جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۳ شهريور ۱۳۹۷ - ۲۱:۱۶

فردا، روز مباهله

بیست و چهارم ذی الحجه «سالروز مباهله» یکی از وقایع تاریخی جهان اسلام است.
کد خبر : ۴۲۹۵۹۵

به گزارش صدا و سیما؛ این روز از یک سو روز مباهله اهل بیت - علیهم السلام – با نصاری نجران است و از سوی دیگر نزول آیه تطهیر در شأن اهل بیت - علیهم السلام – در این روز بوده است. (۱)
هنگامی که این آیه نازل شد پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - علی و فاطمه و حسن و حسین - علیهما السلام – را فراخواند و فرمود: «اللهم هؤلاء اهلی»: بار الها اینان اهل من هستند» (۲)

نامه پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - به نصارای نجران:​
در سال دهم هجری پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - نامه‌ای به نصارای نجران فرستادند، به این مضمون که خداوند یکتا را عبادت کنند و مسلمانان شوند، یا به مسلمین جزیه بدهند و به مذهب خو باشند و گرنه آماده جنگ باشند.
بنی نجران در کلیسای بزرگ خود به مشورت پرداختند، عده‌ای مانند سید که از بزرگان قوم بود و عاقب که اسقف نجران بود مخالفت خود را با تسلیم در برابر خواسته پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - اعلام کردند، در مقابل عده‌ای مانند ابو حارثه اسقف اعظم نجران که ۱۲۰ سال عمر داشت و در باطن مسلمان بود با امر پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - موافق بودند. بعد از دو روز مشورت قرار شد کتاب «جامعه» را که صفات پیامبر بعد از حضرت عیسی - علیه السلام – را ذکر کرده بود، و صحیفۀ حضرت شیث - علیه السلام – را بخوانند. در حضور جمع مسیحیان و فرستادگان پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - فصل‌های جامعه قرائت شد و با اذعان به آنچه در جامعه آمده بود تصمیم گرفتند هفتاد نفر از جمله سید و عاقب و ابوحارثه را برای تحقیق به مدینه بفرستد.

نجرانیان در مدینه
آنان به مدینه آمدند و خدمت پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - شرفیاب شدند هر چه آن حضرت دلیل و برهان آورد آنان قبول نکردند و امر به مباهله واگذار شد. جبرئیل - علیه السلام – نازل شد و این آیه را آورد: «فَمَن حاجَّکَ فیهِ مِن بَعدِ ما جَاءَکَ مِنَ العِلم فَقُل تَعالَوا نَدعُ أبنائَنا وَ أبنائَکُم وَ نِسائَنا وَ نِسائَکُم وَ أنفُسَنا وَ أنفُسَکُم ثُمَّ نَبتَهِل فَنَجعَل لَعنةَ اللهِ عَلَی الکاذِبینَ» (۳): «اگر کسی با تو مجادله کند بعد از علمی که نزد تو آمده، بگو بیایید تا فراخوانیم پسران خود و زن‌های خود و کسی که به منزلۀ جان ماست. آنگاه نفرین کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.»
لذا قرار بر مباهله شد و سد و عاقب به محل اردوی خود در خارج مدینه رفتند. آنان با یکدیگر مشورت کردند و بعضی از علمای آن‌ها گفتند: «اگر فردا محمد با اصحاب و جمع کثیری برای مباهله حاضر شود این روش پادشاهان است و ترسی به خود راه ندهید. ولی اگر خواص اهل بیت خود را آورد این کار انبیاء است.»

مراسم مباهله
روز دیگر هنگام بالا آمدن آفتاب، پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - دست علی بن ابی طالب - علیه السلام - را گرفت و از حجره بیرون آمد. امام حسن و امام حسین - علیهما السلام – را پیش رو روانه فرمود: و حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا - سلام الله علیها – از پشت سر آمدند، تا بین دو درختی که قبلاً تعیین شده بود رسیدند. قبلاً به دستور حضرت زیر آن دو درخت را جارو زدند، و به عنوان سایه بان عبای سیاهی بالای درخت قرار دادند. مسلمانان مدینه هم آمدند، بنی نجران هم با فرزندان خود آمدند. پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - کسی را نزد سید و عاقب فرستاد که ما آماده ایم.
اسقف با همراهان آمد و گفت: «با چه کسانی با ما مباهله می‌کنید؟ پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - فرمود: «با بهترین اهل زمین و نیکوترین جهانیان نزد خداوند متعال، زیرا که از طرف خداوند متعال امر شده ام که آن‌ها را بیاورم»، و اشاره به آل عبا - علیهم السلام – فرمودند.
سید و عاقب همین که چشمشان به پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - و آل عبا - علیهم السلام – افتاد، وحشت کردند به حدی که چهره هایشان زرد شد. ابوحارث که میل به اسلام داشت فرصت را مغتنم شمرده، پا پیش گذاشت و دست سید و عاقب را گرفته پس کشید و آن‌ها را نصیحت کرد و از عواقب این مباهله مطلع کرد و گفت: صفات او و اهل بیت او را در کتاب‌ها خوانده اید. این محمد همان پیامبر است، مگر نمی‌بینید ابر‌های سیاه را، و دگرگونی آفتاب را، و شاخه‌های درختان را که خم شده اند، و صدای مرغان، و دود سیاه اطاف و آثار زلزله را که در کوه‌ها نمودار شده است. آن بزرگواران منتظرند که دست به دعا بردارند. به خدا قسم اگر سخنی گویند از ما نشانی نمی‌ماند. برویم و با او صلح کنیم.

پرهیز نجرانیان از مباهله
او را فرستادند و ابوحارث مسلمان شد و عرض کرد: مردم نجران پشیمان شده اند. حضرت فرمود: اسلام بیاورند. گفت: قبول نمی‌کنند. فرمود: آماده جنگ باشند. گفت: قدرت این کار را ندارند، ولی حاضرند جزیه را قبول کنند.
پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - به امیر المؤمنین - علیه السلام – فرمودند: «شرایط ذمه و مقدار آن را به آن‌ها بگویید». بعد از معین نمودند جزیه و شرایط آن، امیر المؤمنین - علیه السلام – آن‌ها را نزد پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - آوردند و پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - فرمودند: «اگر با من و این جماعت اهل بیت من مباهله می‌نمودید به صورت میمون و خوک می‌شدید و این وادی بر شما آتش می‌شد و یک سال نمی‌گذشت که تمامی نصاری نابود می‌شدند» (۴)

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. مسار الشیعة ص. ۲۲-۲۳. العدد القویة: ص. ۳۰۷-۳۰۸. مصباح کفعمی: ج. ۲ ص. ۶۰۱. بحار الانوار: ج. ۹۷ ص. ۱۶۸، ۳۸۴. فیض العلام: ص. ۱۲۷، ۱۲۹. زاد المعاد: ص. ۲۸۷،
۲. تاریخ الخلفاء: ص. ۱۶۹،
۳. سوره آل عمران: آیه ۶۱،
۴. تفسیر برهان: ج. ۱ ص. ۲۸۷-۲۸۸. قلائد النحور: ج. ذی الحجة، ص. ۴۲۷، ۴۳۸، ۴۴۱

یادداشت از فهیمه علیمردانی.