جوان ۳۰ ساله معروف به «دماسبی» که در پی ارتباط شیطانی با یک زن ۲۴ ساله، شوهر قصاب او را به طرز هولناکی کشته و جسد او را به آتش کشیده بود، روز گذشته هنگام بازسازی صحنه قتل در شهرک مهرگان مشهد گفت: من به درخواست «ف» از صحنه جنایت تصویر گرفتم تا او بعد چگونگی کشته شدن همسرش را تماشا کند!
به گزارش خراسان صبح هشتم شهریور گذشته، خبر وقوع جنایتی هولناک، قاضی ویژه قتل عمد مشهد را به شهرک مهرگان کشاند جایی که جسد سوخته یک مرد جوان کنار منزل مخروبهای در مهرگان ۵۸ رها شده بود. بررسیهای مقدماتی قاضی «کاظم میرزایی» بیانگر آن بود که فرد یا افرادی، جسد سوخته را از مکان دیگری به محل کشف انتقال داده اند چرا که خطوط موازی کشیده شدن شیئی سنگین روی نخالهها و خاکهای محل از دید مقام قضایی دور نمانده بود. پیگیری این سرنخ مهم به منزلی در همان نزدیکی رسید و مشخص شد که از چند روز قبل فرد معروف به «دم اسبی» که در آن منزل به صورت مجردی زندگی میکرد، دیگر در محل مشاهده نشده است.
این در حالی بودکه آثار جنایت و به آتش کشیدن جسد در حمام همین منزل نمایان بود؛ بنابراین احتمال قتل وی قوت گرفت، اما تحقیقات کارآگاهان که با راهنماییهای قضایی ادامه داشت، نشان داد که زن جوانی به نام «ف» از مدتی قبل به منزل مجردی «دماسبی» رفت و آمد داشت. وقتی آن زن مورد شناسایی کارآگاهان قرار گرفت که چند روز از کشف جسد سوخته میگذشت.
«ف» که با دستور قاضی میرزایی بازداشت شده بود از گم شدن شوهرش خبر داد و گفت: چند روز قبل جوانی با موهای «دم اسبی» به منزل ما در مهرگان ۵۶ آمد و از همسرم که قصاب بود، تقاضا کرد تا برای کشتن گوسفند همراهش برود، ولی دیگر هیچ گاه همسرم بازنگشت! کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی که به اظهارات این زن جوان، مشکوک شده بودند به ردیابی شوهر وی پرداختند که مشخص شد جسد سوخته متعلق به مرد قصاب است! از سوی دیگر مشخصات «ف» با زنی که به منزل «دم اسبی» رفت و آمد داشت، کاملا با وی مطابقت میکرد به همین دلیل کارآگاهان وی را با دستور قاضی میرزایی مورد بازجوییهای تخصصی قرار دادند. این زن که همه راههای گریز را بسته میدید به ناچار پرده از ارتباط شیطانی خود با «دم اسبی» برداشت و گفت: آن جوان ۳۰ ساله که بهروز نام دارد و گاهی خود را «ایمان» معرفی میکند، همسرم را کشت تا با او ازدواج کنم! گزارش خراسان حاکی است، در پی اعترافات این زن ۲۴ ساله، بلافاصله کارآگاهان به تعقیب جوان معروف به «دم اسبی» پرداختند و به همین دلیل تصویر وی برای شناسایی شهروندان در روزنامه خراسان درج شد. حدود دو روز بعد از این ماجرا بود که کارآگاهان موفق شدند دم اسبی را در یک کارگاه ضایعات فروشی دستگیر و به پلیس آگاهی منتقل کنند. این جوان که با دیدن «ف» متوجه شده بود همه چیز لو رفته است، به راحتی ارتکاب قتل مرد قصاب را به گردن گرفت و گفت: عاشق «ف» شده بودم که با نقشه شیطانی او همسرش را به قتل رساندم! این گزارش حاکی است روز گذشته متهمان این پرونده جنایی در حالی برای بازسازی صحنه قتل به محل وقوع جنایت هدایت شدند که زن ۲۴ ساله سعی میکرد خود را از همه اتفاقات جنایی این پرونده تبرئه کند! او وانمود میکرد که همه صحنههای جنایت را «دم اسبی» انجام داده و او فقط نظاره گر بوده است، اما وقتی به دستور قاضی کاظم میرزایی مقابل دوربین قوه قضاییه قرارگرفت تا جزئیات صحنه قتل را تشریح کند به ناچار بسیاری از صحنه جنایی این پرونده را که نقش مهمی در آن داشت پذیرفت. در ادامه بازسازی صحنه جنایت، جوان ۳۰ ساله معروف به «دم اسبی» با بیان این که به خاطر بستن موهای بلند در پشت سرم، مرا «دم اسبی» خطاب میکنند، در حضور قاضی ویژه قتل عمد به تشریح چگونگی وقوع این جنایت هولناک پرداخت و گفت: من و «ف» از سه ماه قبل از قتل در پارک با هم آشنا شدیم.
او با همسرش که مردی قصاب بود اختلاف داشت و از من خواست برای رسیدن به یکدیگر باید همسرم را از میان برداری! من هم که عقلم را از دست داده بودم به نقشه شیطانی او عمل کردم! آن روز مرد قصاب را به بهانه کشتن گوسفند به خانه مجردی ام آوردم و به او مشروبات الکلی تعارف کردم درحالی که قرصهای خواب آوری را درون مشروبات حل کرده بودم. او با نوشیدن آن، به حالت نیمه بیهوشی به خواب رفت و من هم ابتدا با بلوکه سیمانی و سپس با تیغ موکت بری او را به قتل رساندم بعد از آن «ف» به منزلم آمد و مدعی شد به خاطر این که کودک شیرخواره دارد نمیتواند صحنه قتل را ببیند! سپس با دادن گوشی تلفن همراهش از من خواست تا از صحنه کشته شدن همسرش تصویر بگیرم که او بعد آن تصاویر را نگاه کند! آن لحظه «ف» مقابل در منزل ایستاده بود که من از همه صحنههای جنایت تصویربرداری کردم، ولی بعد از این ماجرا «ف» به داخل منزل آمد و با کمک یکدیگر جسد را درون حمام کشاندیم تا آن را بسوزانیم! من مقداری بنزین روی جسد ریختم، ولی به دلیل تجمع گازهای بنزین در حمام، وقتی شعله را روشن کردم ناگهان صدای انفجارگونهای رخ داد که «ف» ترسید و به بیرون از منزل دوید! وقتی دیدم دود زیادی در فضا پراکنده شد و همسایگان در جریان قرار میگیرند با بدبختی شعلههای آتش را خاموش کردم! سپس «ف» را نزد همسایگانم فرستادم تا از آنها فرغون و آب بگیرد، اما او فقط توانست آب گیر بیاورد چرا که آب منزل قطع بود! ولی هیچ کس به او فرغون نداد تا با آن جسد را به محل دیگری حمل کنیم، به ناچار با همان آب، خونهای ریخته شده در منزل را شستیم و سپس جسد سوخته را روی پرده گذاشتم و به تنهایی در محل کشف رها کردم!
بنابر گزارش خراسان، در پی اعترافات صریح متهمان این پرونده جنایی، قاضی میرزایی با صدور دستور بازداشت موقت، آنان را روانه زندان کرد تا مراحل قضایی دیگر پرونده طی شود.