شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۳ آبان ۱۳۹۷ - ۰۸:۰۵

وقتی پایان تلخ به تلخی بی پایان ترجیح داده نشد

از کسب قهرمانی اول با قرمزها در لیگ تا رسیدن به نیمه‌نهایی آسیا. برانکو و پسرانش دوست داشتند ثابت کنند کارما همیشه هم در زندگی یک گروه خاصی از افراد باقی نمی‌ماند. از یک جایی به بعد دویدن و جنگیدن و دست از تلاش برنداشتن قانون تیم برانکو شد. 
کد خبر : ۴۳۹۸۸۷

از قهرمان نشدن در لیگ‌برتر به دلیل دو گل زده کمتر یا دو گل خورده بیشتر تا از دست دادن قهرمانی آسیا به دلیل خالی بودن دست‌هایی که یه روزی خیلی پر بودن. در این میان پرسپولیس با برانکو ایوانکوویچ فراز و نشیب‌های زیای را پشت سر گذاشت. بعد از هر بار زمین خوردن دوباره بلند شد و جنگید. بعد از هر باخت برای دنباله‌دار بودن بردهای متوالی بعدی برنامه‌ریزی کرد. گاهی با دست پر و تیمی مملو از ستاره‌هایی مثل رامین رضاییان، محسن مسلمان، سروش رفیعی، وحید امیری، فرشاد احمدزاده و مهدی طارمی، گاهی هم با دست‌هایی که به تعداد انگشت‌های آنها بازیکن باتجربه در ترکیب حضور نداشت. دست‌های پر برانکو یک روزی خالی شدند و دست‌های خالی هم بالاخره یک روز دوباره پر خواهند شد، ولی تشویق و تحسین تیمی که پیرمرد کروات طی این چهار فصل حضورش در ایران ساخته، همیشه روی مرز قانون مرز پایستگی حرکت می‌کند.

از روزهای بازگشت به اوج با علی دایی تا روزهای سیاهی که پرسپولیس بازیچه دست خیلی‌ها شده بود. قرمزها طی چند فصل اخیر دو بار قهرمانی لیگ‌برتر را از دست دادند و دو بار هم آن را بدست آوردند. هر دو بار که قهرمانی از دست رفت پای تیمی به نام راه‌آهن در میان بود. همه روزی را به یاد دارند که نیلسون برزیلی از معدود اشتباهات خودش در طول دوران حضور در پرسپولیس را انجام داد و تیم علی دایی در آزادی نتوانست راه‌آهن را شکست دهد. فصلی که در نهایت برای دایی و تیمش با نایب قهرمانی تمام شد. آن روزها تیم دایی برای بازگشت طرفداران پرسپولیس به روزهای خوب تلاش می‌کرد و تا حدودی موفق شد. اما تجربه‌های ناکام بعدی طرفداران را دوباره اسیر خورشیدی کرد که پشت ابر مانده.

از آخرین بار که یک مربی در کنفرانس خبری درباره شعارهایی که طرفداران علیه او سر دادند صحبت کرد تا امروزی که برانکو ایوانکوویچ پشت میکروفن می‌گوید از داشتن چنین طرفدارانی کیف می‌کند و این عشقی که وجود دارد کاملا دو طرفه است. پرسپولیسی‌ها قبل روزهای روشنی که برانکو برای‌شان رقم زده، روزهای تاریک زیادی را هم پشت سر گذاشتند. روزهایی که تیم دست مثلث علی دایی، حمید استیلی و حمید درخشان بود و از بین این سه نفر فقط نفر اول موفق شد پرسپولیس را به مرز بازگشت به روزهای خوب برساند. هیچکس نمی‌داند اگر تیم درخشان بد نتیجه نمی‌گرفت و به نوعی صبر خود او از بازیکنان، مدیریت، هواداران و همه و همه لبریز نمی‌شد، امروز ژست‌های خاص برانکو خرج بازی‌های کدام تیم می‌شد؟

از دل همه روزهایی که دلخوشی طرفداران پرسپولیس کام‌بک تیم تحت هدایت مصطفی دنیزلی مقابل استقلال در دربی بود تا همان روزی که تیم مدل برانکو استقلال را در دربی چهارتایی کرد. برای ساختن تیمی که طرفداران توان فراموش کردنش را ندارند باید راهی رفته می‌شد که تا به امروز هیچکس نرفته بود. پرسپولیس با برانکو ایوانکوویچ به چیزی که می‌خواست رسید. یا بهتر بگوییم برانکو به چیزی که سال‌ها در عرصه مربیگری در سرش بود با پرسپولیس رسید. او از همان روز اول با جمله "یا هیچ چیز یا همه چیز" مسیر کاری خودش را مشخص کرد و حالا امروز افتخاراتی که با پرسپولیس بدست آورده قابلیت تقسیم شدن بین همه مربیان قبلی را دارند.

از مربیانی که خودشان هم در رویاهای‌شان روزی را نمی‌دیدند که روی نیمکت پرسپولیس بنشینند تا مربیانی که اسم داشتند اما موفقیت دنباله اسم‌شان وصل نشده بود. زمانی که افشین قطبی هدایت پرسپولیس را بر عهده داشت و تیم را بعد از سال‌ها قهرمان لیگ‌برتر کرد، طرفداران به او لقب امپراطور دادند. بعد از گذشت 8 سال از این قهرمانی برانکو روی نیمکت پرسپولیس نشست تا شبیه‌ترین آدم به قطبی برای طرفداران باشد. شباهتی که ناشی از عطش برای کسب موفقیت و پیروزی تحت هر شرایطی بود.

از بازی مقابل ذوب‌آهن در تهران یا چهارتایی شدن مقابل سپاهان در اصفهان چند سال بیشتر نگذشته. روزهایی که اگر هرکسی غیر از برانکو آنها را تجربه می‌کرد، برای کارنامه کاری خودش هم که شده آنها را جا می‌گذاشت و می‎‌رفت. برانکو اما یک پایان تلخ را به یک تلخی بی پایان ترجیح نداد تا امروز تیمش رد پای پررنگی در تاریخ فوتبال ایران و آسیا داشته باشد. فصل اول شبیه داستان‌های تراژیک سپری شد. آقای مربی مقابل همه چیز ایستاد. حتی مقابل قانونی که می‌گفت تیم‌هایی که زیبا بازی می‌کنند لزوما برنده‌ مسابقه نیستند.

از انتخاب بین 4-4-2 لوزی تا انتخاب بین 4-4-2 خطی و همه انتقادهایی که برانکو طی این چند سال شنید. او برای رسیدن به چنین نقطه‌ای از زمان رویه‌ای را در انتخاب کرد که از هر دو سیستم موردعلاقه‌اش کارآمدتر بود. برانکو هروقت لازم داشت از قانون احترام به منتقدین استفاده می‌کرد و هروقت تیمش موفق می‌شد این موفقیت را به پای شخصیتی که داشت می‌گذاشت. فصل دوم حضور او در پرسپولیس شاید تداعی‌کننده قانون کارما در دنیا بود. قانونی که انگار بعد از آن روز تلخ آزادی مقابل راه‌آهن یک قهرمانی لیگ‌برتر به پرسپولیس بدهکار بود.

از کسب قهرمانی اول با قرمزها در لیگ تا رسیدن به نیمه‌نهایی آسیا. برانکو و پسرانش دوست داشتند ثابت کنند کارما همیشه هم در زندگی یک گروه خاصی از افراد باقی نمی‌ماند. از یک جایی به بعد دویدن و جنگیدن و دست از تلاش برنداشتن قانون تیم برانکو شد. تیمی که در فصل دوم حضور برانکو پر از ستاره بود. رسیدن به موفقیت با تیم پرستاره شاید از نظر خیلی‌ها کار راحتی باشد. هرچند برخی اعتقاد دارند مدیریت کردن این ستاره‌ها برای کسب قهرمانی کاری بسیار سختی است.

از روزهایی که ستاره‌های آن آسمان پرنور کم‌کم تصمیم به جدا شدن گرفتند و اتفاقا محرومیت و پنجره بسته جدیدترین چالش برانکو شد تا روزی که او چاره‌ای جز بازی دادن به بازیکنی مثل آدام همتی در فینال آسیا نداشت. این جمله شاید ترسیم‌کننده راهی باشد که برانکو ایوانکوویچ طی این چند فصل حضورش در پرسپولیس طی کرد. راهی که همین چند روز پیش او را نایب قهرمانی در لیگ قهرمانان آسیا رساند. مدال روی گردن برانکو و نگاه عجیبی که او داشت شاید تداعی‌کننده این بود که پرسپولیس با سرمربی جدیدش همان فصل اول قهرمان لیگ نشد. این جمله هم می‌تواند بذر امید را دوباره در دل طرفداران بکارد. طرفدارانی که با برانکو تا قهرمانی آسیا حالا دیگر شعارشان نیست، بلکه هدف‌شان است.

 

خبر آنلاین