دوشنبه ۰۵ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۷ شهريور ۱۳۹۷ - ۲۰:۰۲

بازخوانی روزگار سپری شده کسب و کار 'لالو' ها!

'باید با درخت ها یکی شوی، زبانشان را بفهمی و به روح جنگل احترام بگذاری تا تو را به شیره جانشان مهمان کنند.'
کد خبر : ۴۳۰۰۶۸

 'زخمی که ما 'لالو' ها (به بهره بردارانی که صمغ یا شیره درختان ون (پسته کوهی ) را برداشت می کنند) به تنه درخت می زنیم تا سقزمان را برداشت کنیم، نیشتری است که به رشد و باروری اش کمک می کند نه زخمی که جانش را خراش دهد.'
به گزارش ایرنا سپیده دم 'کبیرکوه' با هوهوی بادی که در سرشاخه های درختان ون و بلوط می پیچد سرشار از عطر گل های خودروی کوهستان و رطوبت مه رقیق است که با کورسوی درخشش آخرین ستاره ها دامن پس می کشد از جنگل انبوه دامنه 'کور' و انگار پریزادی غیب می شود.
سرما در پناه آتشی کوچک با قل قل کتری سیاه شده از دود هیزم و عطر دلچسب چای از خاطر می رود و چهار لالو با حلبی از گل رس و دشنه هایی با نوک برگشته هر یک به سمتی می روند.
همراه 'علیمردان کرمی' که مردی 50 ساله و با تجربه ترین لالو گروه است همگام می شوم تا کارشان را از نزدیک ببینم.
امروز قرار است نیشتر بزنند و 'کوچله' یا 'کوجیره' بچینند که به زبان ساده به معنی زخم زدن به تنه اصلی درخت ون و نصب کاسه گلی مانند کوچک و ساخته شده از گل رس است که زیر زخمه نصب می شود.
به نخستین درخت که می رسیم، بسم الله می گوید و به تنه درخت دست می کشد... پینه های کهنه کف دستش انگار با تنه و پوسته زمخت درخت یکی می شود.
با وارسی تنه از بالا به پایین بیش از 20 زخمه به تنه درخت می زند و نوک دشنه اش آرام پوسته را خراش می دهد.
پس از هر زخمه از ظرف گل تازه رس مشتی بر می دارد و به شکل سفالینه ای کوچک برای گردآوری شیره یا سقز درست زیر محل شکاف به تنه درخت می چسباند.
همان گونه که دستانش در کار کوچله و زخمه است می گوید:'لالوی خوب می داند که به هر درخت نباید بیش از 25 زخمه بزند! تا نه جانش را بگیرد و نه از شیره جانش بیش از آنچه نیاز درخت است بکشد!'
'علیمردان' کار هر لالو و نحوه برداشت سقز را این گونه تعریف می کند: 'ابتدا درختان مناسب با قطر حداقل 30 سانتیمتر را انتخاب کرده و با تیشه زخم‌ هایی به اندازه پنج سانتی متر و عمق یک سانتی متر به حالت زیگزاگی و با فاصله 20 سانتی متر از یکدیگر را روی تنه درخت ایجاد می‌کنند.'
به گفته وی، تعداد زخم های ایجاد شده روی یک درخت نباید بیشتر از 25 زخمه باشد چون در این صورت به مرور زمان به درخت آسیب های زیادی وارد آمده و باعث خشک شدن تدریجی آن می‌شود.
اگرچه به گفته وی اغلب مشاهده می‌شود که گاه تا 70 زخمه نیز بر یک درخت زده شده ‌است که به نوعی زمینه مرگ درخت را فراهم می کند.
علیمردان می گوید: همچنین زخم ‌ها باید بر تنه اصلی درخت زده شود و از زخمه زدن بر شاخه ‌های فرعی درخت بایست خودداری شود.
وی می گوید: پس از ایجاد زخم ها با خاک رس کاسه‌های گلی کوچکی درست کرده و در زیر زخم های ایجاد شده بر روی درخت نصب می‏کنند که رس به علت خاصیت چسبندگی فراوان مناسب ترین خاک برای درست کردن کاسه‌های گلی است.
وی تاکید می کند: ورز دادن گل برای تهیه کاسه نیز بسیار مهم است، چون اگر گل تهیه شده خوب ورز داده نشده باشد، کاسه درست شده پس از خشک شدن در مقابل آفتاب ترک خورده و از درخت جدا می‌شود.
این لالو ادامه می دهد: بعد از این مرحله می‌بایست چند هفته صبر کرد تا شیره درختان به درون کاسه ‌ها تراوش کرده و کاسه ‌ها پر از شیره شود و پس از پر شدن کاسه‌ ها از شیره، که بسته به شرایط آب و هوایی منطقه ممکن است سه الی پنج هفته طول بکشد، اقدام به جمع آوری کوچله ها یا همان کاسه ها می‌ کنند.
به گفته این لالو، جمع آوری کاسه‌ها در صبح زود و از موقع طلوع آفتاب آغاز شده و تا هنگامی که هوا هنوز خنک است ادامه می‌یابد چون با گرم شدن هوا شیره سقز (که در این مرحله به شیره بنیشته تال گفته می‌شود) رقیق و چسبنده شده و جمع آوری آن ضایعات زیادی به همراه خواهد داشت.
او احترام لالوها به حوزه فعالیت شان و خودداری از برداشت سقز از درختانی که به وسیله دیگر لالوها انتخاب شده را از اصول اخلاقی این کار دانسته و آن را نوعی دزدی قلمداد می کند.
این بهره بردار با تاکید بر توجه کامل به محیط زیست و درختان می گوید: بهتر است بعد از جمع آوری محل زخم ها با گل پوشانده شود تا با این کار درخت از ابتلا به آفات در امان بوده و درمان زخم های آن با شتاب بیشتری انجام پذیرد.
لالوی با تجربه ایلامی تاکید می کند: همچنین بر روی زخمی که ایجاد شده تا چند سال بعد از آن که زخم به طور کامل ترمیم شود، نباید زخم جدیدی ایجاد کرد.
زندگی لالوها و نوع پیوند آنان با درختان و طبیعت در چند هفته ای که به زمان برداشت سقز از کوچله ها مانده است برایم نوعی رازآلودی و جذابیت با خود به همراه دارد و با کمی پرس و جو در می یابم در سال های گذشته با راه اندازی تعاونی های بهره برداری از منابع جنگلی تلاش شده به این افراد هویت جدید و چارچوب فعالیتی نظام مند داده شود.
در این میان البته آماری رسمی از تعداد و میزان محصولشان پیدا نمی کنم اما آنچه بر آن اتفاق نظر وجود دارد سود اندک این افراد در قبال فعالیت شان است که آن هم تنها به علت نبود صنایع تبدیلی مرتبط و صدور خام سقز به عنوان ماده نخستین و مفید در بسیاری از صنایع به خارج از کشور اتفاق می افتد.
بر پایه آنچه از راه جست و جو در منابع نوشتاری و گفت و گو با کارشناسان منابع طبیعی و گیاهان دارویی ایلام به دست می آورم برداشت این محصول در طول قرن های گذشته نیز رواج داشته است.
در اطلس گیاهان دارویی ایران در باره سقز آمده است: نام علمی آن Pistacia atlantica است که یکی از واریته‌های مهم آن Pistacia atlantica var.kurdica یا همان 'ون' است و ارتفاع درختش تا 7 یا 9 متر نیز رسیده ‌است.
در برخی از مناطق کوهستانی زاگرس مانند ایلام به میوه این درخت 'ونوشک' یا 'پسته کوهی' و در کردستان ایران به میوه آن 'قزوان' یا 'ونه تق' می گویند که از آن برای خوشبو کردن دوغ و روغن حیوانی و همچنین درست کردن ترشی استفاده می‌کنند.
شیره این درخت یا سقز که در گویش کردی منطقه به آن (بنِشت) نیز گفته می‌شود، صمغی به رنگ سبز خیلی روشن، غلیظ و بسیار چسبنده ‌است که استفاده دارویی فراوان داشته و به عنوان یک ملین قوی در درمان یبوست و درمان ناراحتی‌های گوارشی استفاده می‌شود.
25 درصد از شیره سقز حاوی روغن پر ارزش و صنعتی تربانتین است که کاربردهای فراوانی در صنایع مختلف دارد.
افزون بر این، از شیره سقز در تهیه آدامس، عطر، خوشبوکننده‌ ها، انواع پارچه، حشره کش‌ها و در صنعت داروسازی در تهیه نرم کننده‌ها و ضد عفونی کننده‌ها استفاده می‏شود.
علاوه بر این در صنعت پلاستیک سازی، تهیه واکس کفش و چرم و صنعت چاپ مورد استفاده قرار می‌گیرد و به علت نبود صنایع تبدیلی مناسب، بیشتر سقز تولیدی در استان ایلام و ایران به خارج از کشور صادر شده و به عنوان مواد پایه بسیاری از صنایع یاد شده به کار برده می‌شود.
در تحقیقات میدانی از فعالان بازار عطاری ها و محصول های گیاهی و دامی متوجه می شوم به طور متوسط از هر درخت 500 الی 1000 گرم سقز بدست می‌آید که در شرایط مناسب و سال های پرباران این مقدار بیشتر هم می‌شود.
در بازار نیز بنا به گفته لالوها، قیمت هر کیلوگرم سقز خام تولید شده بین 35000 تا 40000 هزار تومان متغیر است.
در جست و جو در بازار به دنبال سقز به مغازه عطاری قدیمی که در آن 'ابراهیم صیدیاری' یکی از لالوهای با تجریه ایلامی با توجه به تجربه اش اکنون به درمان سنتی با گیاهان دارویی می پردازد، مراجعه کردم.
وی در خصوص خواص درمانی سقز می گوید: صمغ و شیره درخت ون که در گویش کردی ایلامی 'جاجگ' نام دارد، مقوی معده بوده و به هضم غذا کمک می کند و این روزها با آن سقزهای تجارتی نیز می سازند.
وی می گوید: مصرف خوراکی و جویدنی سقز پیش آب آور و محرک اشتهاست و با محلول الکلی آن در صنعت نوعی ورنی فسادناپذیر ساخته می شود.
به گفته وی، علاوه بر این ضماد آن که با پیه ذوب می شود برای رفع کجی و ترکیدن ناخن و درمان شقاق مزمن کاربرد دارد به وی‍ژه اگر کمی شنگرف به آن اضافه شود.
وی معتقد است: صمغ درخت ون در مخلوط با روغن زیتون برای بر طرف کردن ورم ها و ترک پوست و خارش آن سودمند است و گاهی از آن در ترشی که به چاتلانغوش معروف است استفاده می کنند.
وی در خصوص میوه درخت ون نیز می گوید: میوه این درخت هم قابل مصرف است و نوع نارس این میوه که به صورت خام و بدون نیاز به شکستن پوسته (قبل از سخت شدن پوسته) خورده می‌شود.
وی می گوی: میوه این درخت که به گویش ایلامی 'ونوشک' یا 'بنه ‌چه' نامیده می‌شود، ریز و مُدَوَر «گِرد» و کُرَوی مانند و به رنگ سبز تیره ‌است، و به نام برکُو نیز معروف است.
وی می افزاید: البته نوع دیگری نیز هست که کمی ریزتر است و به نام 'کِهُن' معروف است که مغز میوه بنه به پسته شبیه ولی بسیار کوچک‌تر است و به علت سخت بودن پوست دانه آن در شرایط عادی نمی‌توان با کاشت آن نهال تولید کرد بلکه دانه آن پس از چند سال ماندن در محیط و سایش پوسته یا ترک خوردن در یخبندان در بهار جوانه می‌زند.
میوه درخت ون یا پسته کوهی ترش مزه و به رنگ سبز تیره ‌است.
به گفته وی در هرمزگان و حوالیِ بندرعباس آنرا 'کَسودَنگ' Kasoudang و در بوشهر 'کُلخُونگ' Kolkhong و در کشورِ ترکیه آن را 'مِلَنجیک' Melengic می‌نامند که به صورتِ تجاری بسته بندی شده، به فروش می‌رسد و به کشورهای دیگر صادر می شود.
وی می گوید: در مناطقی از ایران مغز میوه بنه رسیده را پس از آسیاب یا له کردن در آب جوش ریخته و غذایی به نام آب‌ بنه با آن درست می‌کنند.
بنه از حبوبات بسیار گرم محسوب می‌شود و به علت روغنی بودن، این دانه چربی و البته انرژی بسیاری در خود دارد.
بعد از چهار هفته دوباره با جمع چهار نفره لالو ها همراه می شوم تا محصولشان را این بار برداشت کنند.
برداشت در سپیده دم اتفاق می افتد که هوا سردتر است و سقز حالتی روان اما نچسب دارد.
آنان به هر درخت سر می زنند و کاسه ها را گرد می آورند و پس از جمع آوری کاسه ‌ها در حالی که شیره به علت خنکی هوا سفت شده‌ است و حالتی مانند خمیر نان دارد، اقدام به جدا سازی شیره از کاسه‌ها می‌کنند.
به این ترتیب که انگشت اشاره را با روغن محلی چرب کرده و آن را در شیره فرو برده و با یک حرکت تند شیره را از کاسه گلی جدا کنند.
چون شیره خام بسیار رقیق بوده و حمل آن مشکلاتی به همراه دارد، اغلب پس از جمع آوری، شیره‌ ها را در ظرف ‌های حلب می‌ریزند و پس از اضافه کردن مقدار مشخصی آب آن را می‌جوشانند که با این کار شیره، غلیظ شده و ناخالصی ‌هایی مانند سنگریزه، گرد و خاک، برگ و... که در هنگام جمع آوری شیره به آن چسبیده‌ است، جدا می‌شود.
پس از پایان یافتن عمل جوشاندن، شیره‌ ها را درون کیسه ‌هایی که از پارچه مخصوص درست شده ‌است می‌ریزند و در آب سرد می‌گذارند تا به طور کامل سفت شود و حمل و نقل آن براحتی بیشتری انجام پذیرد.
بخشی از این محصول برای مصارف خانگی برداشته می شود و بخش فراوانی از آن در سال های گذشته به کارخانه ای تازه راه اندازی شده در کردستان که آدامس محلی با نام ون را به شیوه آدامس های تجاری تولید می کند، فرستاده می شود.
حاصل تلاش چند ماهه لالو های ایلامی برداشت چند صد کیلو گرم شیره خام سقز است که در ظرف هایی پلاستیکی و 20 لیتری گردآوری می شود تا این بار نیز جنگل از ثمره جان خویش آنان را بی نصیب نگذارد.
در بازگشت از کبیرکوه برق رضایت در چشمان قانعشان موج می زند و خدا را شکر می گویند اگر چه به خوبی می دانند روزگار شمار زیادی از لالو های به خاطر پیری و سختی کار و گرد و خاک های موسوم به غبار عربی در سال های گذشته بی رونق و به سختی می گذرد و بسیاری را خانه نشین کرده است.
هر چند لالو 'علیمردان' در این خصوص می گوید حکایت لالو ها و درخت ها حکایت راز مشترکی است و می دانیم روح جنگل به خاطر سودجویی کسانی که به تنه درختان نه نیشتر بلکه زخم زده اند آزرده است و محصولمان دیگر برکت ندارد.
حکایت شغل عجیب آنان و پیوندشان با درختان حکایت پیوستگی آدمی و طبیعت است و مصداق کامل این که از هر دست بدهی از همان دست هم پس می گیری.
این روزها کمتر کسی از هوهوی نسیمی که در شاخه های گشن درختان کهنسال کوهپایه های زاگرس می پیچد، صدا آوازهای لالو ها را می شنود و کمتر درختی است که دوباره از نیشتر استادانه آنان جان بگیرد.
اگرچه می شود با نیم نگاهی به درختان کهنسال کبیرکوه نشان زخم تبر و تیشه افرادی را دید که بدون تجربه لالو ها و پیوند رمز آلوده شان با درختان تنها برای سود اندکی یک باره به طبیعت زخم می زنند و روح جنگل را می کشند.