اظهارات معاون اول رئیس جمهور مبنی بر این که اختیار تغییر منشی خود را نیز ندارد موجی از واکنشها را در فضای سیاسی و رسانهای کشور به دنبال داشت، کارشناسان سیاسی میگویند مدیرانی که این روزها سفره خود را جدا کرده و ساز استعفا را مینوازند، در پنج سال گذشته با توهم این که برجام حلال مشکلات بوده است یا خواهد شد میانه میدان بوده و هل من مبارز سر میدادند، ولی امروز که مشکلات یکی پس از دیگری بر اثر بی مبالاتی و ناکارآمدیها بروز کرده و زمان رزم فرا رسیده، به کناری کشیده و خداحافظی میکنند.
به گزارش کیهان استعفای وزیر راه و شهرسازی آن هم پس از نزدیک به پنج سال آزمون و خطای بدون نتیجه مثبت و درعین حال آثار زیانبار فراوان و همچنین اظهارات جهانگیری مبنی بر این که اختیاری ندارد و کاری از دست اوبر نمیآید را میتوان در این راستا مورد ارزیابی قرار داد، جهانگیری همان کسی است که در دوره تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری پای به میانه میدان گذاشته و در دفاع از عملکرد دولت یازدهم به مردم یادآوری میکرد که در گذشته وضعیت چگونه بوده و امروز چه شده است!
گفتههای جهانگیری در دوران تبلیغات انتخاباتی در حافظه تاریخ ثبت و ضبط شده است، سخنانی که نشان میدهند او و رئیس دولت یازدهم معتقد بودهاند توانمندی آنان در اداره کشور که حاصل مذاکرات منتهی به برجام بوده، اقتصاد کشور را از ته دره به بیرون آورده و به مرحله رشد و شکوفایی رسانده است!
این مدیران در آن روزها در این گمان و وهم بودند که بهار سیاستهای اقتصادی، اجتماعی و بین المللی آنان فرا رسیده و این بهار به خزان منتهی نخواهد شد، ولی زمستان باغ سیب و گلابی توافق به زودی فرا رسید و مشکلات اقتصادی و معیشتی یکی پس از دیگری رخ نمود و اینک که زمان رزم فرا رسیده است برخی دولتمردان خود را به کناری کشیده و مدعی هستند که اختیاری ندارند.
در برجام نیز چنین شد، آن روزها که دولتمردان گمان داشتند که برجام همه مشکلات را یکی پس از دیگری حل کرده یا خواهد کرد میگفتند برجام حاصل فعالیتهای طاقت فرسای ما بوده است که شب و روز مذاکره کردیم تا این گونه شد، ولی وقتی نتیجه حاصل و مشخص شد که ایران پس از انجام همه تعهدات خود نه تنها دستاوردی نداشته است بلکه تحریمها نیز افزوده شده، دولتمردان دنبال شریک برای خطای خود گشتند و گفتند که برجام تصمیم نظام بوده است!
آشفتگی مدیریتی مشکل اساسی اقتصاد کشور
فارغ از این همه بایستی گفت که اقتصاد کشور از آشفتگی رنج میبرد، تکلیف وزارتخانههای اقتصادی چندین ماه است که مشخص نبوده و برخی وزرا و وزارتخانهها نیز در آستانه تغییر وزیر هستند. خالی بودن سه ماهه پست سخنگویی در دولت، خود گویای مسائل بسیاری است.
با گذشت نزدیک ۱۷ ماه از انتخابات دوازدهمین دوره ریاستجمهوری تکلیف وزارتخانههای اقتصادی روشن نیست، نامه معرفی وزرای پیشنهادی رئیسجمهور برای وزارتخانههای کار، اقتصاد، صنعت و راه به تازگی در صحن علنی مجلس خوانده شد.
۱۷ مرداد علی ربیعی وزیر سابق تعاون، کار و رفاه اجتماعی استیضاح و از سوی نمایندگان مجلس برکنار شد، آخوندی وزیر راه در ماههای گذشته چنانچه در نامه استعفا به آن اشاره کرده چندین بار کنارهگیری خود را از این سمت به رئیسجمهور اعلام و درخواست مرخص شدن کرده بود، استعفای محمد شریعتمداری وزیر صنعت، معدن و تجارت نیز در ماههای گذشته بارها در رسانهها منتشر و اعلام شده بود دولت قصد دارد برای نجات وی از استیضاح و برکناری جایگاهش را تغییر دهد!
مسعود کرباسیان وزیر سابق اقتصاد نیز ۴ شهریور سال جاری یعنی حدود دو ماه پیش استیضاح و برکنار شد.
چنانچه دیده میشود وزارتخانههای اقتصادی نزدیک سه ماه بلاتکلیف بوده و هنوز نیز با وجود معرفی وزرای پیشنهادی به مجلس مشخص نیست چه سرنوشتی پیدا کنند.
کشف راه فرار پس از ۵ سال مدیریت بی نتیجه!
عباس آخوندی که روز شنبه متن استعفای ۵۰ روز پیش خود را منتشر ساخت و اعلام کرد بارها استعفا کرده بود از دولت سازندگی عهدهدار مسئولیت بوده است، او در وزارت «مسکن و شهرسازی» وعده به سرانجام رساندن «مسکن اجتماعی» را در سال ۱۳۷۳ مطرح ساخت و در سال ۱۳۹۲ پس از تصدی وزارت «راه و شهرسازی» آن وعده بدون نتیجه را بار دیگر به میان کشید.
آخوندی از اختلافات خود با دولت بر سر مسائلی، چون مالکیت و اقتصاد بازار را دلیل استعفای خود خواند بی آن که بگوید چگونه بعد از ۵ سال به این نتیجه رسیده است که با دولت مشکل داشته و با این مشکلات نمیشود به نتیجه رسید؟!
جالب این که آخوندی در طول دوره مدیریتی خود با سیاست اقتصاد بازار قیمت مسکن را با بیش از ۷۰ درصد افزایش نجومی و خانهدار شدن را برای قشر ضعیف کشور به آرزوی دست نیافتنی تبدیل کرد و امروز میگوید راهکار احترام به مالکیت و اقتصاد بازار است، مشخص نیست که آخوندی با سیاست «بازار رقابتی» میخواسته این قیمت را تا چه حدی بالا ببرد و خانهدار شدن را برای چند درصد دیگر مردم ایران محال سازد؟!
سوپرمن دیروز بیاختیار امروز!
روزنامههای زنجیرهای که در پنج سال گذشته از برخی مدیران دوره بزم چهره سوپرمن ساخته بودند این روزها در صفحات نخست خود با اشاره به گفتههای جهانگیری این سوپرمن دیروز را یک مدیر فاقد اختیارات میخوانند!
روزنامه شرق در صفحه نخست شماره دیروز خود به نقل از غلامحسین کرباسچی نوشته است: «این آقای روحانی بود که به آقای جهانگیری فشار آورد و گفت که او باید نرخ ارز چهار هزار و ۲۰۰ تومانی را اعلام کند...»
کرباسچی افزوده است: «اگر کسی این قدر اختیار ندارد که منشی خود را تغییر دهد، چگونه میخواهد ستاد اقتصاد مقاومتی را فرماندهی کند و تصمیماتی بگیرد که مردم به حل مشکلاتشان امیدوار شوند.»
روزنامه آرمان نیز در یادداشتی نوشته است: «روحانی آخرین سنگر اعتدال است. هر شخص و هر جریانی فکر میکند بعد شکست روحانی فرصت دیگری برای مقبولیت خود در بین افکار عمومی و گرفتن جایگاه مجلس و ریاست جمهوری در انتخابات آتی مییابد، سخت در اشتباه است ... مگر آنکه همه در حفظ آخرین سنگر اعتدال فراتر از مسائل جناحی و باندی بکوشند و ... رفیق سربالایی روحانی باقی بمانند.»
جالب این که روزنامه شرق پس از آن که دلار ۴۲۰۰ تومانی از سوی جهانگیری اعلام شد در صفحه نخست خود چنین تیتر زده بود: «تصمیم جلسه فوق العاده ستاد اقتصادی دولت از امروز اعمال میشود؛ دلار با ۴۲۰۰ تومان تک نرخی شد.» روزنامه سازندگی نیز در صفحه نخست خود جهانگیری را در قامت یک سوپرمن به تصویر کشید که در حال پائین آوردن قیمت ارز و نبرد با دلار است. روزنامههای زنجیرهای زمانی که گمان میکردند سیاستهای در پیش گرفته شده جواب میدهد و دوره دوره بزم است، برای خود نقش سوپرمن و حل کننده همه مشکلات قائل بودند، ولی امروز که مشکلات رخ نموده است و دوره رزم فرا رسیده خود را به کناری کشیده و از نبود اختیارات گله میکنند!
گفتنی است پیش از این برخی مدعیان اصلاحات خود اذعان کرده بودند که این جریان برنامهای برای اداره کشور نداشته و تنها به فکر رسیدن به قدرت هستند! «محمود صادقی» نماینده عضو فراکسیون امید روز جمعه در نهمین کنگره حزب اراده ملت گفته است: «اصلاح طلبان برنامه رسیدن به قدرت دارند، ولی وقتی به قدرت میرسند برنامهای برای عملیاتی کردن آن ندارند. دغدغه ما در شهرداری این است چه کسی باشد یا نباشد، مگه مساله ما گرفتن پست و مقام است؟»
این اعتراف به خوبی نشان میدهد که مصالح مردم از سوی مدعیان اصلاحات قربانی رسیدن آنان به قدرت شده است که اگر این گونه نبود مردم مشکلات معیشتی امروز که حاصل عملکرد این جریان لانه کرده در بدنه دولت است را نداشتند.