جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۲ آبان ۱۳۹۰ - ۱۱:۴۷

توصیه بزرگان اهل سنت درباره عید غدیر

کد خبر : ۴۳۳۹۰

به گزارش صراط، حجت‌الاسلام والمسلمین نجم‌الدین طبسی از اساتید سطح عالی و خارج حوزه علمیه قم در گفت‌وگو با مرکز خبر حوزه واقعه غدیرخم در منابع اهل‌سنت و اقرار علمای معروف سنی مذهب پیرامون این حقیقت همیشه جاویدرا به بحث نشسته است.

پروژ ه الهی و پروژه سقیفه

امت اسلامی خودش را در مقابل دو پروژه می‌بیند، یکی «پروژه الهی» که مسئله غدیر و تعیین جانشینی بعد از پیامبر اکرم (ص) است که از طرف خداوند تبیین شد و پروژه دیگر، «پروژه سقیفه» است یعنی ؛ خدا و پیامبر  (ص) برای بعد از رسالت برنامه‌ای ندارند و چند نفر از اصحاب دور هم می‌نشینند «البته نه همه امت اسلام و نه همه افراد در مدینه، بلکه یک عده خاص» دور هم می نشینند و تصمیم می‌گیرند و می‌گویند امت اسلامی تا قیام قیامت باید از تصمیمات سقیفه و رأی آنها تبعیت کنند و فضا را به گونه‌ای ایجاد کردند که اگر کسی از ایشان تبعیت نکند به هزاران بر چسب متهم می‌شود و به رافضی و خارجی و امثال آن متهم می‌شوند.

غنای مبانی شیعه و استحکام آن

هر چند منصفین اهل سنت درکتب حدیثی و تفسیری و تاریخی  به قضیه غدیر پرداخته‌اند، ولی شیعه و دوستان اهل بیت (ع) لازم نمی‌بینند که برای تقویت مبانی خود از کتب اهل سنت استفاده کنند و اگر مطالبی از کتب ایشان می‌آوریم از باب اتمام حجت بر خود آنها است و این به معنی این نیست که ما عقایدمان را از منابع اهل سنت می‌گیریم.

آیات غدیر

در کتاب‌های اهل سنت شاهد این مطلب هستیم که نویسندگان اهل سنت و مفسرین آنها از قدیم الایام و از قرن دوم یا سوم به قضیه غدیر پرداخته‌اند، منصفین اهل سنت در تفاسیر خود به سه آیه که می‌رسند به قضیه غدیر اشاره می‌کنند.

آیه : سَأَلَ سائِلٌ بعذاب واقِعٍ  ؛ معارج آیه 1

من از باب نمونه عرض می‌کنم این آیه را حافظ ابو عبید هروی، متوفی 223 ه ق صاحب کتاب تفسیر الغریب قرآن و ابوبکر نقاش موصلی بغدادی متوفی 351 و  ابواسحاق ثعلبی نیشابوری متوفی 427 ه ق و همینطور در قرن‌های بعدی تا قرن ششم و هفتم کسانی بوده‌اند که اهل انصاف بوده ضمن بیان آیه، شان نزول آن را هم بیان می‌کنند و در تفاسیر خود آورده‌اند که جریان چه بوده است و این سائل چه کسی می‌باشد و عذابی که درخواست کرده چه بوده و برای چه موردی عذاب را درخواست نموده است و برای نمونه به کتاب "الکشف و البیان ثعلبی" م 427 ه ق استشهاد می‌کنم، وی در ذیل آیه اول سوره معارج روایتی را از سفیان بن عیینه نقل می‌کند: افرادی از سفیان بن عیینه پرسیدند این آیه درباره کیست و بعد وی این ماجرا را نقل می‌کند.

هنگامی که رسول خدا (ص) علی (ع) را در روز" غدیر خم" به خلافت منصوب فرمود و درباره او گفت: من کنت مولاه فعلی مولاه" هر کس من مولی و ولی او هستم، علی مولی و ولی او است" چیزی نگذشت که این مساله در بلاد و شهرها منتشر شد" حرث بن نعمان فهری" خدمت پیامبر (ص) آمد و عرض کرد تو به ما دستور دادی تا به یگانگی خدا و اینکه تو فرستاده او هستی دهیم، ما هم شهادت دادیم، سپس دستور به جهاد و حج و روزه و نماز و زکات دادی ما همه این‌ها را پذیرفتیم، اما با این‌ها راضی نشدی، تا اینکه این جوان (اشاره به علی ع است) را به جانشینی خود منصوب کردی، و گفتی: من کنت مولاه فعلی مولاه، آیا این سخنی است از ناحیه خودت یا از سوی خدا؟! پیامبر ص فرمود:" قسم به خدایی که معبودی جز او نیست این از ناحیه خدا است".

" نعمان" روی بر گرداند در حالی که می‌گفت اللَّهُمَّ إِنْ کانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ:" خداوندا! اگر این سخن حق است، از ناحیه تو، سنگی از آسمان بر ما به باران"! اینجا بود که سنگی از آسمان بر سرش فرود آمد و او را کشت، همین جا آیه «سَأَلَ سائِلٌ بعذاب واقِعٍ لِلْکافِرینَ لَیْسَ لَهُ دافِعٌ» نازل گشت". [2]

این قضیه را آقای ثعلبی در کتابش از سفیان بن عیینه  نقل می‌کند، سفیان بن عیینه یک فرد معمولی نیست اگر مراجعه کنید.

 به سیر اعلام النبلاء با شخصیت والای او در نزد اهل سنت بیشتر آشنا می‌شوید و می‌بینید او را با القابی مانند الامام، الکبیر و مانند آن مخاطب قرار داده‌اند و " امام" در نزد اهل سنت کسی است که عدالت بالایی دارد و شخصیت هایی مثل ابن  جریح و این شعبه از او مطلب نقل می‌کنند و گفته‌اند، گاهی طلبه‌ها به مکه و حج می‌رفتند فقط برای اینکه در درس او شرکت کنند، این شخصیت در مسائل حدیثی و تفسیری به قول خود اهل سنت یکه تاز است و از "شافعی" نقل شده است که من در حدیث و تفسیر از او بهتر ندیده‌ام  و "ابن مهدی" عالم دیگر اهل بیت (ع) گفته است: ابن عیینه در معرفت قرآن و تفسیر حدیث از دیگران بالاتر است و او تفسیر آیه سئل سائل را در رابطه با جریان غدیر می‌داند [3] و این بیان درکتاب های دیگر هم آمده است، مثلا ابوالقاسم حسکانی متوفی 490 ه ق، در کتاب «شواهد التنزیل ج 2 ص 383 این مطلب را نقل می‌کند ، قرطبی متوفی 567 در تفسیر الجامع این مطلب را نقل می‌کند ؛ علامه امینی در ج 1 ص 465 الغدیر بیش از سی مدرک از منابع اهل سنت می‌آورد که‌ شأن نزول این آیه درباره فرد منکر غدیر است و تا قرن هشتم و زمان ابن تیمیه، احدی منکر ارتباط این آیه با جریان غدیر نشده است

آیه تبلیغ

این آیه هم مدارک زیادی دارد، جناب طبری کتابی به نام "الولایة فی طرق حدیث الغدیر" دارد و در آنجا از "زید بن ارقم" قصه را نقل می‌کند و می‌گوید: نزدیک ظهر در غدیر خم بودیم و هوا بسیار گرم بود، پیامبر (ص) دستور دادند همه جمع شوند و به همه اعلام کنیم علی وصی و جانشین من است و بدانید خداوند عز و جل او را به عنوان امام ، ولی و جانشین معرفی کرده است. [4]

مدارکی دیگر :

ذهبی در تذکرة الحفاظ ج 3 ص 231 می‌گوید: حدیث «من کنت مولاه، له طرق جیده» و من برای آن یک جلد مستقل نوشته‌ام ، باز ذهبی در کتاب سیر اعلام النبلا ج 14 ص 277 می‌گوید : « جمع الطبری طرق حدیث الغدیر فی اربعة اجزاء»  طبری طرق حدیث غدیر را در 4 جلد جمع کرده و من بخشی از آن را دیده‌ام و کثرت روایات غدیر من را مبهوت کرد، پس جزم کردم بر صحت وقوع این قصه ؛ ذهبی همچنین در جلد 8 ص 335 حدیث غدیر را می‌آورد و می‌گوید : «هذا حدیثٌ حسنٌ عال جداً، ومتنه فمُتواتِر». قصه غدیر متن آن متواتر است ،  باز همین حرف را اسنی المطالب می‌گوید : تواتر عن امیر المومنین ایضا عن النبی جریان غدیر از پیامبر اکرم (ص) و امیرالمومنین (ع) رسیده است و خیلی‌ها این حدیث را نقل کرده‌اند و کسی که می‌خواهد آن را تضعیف کند فرد بی اطلاعی است ، آقای  یوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر متوفی463 در کتاب "الاستیعاب فی معرفة الأصحاب" ج 2 ص 372 می‌گوید : حدیث مواخاة و روایت خیبر و حدیث غدیر همه صحیح هستند ، ابن حجر هیتمی می‌گوید : حدیث غدیر صحیح است و جای انکار نیست و عده‌ای این حدیث را نقل کرده‌اند، مانند ترمذی ، نسائی ،احمد و طرق این حدیث به پیامبر (ص) زیاد است و شانزده صحابی آن را نقل کرده‌اند [5] پس در ارتباط این آیه با غدیر جای هیچ شبهه‌ای نیست

آیه اکمال

الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإسْلامَ دِينًا مائده آیه 3

این آیه هم مدارک زیادی دارد ، مثلا طبری در کتاب "الولایة فی طرق حدیث الغدیر"  این مطلب را نقل می‌کند ، ابن مردویه م 410 به نقل از ابن کثیر و سیوطی در کتاب تفسیرش این مطلب را نقل می‌کند ، ابونعیم اصفهانی‌ م 430 در کتابش می‌گوید : پیامبر اکرم (ص) مردم را دعوت به ولایت امیر المومنین (ع) نمود و جریان غدیر را نقل می‌کند ، خطیب بغدادی م 463 ، ابوسعید سجستانی م 477  و بسیاری دیگر از علمای اهل سنت این جریان را نقل می‌کنند پس قصه غدیر و اینکه پیامبر اکرم در جمع مردم فرمودند: « من کنت مولاه فعلی مولاه »  جای هیچ شبهه‌ای ندارد.

برخی اشکال کرده‌اند و گفته‌اند : "مولی" در  "من کنت مولاه" به معنی دوستی است و ما در جواب می‌گوییم : اگر همین جمله به زبان خلیفه دوم بیاید، آیا همین حرف را می‌زنند ؟! مثلا در کتاب صحیح مسلم ص 204 باب جهاد قسمت "فیء" آمده است : خلیفه دوم به امیر المومنین و عباس عرض می‌کند : فَلَمَّا تُوُفِّیَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ أَبُو بَکْرٍ أَنَا وَلِیُّ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، ابوبکر که فوت کرد خلیفه دوم گفت ابوبکر گفته است : من ولی رسول الله و ابوبکر هستم، این ولی به چه معناست ؟ آیا به معنی دوستی است یا خلافت و جانشینی ؟ قطعا به معنی جانشینی است لذا می‌بینیم اهل سنت برخورد دوگانه‌ای دارند، به طوری که اگر خلیفه کلمه «ولیّ» را به کار ببرد، معنی جانشینی از آن برداشت می‌کنند و اگر پیامبر (ص) بگوید، به معنی «دوستی» می‌گیرند! و باید از ایشان پرسید چرا اینگونه نظر می‌دهید وتناقض‌گویی می‌کنید.

آیا خود امیر المومنین و اصحاب به غدیر استناد کرده‌اند ؟ [6]

امیرالمؤمنین در روز شوری به جریان غدیر  استناد کردند ( خوارزمی در مناقب ص 313 ) ؛ و نیز در ایام عثمان، حضرت علی (ع) به جریان غدیر استناد کردند و همچنین در همان روزهای اول خلافت ابوبکر با او محاجه و احتجاج کردند و  به قضیه غدیر اشاره نمودند؛ این جریان مفصلا در "احتجاج" آمده است  ، در سال 35 هنگامی که آقا امیر المومنین در رحبه عراق بودند به جریان  غدیر استناد کردند ، به مناسبتی  25 سال بعد از جریان غدیر، حضرت در کوفه فرمودند: کسی که در قضیه غدیر بوده شهادت بدهد با اینکه 25 سال از آن جریان می‌گذشت ، در عین حال 12 نفر شهادت دادند [7] ، آن حضرت همچنین در روز جمل به قضیه غدیر احتجاج کردند ، در جریانی چند نفر از صحابه که در غدیر بودند و حاضر به شهادت نشدند امثال انس و براء و... مولا امیرالمؤمنین (ع) ایشان را نفرین کرد و گرفتار نفرین شدند.

در روز صفین حضرت احتجاج به غدیر کردند ،  زهرای اطهر به غدیر احتجاج کردند :انستم یوم غدیر خم [8] ، امام حسن مجتبی و امام حسین (ع) به جریان غدیر استناد کردند ، عبد الله بن جعفر در مقابل معاویه احتجاج به جریان غدیر نمود.

 اصبغ بن نباته می‌گوید : امیر المؤمنین صلوات اللّه علیه در ایّام جنگ صفّین نامه‌ای به معاویة بن ابی سفیان نوشت و بدست من داد که به او برسانم، نامبرده گوید : بر معاویه داخل شدم در حالیکه بر قطعه چرمی نشسته بود و بر دو بالشت سبزی تکیه داده بود، در طرف راست او عمرو بن عاص، و حوشب، و ذو الکلاع  و در طرف چپ او برادرش عتبة ابن ابی سفیان و عبد اللّه بن عامر بن کریز  و ولید بن عقبة، و عبد الرحمن بن خالد و شرحبیل بن سمط و در برابرش، ابو هریره و ابو الدرداء و نعمان بن بشیر و ابو امامه با اهلی  قرار داشتند، پس از آنکه معاویه نامه آنجناب را قرائت کرد، گفت: همانا علی کشندگان عثمان را به ما تسلیم نمی‌کند، اصبغ گوید: به او گفتم ای معاویه خون عثمان را بهانه مگیر، تو جویای پادشاهی و سلطنت هستی، و اگر در زمان زندگی عثمان، می‌خواستی او را یاری کنی می‌کردی، ولی در کمین فرصت و در انتظار کشته شدن او بودی تا این امر را دستاویز رسیدن به مقصود (پادشاهی) قرار دهی، اصبغ گوید: معاویه از سخنان من در خشم شد و من خواستم خشم او بیشتر شود، لذا رو به ابی هریره کردم و به او گفتم، ای یار رسول خدا صلی اللّه علیه و آله من تو را سوگند می‌دهم به آن خداوندی که معبودی جز او نیست و دانای آشکار و نهان است و به حق حبیبش مصطفی‌علیه و آله السلام که مرا خبر دهی، آیا روز غدیر خم را درک نمودی و حضور داشتی؟ گفت: بلی حاضر بودم، گفتم چه درباره علی علیه السّلام از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله شنیدی؟گفت: شنیدم می‌فرمود: من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره، و اخذل من خذله.به او گفتم: بنابر این ای ابا هریره، تو با دوست او دشمن شدی و با دشمن او دوست در اینموقع ابو هریره نفس بلندی که حاکی از تاسّف او بود کشید، و گفت:انا لله و انا الیه راجعون [9]

 چرا  امیر المومنین با وجود حقانیت شمشیر نکشید ؟

 این دلیل بر عدم حقانیت نیست، خود پیامبر 13 سال در مکه بود و دست به سلاح نبرد و در آخر هم هجرت کرد هجرت یعنی عقب نشینی تاکتیکی و نمی‌توان گفت پیامبر (ص) هم بر حق نبود بلکه مصلحت جامعه مسلمین قیام مسلحانه را ایجاب نمی‌کرد.

آیا ائمه اربعه اهل سنت به واقعه غدیر پرداخته‌اند  ؟

نقل شده است ابو حنیفه می‌گفت :" لَا تُقِرُّوا لَهُمْ به حدیث غَدِیرِ خُمٍّ فَیَخْصِمُوکُم‌ " در مناظراتتان با شیعه زیر بار حدیث غدیر  نروید؛ چون اگر اعتراف کردید، مغلوب می‌شوید [10] و اصل غدیر را نمی‌تواند کسی منکر شود و حتی سرسخت‌ترین نواصب هم مانند ابن تیمیه نتوانستند آن را انکار کنند.

 وظیفه حوزه و رسانه‌ها در بزرگداشت روز غدیر چیست ؟؟

قضیه غدیر اساس دین است و روشنگر جریان امامت و ولایتمداری جامعه مسلمین بعد از رسول اکرم می‌باشد و جریان غدیر، خود بیانگر مقام رفیع علی علیه السلام است و دنیای اسلام باید شخصیت‌های رفیع و عالی مقام خود را بشناسد. در بین آن همه صحابه پیامبر (ص) دست علی (ع) را می‌گیرند و وظیفه ماست که مردم و نسل جدید را با این شخصیت بزرگ آشنا کنیم، تا دیگران را به عنوان الگو به امت اسلامی معرفی نکنند، شناخت علی، خط علی، یعنی شناخت علم و اخلاق و سیاست، بخاری می‌گوید روش علی مورد رضایت رسول خداست و این جمله را بخاری از خلیفه دوم نقل می‌کند که « مات رسول الله و هو راض عن علی » [11] پیامبر دربست کارهای علی را قبول داشت، شناخت علی یعنی، شناخت یک الگو و کسی که همه کارهای او مورد رضایت رسول الله بود، سانسور کردن چنین شخصیتی ظلم به جامعه و انسانیت است و معرفی او معرفی اسلام مجسم و قرآن ناطق است و جامعه‌ای که می‌خواهد اسلامی باشد، باید اسلامی را دنبال کند که رسول الله از آن راضی باشد و آن اسلام، اسلام علی بن ابی طالب (ع) است و علی قرآن ناطق است و باید علی را به جهانیان معرفی کنیم؛ تا در واقع بالاترین خدمت را به جامعه کرده باشیم.

حال به مناسبت غدیر آیا از علامه امینی خاطره‌ای دارید   ؟

 ما در نجف در همسایگی ایشان بودیم و به کتابخانه ایشان هم رفت و آمد داشتم و امینی با اثری که نوشته است زنده است. من هرگاه نجف می‌روم بعد از زیارت مولایم به پاس خدمت و خدماتی که به ساحت قدس امام نمودند به زیارت قبر ایشان می‌روم و خم می‌شوم و قبر شریف ایشان را می‌بوسم

برچسب ها: اهل سنت عید غدیر
نظرات بینندگان
ایرانی دوستدار اهل بیت
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۵۲ - ۲۹ آبان ۱۳۹۰
۰
۰
اری اکثر به حساب علمای سنی هم واقعیتها را در مورد اهل بیت بیان کردند ولی شبکه های وهابی به روی خودشون نمیاورند خورشید همیشه پشت ابر نمیمونه