منطقه آسیای غربی بدلیل موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک ناشی از منابع غنی فسیلی و خدادادی، وجود آبراههای و خلیجهای مهمی مانند خلیج فارس و عدن و تنگههای مانند تنگه هرمز و باب المندب و دریای عمان و نیز فرهنگ غنی و تمدن کهن آن و حضور و برپایی ادیان آسمانی و زندگی پیامبران الهی در آن، همیشه مورد توجه بوده است.
به گزارش فارس عدم وجود دولتهای مقتدر، عدم شکل گیری واقعی دولت ـ. ملت در خیلی از کشورهای منطقه و رانتیر بودن دولتها نیز بستر برای مداخله همیشگی استکبار و طمع داشتن آنها را روزافزون نموده است. شکلگیری غیرقانونی رژیم صهیونیستی توجه به این منطقه را تشدید نموده است.
عوامل بیرونی و درونی که به برخی از آنها اشاره شد زمینه ساز و ایجاد کننده ناامنی و عدم توسعه در منطقه است. جنگهای به وقوع پیوسته و تخریب و نابسامانیها و آواره شدن و کشته شدن صدها بلکه میلیونها نفر دستاورد این ناامنی هاست. بلاشک برای جلوگیری از گسترش روزافزون این عدم امنیت و مشکلات عدیده ناشی از آن در حوزههای مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی نیازمند راه چاره و علاج هستیم.
یکی از راه کارهای اساسی، ایجاد و تقویت ارکانهای تولید قدرت و امنیت میباشد. یکی از این ارکان اساسی که امتحان خود را نیز در دورههای مختلف بخوبی پس داده مرجعیت شیعه است. با نگاهی گذرا به تاریخ معاصر برخی کشورهای مسلمان بویژه ایران، براحتی میتوان اثر آن را مشاهده کرد.
مرجعیت شیعی برخواسته از حوزه علمیه نجف در سالهای دور و نزدیک همیشه به عنوان ملجا و پناهگاهی برای مردم آن دیار بوده است. رفتارهای وحشیانه سران بعث با علمای شیعه در تاریخ ماندگار است و دلیل اصلی آن رفتارها نیز منشا اثر بودن علما در تزلزل موقعیت دولت مستبد وقت بود.
بی تردید کسی نمیتواند منکر نقش اساسی آیت الله سیستانی بعنوان مرجع بزرگ شیعیان در دوره معاصر در جلوگیری از تسلط کامل آمریکا بر عراق شود. شکل گیری ارکان نظام (دولت و مجلس) بدون حمایتهای انسجام آفرین ایشان امکان پذیر نبود. البته نقش مردم عراق و کمکهای مادی و معنوی جمهوری اسلامی ایران را نمیتوان نادیده گرفت، لیکن محوریت همه عوامل فوق مرجعیت شیعه در ایران و عراق بوده است.
به دیگر سخن میتوان مرجعیت شیعه را رکن اصلی قدرتساز و امنیتساز دانست. اتفاقی که همین روزها در عراق و در روند شکل گیری مجلس و دولت جدید نیز شاهد آن هستیم. در مبارزه مسلحانه چند ساله با جریان سلفی ـ. تکفیری و وهابی داعش، فتوای مرجعیت شیعه و به دنبال آن شکل گیری گروههای دفاع مردمی مانند حشد الشعبی در عراق سد اصلی مبارزه با داعش بود و نقش اصلی را در کنار گروههای مستشاری ایرانی در نابودی گروههای تکفیری ایفا کرد.
اگر بررسی تطبیقی فی مابین برنامهها و راهبردهای آمریکا و ایادی و مزدوران منطقهای او و فتوای مرجعیت شیعه و نظر و رای ایشان، درمورد روند نابودی داعش و یا شکل گیری دولت و مجلس قانونی عراق داشته باشیم بخوبی میتوانیم نقش راهبردی مرجعیت در خنثی سازی توطئهها و تولید امنیت را مشاهده کنیم.
برنامههایی که با هزاران ساعت نفر کار در پژوهشگاهها و اندیشکدههای راهبردی توسط خبرهترین متخصصین و فرماندهان و مدیران ارشد دولت آمریکا و با کمکهای مالی آنچنانی دولتهای مرتجع منطقهای و صهیونیستها نوشته و اجرا میشود در مقابل یک فتوای مرجعیت شیعه و همراهی مردم رنگ باخته و نقش بر آب میشود.
پس گزافه نیست که ما مرجعیت شیعه را رکن اصلی و مولود تولید قدرت و امنیت در منطقه بدانیم. بدون شک این رکن مولد قدرت و امنیت نرم بایستی حفظ و حراست شود و برای استمرار آن در گذشت زمان برنامه ریزی لازم و دقیق را داشت. با توجه به اینکه در مبانی اسلام ملت به معنای مصطلح امروزی موضوعیت چندانی نداشته و آنچه مهم میباشد امت واحده اسلامی است، و نیز باورها و اعتقادات اسلامی بعنوان مرز مطرح است و نه مرزهای سرزمینی و جغرافیایی، لذا به نظر میرسد مهاجرت حجت الاسلام والمسلمین سید علی خمینی به عراق و حوزه علمیه نجف و تدریس دروس حوزوی به زبان عربی در این راستا قابل تحلیل باشد که میتواند بعنوان اقدامی راهبردی برای استمرار مرجعیت شیعه در آن بلاد بعنوان رکن اصلی مولد قدرت و امنیت باشد.
بجز ویژگیهای ایشان که در چند سال اخیر در مواضع و سخنرانی هایشان نمود پیدا کرد، اتصال نسبی به حضرت امام خمینی (ره) و سببی به خاندان عالم پرور صدر و آیت آلله سیستانی در عراق، پتانسیلهای بالقوهای است که میتواند استمرار مرجعیت شیعه برای آتیه در عراق را نوید دهد.
محمدصادق غلامی