شهید مدافع حرم «محمدهادی ذوالفقاری» از جمله جوانهای بیباک، بابصیرت و خوشفکر جمهوری اسلامی ایران بود که در بهمنماه سال ۱۳۹۳ در منطقه «مکیشفیه» شهر سامرا به شهادت رسید.خبرگزاری میزان بُرشهایی از زندگی این قهرمان کشورمان را که در کتاب «پسرک فلافلفروش» گردآوری شده است، منتشر میکند.
فتنه داعش
به گزارش میزان، میگویند تاریخ مرتب تکرار میشود، فقط اسمها عوض میشود وگرنه بسیاری از اتفاقات سالها و قرنهای گذشته، با نامهایی جدید تکرار می گردد.
از روزی که بیداری اسلامی منطقه ما را فرا گرفت، آمریکا و اسرائیل با کمک حاکمان فاسد منطقه، یک نوع کودتا را درکشور سوریه به راه انداختند. آنان میخواستند وانمود کنند که سوریه هم مانند تونس و لیبی و مصر و بحرین و ... درگیر بیداری اسلامی شده!
اما تفاوت آشکار بحران سوریه با دیگر کشورها، حضور تروریستهای صدها کشور در قالب قیام مسلحانه ضددولت سوریه بود! شکی نبود که دولت مردمی سوریه تاوان حمایت از محور مقاومت را پرداخت میکرد.
تروریستهای سوری صدها انسان بیگناه را فقط به جرم حمایت از دولت قانونی این کشور به خاک و خون کشیدند. آنچه که ما از خوارج زمان امیرالمومنین(ع) شنیده بودیم در رفتار این قوم وحشی مشاهده کردیم. دولتهایی که ادعا میکردند نظام سوریه ظرف شش ماه نابود خواهد شد، شاهد بودند که گروههای مردمی به حمایت از دولت سوریه برخاستند.
مدتی بعد خشنترین گروههای مسلح در قالب دولت اسلامی عراق و شام (با نام داعش) اعلام موجودیت کرده و حملات گستردهای را آغاز کردند. آنان روی فاسدترین ظالمان تاریخ را سفید کردند. کارهایی از این قوم سر زد که تاریخ از نوشتن آن شرم دارد! اما همه میدانستند که اسرائیل و حامی همیشگی آن یعنی آمریکا عامل اصلی ایجاد و حمایت داعش هستند.
اوایل سال 1393 داعش توانست در عراق برای خودش زمینه نفوذ را فراهم کند. سپس شهر موصل و چندین منطقه دیگر با خیانت نیروهای وابسته به صدام، به اشغال داعش درآمد. آنان هزاران شیعه و سنی را تنها به جرم مخالفت با نظرات داعش اعدام کردند. اوضاع عراق عجیب وغریب شد. آیتالله سیستانی حکم جهاد صادر کرد. صدها زن و مرد شیعه و سنی آماده مبارزه با داعش شدند.
هادی در این ایام در حوزه نجف مشغول تحصیل بود. با اعلام حکم جهاد، از مسئولان نیروهای مردمی (حشدالشعبی) تقاضا کرد که با اعزام او به جبهه نبرد با داعش موافقت کنند. اما مسئول آموزش و اعزام نیروها که از دوستان هادی بود با اعزام او مخالفت کرد.
او سال قبل نیز از آنها خواسته بود که برای دفاع از حرم به کشور سوریه اعزام شود اما مخالفت شده بود. این بار تقاضای مکرر او جواب داد. هادی توانست خود را به جمع نیروهای مردمی برساند.
او از زمانی که در ایران بود، در کارهای هنری فعالیت داشت. تولید فیلم و عکس از برنامههای شهدا و .... از کارهای او بود. حالا همین برنامهها را در قالب نیروهای مردمی عراق آغاز کرده بود. تهیه فیلم، خبر و عکس از نبردهای شجاعانهی نیروهای مردمی. هادی هر جا قدم می گذاشت از شهدا میگفت؛ از ابراهیم هادی، از شهید دینشعاری و ... او برای رزمندگان وفرماندهان حشدالشعبی از خاطرات شهیدان دفاع مقدس میگفت و آنها را با فرهنگ شهادت آشنا میکرد. آنها تشنه فرهنگ انقلابی بسیجیان ما شده بودند. این عطش باعث شد که فرماندهان حشدالشعبی از هادی بخواهند برای تهیه چفیه و پیشانیبند و پرچم راهی ایران شود. آنها مبلغی حدود صد میلیون تومان در اختیار هادی قرار دادند تا برای تهیه این اقلام به ایران برگردد.
آن قدر در عراق به او اعتماد پیدا کردند که این مبلغ پول را به او دادند و خواستند هر چه سریع تر، این اقلام فرهنگی به کسانی که در خط مقدم جنگ علیه داعش هستند برسد.
فتنه داعش
به گزارش میزان، میگویند تاریخ مرتب تکرار میشود، فقط اسمها عوض میشود وگرنه بسیاری از اتفاقات سالها و قرنهای گذشته، با نامهایی جدید تکرار می گردد.
از روزی که بیداری اسلامی منطقه ما را فرا گرفت، آمریکا و اسرائیل با کمک حاکمان فاسد منطقه، یک نوع کودتا را درکشور سوریه به راه انداختند. آنان میخواستند وانمود کنند که سوریه هم مانند تونس و لیبی و مصر و بحرین و ... درگیر بیداری اسلامی شده!
اما تفاوت آشکار بحران سوریه با دیگر کشورها، حضور تروریستهای صدها کشور در قالب قیام مسلحانه ضددولت سوریه بود! شکی نبود که دولت مردمی سوریه تاوان حمایت از محور مقاومت را پرداخت میکرد.
تروریستهای سوری صدها انسان بیگناه را فقط به جرم حمایت از دولت قانونی این کشور به خاک و خون کشیدند. آنچه که ما از خوارج زمان امیرالمومنین(ع) شنیده بودیم در رفتار این قوم وحشی مشاهده کردیم. دولتهایی که ادعا میکردند نظام سوریه ظرف شش ماه نابود خواهد شد، شاهد بودند که گروههای مردمی به حمایت از دولت سوریه برخاستند.
مدتی بعد خشنترین گروههای مسلح در قالب دولت اسلامی عراق و شام (با نام داعش) اعلام موجودیت کرده و حملات گستردهای را آغاز کردند. آنان روی فاسدترین ظالمان تاریخ را سفید کردند. کارهایی از این قوم سر زد که تاریخ از نوشتن آن شرم دارد! اما همه میدانستند که اسرائیل و حامی همیشگی آن یعنی آمریکا عامل اصلی ایجاد و حمایت داعش هستند.
اوایل سال 1393 داعش توانست در عراق برای خودش زمینه نفوذ را فراهم کند. سپس شهر موصل و چندین منطقه دیگر با خیانت نیروهای وابسته به صدام، به اشغال داعش درآمد. آنان هزاران شیعه و سنی را تنها به جرم مخالفت با نظرات داعش اعدام کردند. اوضاع عراق عجیب وغریب شد. آیتالله سیستانی حکم جهاد صادر کرد. صدها زن و مرد شیعه و سنی آماده مبارزه با داعش شدند.
هادی در این ایام در حوزه نجف مشغول تحصیل بود. با اعلام حکم جهاد، از مسئولان نیروهای مردمی (حشدالشعبی) تقاضا کرد که با اعزام او به جبهه نبرد با داعش موافقت کنند. اما مسئول آموزش و اعزام نیروها که از دوستان هادی بود با اعزام او مخالفت کرد.
او سال قبل نیز از آنها خواسته بود که برای دفاع از حرم به کشور سوریه اعزام شود اما مخالفت شده بود. این بار تقاضای مکرر او جواب داد. هادی توانست خود را به جمع نیروهای مردمی برساند.
او از زمانی که در ایران بود، در کارهای هنری فعالیت داشت. تولید فیلم و عکس از برنامههای شهدا و .... از کارهای او بود. حالا همین برنامهها را در قالب نیروهای مردمی عراق آغاز کرده بود. تهیه فیلم، خبر و عکس از نبردهای شجاعانهی نیروهای مردمی. هادی هر جا قدم می گذاشت از شهدا میگفت؛ از ابراهیم هادی، از شهید دینشعاری و ... او برای رزمندگان وفرماندهان حشدالشعبی از خاطرات شهیدان دفاع مقدس میگفت و آنها را با فرهنگ شهادت آشنا میکرد. آنها تشنه فرهنگ انقلابی بسیجیان ما شده بودند. این عطش باعث شد که فرماندهان حشدالشعبی از هادی بخواهند برای تهیه چفیه و پیشانیبند و پرچم راهی ایران شود. آنها مبلغی حدود صد میلیون تومان در اختیار هادی قرار دادند تا برای تهیه این اقلام به ایران برگردد.
آن قدر در عراق به او اعتماد پیدا کردند که این مبلغ پول را به او دادند و خواستند هر چه سریع تر، این اقلام فرهنگی به کسانی که در خط مقدم جنگ علیه داعش هستند برسد.