به گزارش خبرآنلاین چنین گفتاری صحیح نیست و سندیت ندارد!. آنچه در احادیث آمده است بشارت بهشت به جناب ابوذر در ماه آذر رومی هست نه در ماه صفر!. و این بشارت شخصی، عمومی نیست. در بیان روایات همواره درستی آن را از طریق عالمان دینی باید جویا شد تا خدای ناکرده در دام بدعت ها و برخی از خرافات گرفتار نشویم. اما آنچه زمینه ساز آن شده تا چنین مطلبی از سوی برخی بیان شود را در ادامه مطرح خواهیم کرد:
۱-حدیث با لفظ «من بشّرنی بخروج صفر بشّرته بالجنّة».
الف)- جناب میرداماد در الرواشح السماویة ص ۲۸۷ به ضعیف بودن این حدیث اشاره دارد.
ب)- در کتاب مستدرک سفینة البحار نوشته الشیخ علی النمازی الشاهرودی اینچنین آمده:…وعن کتاب عجائب المخلوقات قال : روی عن النبی ( صلی الله علیه وآله ) إنه قال : من بشرنی بخروج صفر أبشره بالجنة . مستدرک سفینة البحار ، ج ۶ ص ۲۹۳. همانطور که می بینید بدون سند و با لفظ«روی» آمده است.
ج)-در کتاب المراقبات ( أعمال السنة ) – میرزا جواد آغا الملکی التبریزی – ص ۳۷ این حدیث بدون سند آمده است.
د)- علامه جعفری در شرح مثنوی مولوی ذیل ابیات :« گفت هر کس که مرا مژده دهد – چون صفر پای از جهان بیرون نهد» این حدیث رآ آورده اند و گویند:« روایت فوق مأخذ معتبری ندارد ، از میر داماد نقل شده است : که روایت مجعول است». علامه جعفری طبق یک احتمال که بدان تمایل دارند؛ رحلت پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم را در دوم ماه ربیع مطرح و می گوید:«پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اشتیاق زیاد به لقاء الله داشته است … موقعی که ماه صفر فرا رسید ، پیامبر شادمان گشت و با خود می گفت که پس از این ماه به سوی حق سفر خواهم کرد .هر شب تا بروز از این اشتیاق نجات بخش آهنگ « الی الرفیق الاعلی » ساز کرده بود .فرمود هر کس پایان یافتن ماه صفر و ورود ماه ربیع را بمن بشارت بدهد ، من بهشت را باو بشارت داده و شفیعش خواهم گشت. عکاشه این بشارت را داد و پیامبر فرمود : ای شیر مرد بزرگ ، بهشت نصیب تو باد . شخص دیگری هم آمد که بشارت ورود ربیع الاول را بدهد ، حضرت فرمود : عکاشه بر تو سبقت گرفته است». تفسیر ونقد وتحلیل مثنوی جلال الدین محمد مولوی – محمد تقی جعفری – ج ۱۰ ص ۴۵۶. باید گفت: چون هیچ سندی برای این حدیث نیست و بر جعلی بودن آن بسیاری از علما اتفاق کرده اند، نمی توان این مطلب را قبول کرد، برفرض هم که بپذیریم، این جریان فقط در همان زمان پیغمبر بوده و با بشارت عکاشه پایان یافته است، لذا دلیل این نمی شود که از آن به بعد هر کس بشارت دهد به بهشت برود!.
هـ)- ملا علی القاری از علمای اهل سنت این حدیث را جعلی می داند.حدیث : من بشرنی بخروج صفر بشرته بالجنة».لا أصل له» الأسرار المرفوعة فی الأخبار الموضوعة ( الموضوعات الکبری ) ، ص ۳۲۴ .
۲)- حدیث با لفظ «فَمَنْ بَشَّرَنِی بِخُرُوجِ آذَارَ فَلَهُ الْجَنَّة».
الف )- برای فهم روایت لازم استمتن کامل حدیث را طبق نقل شیخ صدوق (ره) ببینیم:
متن عربی حدیث: «عَنْ سَعِیدِ بْنِ جُبَیْرٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: کَانَ النَّبِیُّ ص ذَاتَ یَوْمٍ فِی مَسْجِدِ قُبَا وَ عِنْدَهُ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَوَّلُ مَنْ یَدْخُلُ عَلَیْکُمُ السَّاعَةَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَلَمَّا سَمِعُوا ذَلِکَ قَامَ نَفَرٌ مِنْهُمْ فَخَرَجُوا وَ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ یُحِبُّ أَنْ یَعُودَ لِیَکُونَ أَوَّلَ دَاخِلٍ فَیَسْتَوْجِبَ الْجَنَّةَ فَعَلِمَ النَّبِیُّ ص ذَلِکَ مِنْهُمْ فَقَالَ لِمَنْ بَقِیَ عِنْدَهُ مِنْ أَصْحَابِهِ إِنَّهُ سَیَدْخُلُ عَلَیْکُمْ جَمَاعَةٌ یَسْتَبِقُونَ فَمَنْ بَشَّرَنِی بِخُرُوجِ آذَارَ فَلَهُ الْجَنَّةُ فَعَادَ الْقَوْمُ وَ دَخَلُوا وَ مَعَهُمْ أَبُو ذَرٍّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ فَقَالَ لَهُمْ فِی أَیِّ شَهْرٍ نَحْنُ مِنَ الشُّهُورِ الرُّومِیَّةِ فَقَالَ أَبُو ذَرٍّ قَدْ خَرَجَ آذَارُ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ ص قَدْ عَلِمْتُ ذَلِکَ یَا أَبَا ذَرٍّ وَ لَکِنِّی أَحْبَبْتُ أَنْ یَعْلَمَ قُومِی أَنَّکَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ کَیْفَ لَا یَکُونُ ذَلِکَ وَ أَنْتَ الْمَطْرُودُ عَنْ حَرَمِی بَعْدِی لِمَحَبَّتِکَ لِأَهْلِ بَیْتِی فَتَعِیشُ وَحْدَکَ وَ تَمُوتُ وَحْدَکَ وَ یَسْعَدُ بِکَ قَوْمٌ یَتَوَلَّوْنَ تَجْهِیزَکَ وَ دَفْنَکَ أُولَئِکَ رُفَقَائِی فِی الْجَنَّةِ الْخُلْدِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ.علل الشرائع – الشیخ الصدوق – ج ۱ ص ۱۷۶/معانی الأخبار – الشیخ الصدوق – ص ۲۰۴ .
ترجمه:
ابن عبّاس گوید: روزی پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله به چند تن از اصحابشان که در مسجد قبا در خدمت وی بودند فرمود: نخستین شخصی که اکنون بر شما وارد شود مردی از اهل بهشت است، چون این سخن را از آن بزرگوار شنیدند، گروهی از ایشان برخاسته و بیرون رفتند، و هر یک از آنان قصد داشت که سریعتر مراجعت نماید تا خود نخستین واردشونده باشد و در نتیجه بهشتی گردد،پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله به نیّت آنان پی برد، و به باقی مانده اصحابش که نزد وی بودند فرمود؛ بزودی چند تن بر شما وارد میشوند که از جهت زودتر رسیدن در حال سبقت از یک دیگرند، پس هر کدام از آنان که مرا به خروج «آذر» مژده دهد اهل بهشت است. سپس آنان که بیرون رفته بودند بازگشتند و أبو ذر نیز همراهشان بود، آنگاه پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله به ایشان فرمود: ما اکنون در کدام یک از ماههای رومی بسر میبریم؟
ابوذر گفت: یا رسول اللَّه آذر بپایان رسیده است.
پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله فرمود: ای أبا ذرّ آن را می دانستم و لیکن دوست داشتم قوم من بفهمند که تو مردی از اهل بهشت میباشی، و چگونه چنان نباشد، حال آنکه پس از من بدلیل علاقهات به اهل بیتم تو را از حرم من دور گردانند، و تنها زندگی خواهی نمود، و تنها خواهی مرد، و قومی که عهده دار مراسم کفن و دفنت بشوند بسبب تو سعادتمند گردند و در بهشت جاودانی که به پرهیزگاران نوید داده شده همراه من خواهند بود.»(معانی الأخبار ص۲۰۵، علل الشرایع ج۱ ص۱۷۵)
توضیح:
این حدیث از جهت سند مورد قبول هست اما معنای خاص به خود را دارد. آنچه از این روایت بدست می آید و هدف پیغمبر بوده، همان معرفی جایگاه ویژه جناب ابوذر به دیگران بوده است. و گرنه معنا ندارد که بهشت برای کسی باشد که یک خبر ساده اینچنینی را مطرح نماید. پس قضیه فی الواقعه هست و الغای خصوصیت برای غیر در آن معنا ندارد!. یعنی این فرمایش رسول مکرم اسلام برای همان حادثه می باشد و نمی توان آن را تعمیم داد و بشارت بهشت را برای تمام زمانها و تمام انسانهای پس از این واقعه دانست. بخوبی حدیث آشکار است و از آن بدست می آید که پیغمبر مکرم اسلام تنها خبر اباذر را پذیرفت، و اگر قرار بود صرف خبر خروج ماه صفر برای بشارت بهشت ملاک باشد حتما بقیه اصحابی که این خبر را دادند، باید بشارت بهشت را از پیغمر صلی الله و علیه و آله و سلم می شنیدند! در حالی که اینچنین نیست، حال برسد به اینکه پس از گذشت سالهای زیادی از این حادثه آن را درباره عده زیادی بخواهیم تعمیم و اثبات نماییم!.
از همه اینها گذشته حضرت فرموده اند: «خروج آذر». آذر از ماه های رومی است و ماه رومی روزهایش با ماه قمری تطابق ندارد. لذا اینگونه نیست که همواره ماه آذر با ماه صفر مطابق باشد. تا بتوان این بشارت ها را برای این ماه دانست.
نتیجه:
۱- هیچ حدیث معتبری وجود ندارد که بیان کند «هر کسی مرا بخروج ماه صفر بشارت دهد من او را به بهشت بشارت می دهم»!. و این مطلبی جعلی است.
۲- روزهای سال با هم یکسان هستند، معنا ندارد، بدون علت ماهی بر سایر ماه ها برتری این چنینی پیدا کند که به صرف بیان تمام شدن آن ماه بهشت لازم و بشارت داده شود!.
۳- در روایاتی که اشاره به ماه آذر شده است ، منظور بیان برتری و جایگاه ویژه جناب ابوذر در طی یک حادثه است تا ماندگاری آن بیشتر شود. البته برخی از اهل سنت مانند احمد حنبل این روایت را قبول نکرده اند، شاید چرایی آن این باشد که ابوذر از حامیان اصلی اهل البیت علیهم السلام بوده و اثبات چنین فضیلتی برای آنان گران تمام می شده است.
۴- خبر سایر اصحاب به اتمام ماه آذر سبب بشارت آنان به بهشت نشد! لذا نمی توان برای سایر مسلمانان در نسلهای بعد این حدیث را جاری بدانیم.
۵- برای اینکه کسی به اشتباه نیفتد در حدیث به خوبی آمده است که پیامبر صلی الله و علیه وآله وسلم ماه را می دانستند و ملاک صرف خبر به خروج ماه نبوده است، بلکه مقصود بیان فضیلتی برای ابوذر بوده است.«قَدْ عَلِمْتُ ذَلِکَ یَا أَبَا ذَرٍّ وَ لَکِنِّی أَحْبَبْتُ أَنْ یَعْلَمَ قُومِی أَنَّکَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ »
۶- لازم است از انتساب هر مطلبی به اهل البیت علیهم السلام تا زمانی که درستی آن اثبات نشده، خودداری نماییم. تا دچار نسبت های دروغ و ایجاد بدعت ها نشویم