حرفهاي رضا كيانيان در مراسم تشييع مرحوم دري به رفتار قماربازي ميماند كه وقتي همه چيز را به زعم خود باخته ميبيند با لگد به زير ميز ميزند و قصد خراب كردن بازي را دارد. اگر وضعيت معيشتي مردم روز به روز بدتر ميشود دليلش اين است كه آقاي سلبريتي و دوستان به مردم وعده دادند در صورت رأي دادن به دولت روحاني، برجام براي آنها معجزه ميكند اما حالا كه معلوم شده آن امامزادهاي كه به آن ارجاع ميدادند نه تنها شفا نميدهد بلكه كور هم ميكند تازه يك چيزي هم طلبكار شدهاند.
به گزارش جوان انتظار ميرفت رضا كيانيان اگر قرار نيست در مراسم تشييع كارگردان كيف انگليسي كه همواره خواستار استقلال كشور بود و آثارش نيز مؤيد همين مطلب است از خصایل ضد استعماري و وطن پرستي او بگويد حداقل بنا به رسم مألوف چنين مراسمي از ويژگيهاي اخلاقي و نكات مثبت مرحوم زبان در كام بچرخاند اما دريغ... كه سياستزدگي و افراطگرايي حداقلهاي ادب و نزاكت را نيز قرباني ميكند.
طنز تلخ ماجرا آنجاست كه كيانيان اعتراف ميكند سه سال مرحوم دري را نديده است، يعني حتي در دوره طولاني حدود دوماههاي كه استاد در بيمارستان به سر ميبرد هم آقاي بازيگر حاضر نشده يك ساعت از وقت گرانبهاي خود بزند و به عيادت كارگردان كلاه پهلوي برود كه لابد خدايي نكرده اين عمل از سوي رسانههاي مدعي اصلاحات و شبكه ملكه به عنوان عيادت از كارگردان حكومتي تلقي نشده و خدايي نكرده بيش از اين بيكاري نصيب آقاي بازيگر نشود ولي حالا كه كار از كار گذشته و دري دار فاني را وداع گفته فرصت را مغتنم ميبيند تا بيايد و خودي نشان بدهد و تازه از عالم و آدم هم طلبكار بشود و بگويد كه 40 سال است روي خوش نديده است.
طفلي بازيگر سينما و تلويزيون ما كه اصلاً نميداند خوشي يعني چه؟ اي كاش رضا كيانيان به پيشنهاد شبكه جم پاسخ مثبت ميداد و براي اينكه روز خوش را تجربه كند به آنجا ميرفت و ما هم خوشي او را ميديديم و خوشحال ميشديم چون واقعا خوبيت ندارد كه سلبريتيهاي كشور تا اين اندازه ناخوش باشند. اين اندازه دورويي و ژست مردمي گرفتن و اشك تمساح ريختن واقعاً هنرمندي ميخواهد.
كيانيان ميگويد: «چرا حالا بايد اينجا بيايم و از او تعريف كنم؟ چرا نرفتم خانهاش؟ چرا ازش دور بودم؟ 40 سال از انقلاب ميگذرد. ما يك روز خوش ديديم؟... خب همين باعث ميشود كه يواش يواش دوستانمان را فراموش ميكنيم و يادمان ميرود كه به ديدار آنها برويم و همه همديگر را فراموش ميكنيم. تقصير ما نيست تقصير شرايطي است كه در آن قرار گرفتيم.»
پس تقصير شما نيست كه به وقت حيات به ديدار بزرگترتان نرفتيد و در دوره بيماري هم حاضر نشديد برويد. تقصير انقلاب است كه شما به بديهيترين و پيشپاافتادهترين رفتارهاي انساني و شهرونديتان هم معرفت نداريد. اصلاً همه چيز تقصير انقلاب است و شما خيلي خوب هستيد و از هر عيب و ايرادي مبراييد!