لئوناردو پادوانی سرانجام به خواسته اش رسید و در آغوش خانواده اش در برزیل آرام گرفته است. مدافع برزیلی استقلال که در یک اتفاق نادر در جریان بازی این تیم مقابل فولاد خوزستان از ناحیه مهرههای گردن و جمجمه دچار شکستگی شد، پس از ماهها دوری از کشورش با بدرقه مسئولان عالیرتبه باشگاه از تهران عازم سرزمین قهوه شد. او پیش از ترک تهران با خبرورزشی حرف زد و از حس و حالش و اتفاقاتی که در این ماهها برایش رخ داد صحبت کرد.
* بالاخره به برزیل برمیگردی؟
خیلی خوشحالم. این بهترین اتفاق در همه این ماهها بود. اینقدر دلم برای خانوادهام تنگ شده که نمیدانید.
* شرایط امروزت با ماههای گذشته چه اندازه فرق کرده است؟
خیلی بهترم. روزهایی بود که فقط دراز کشیده بودم و سقف اتاق را میدیدم. الان برای راه رفتن هم اگر کمی کمک داشته باشم میتوانم انجامش بدهم. هر روز بهتر میشوم و این روند را در برزیل هم ادامه میدهم تا بار دیگر به وضعیت قبلیام برگردم.
* از باشگاه راضی بودی؟
دست آقای فتحی و همکارانش درد نکند. دکتر نوروزی که در این مدت خیلی برای من زحمت کشید. باشگاه هم هوای من و خانوادهام را داشت. البته چند ماه پیش که مدیریت باشگاه دست یک عده دیگر بود این همه رضایت نداشتم. احساس میکردم کمکهایشان از سر اجبار است نه بهعنوان یک همباشگاهی. با این همه در این مدت اخیر همهچیز عالی بود و هم من و هم همسرم خیلی خوشحال در تهران زندگی میکردیم.
* دوستان تان چه شدند؟
برای ما گودبای پارتی برگزار کردند و خیلی هم خوش گذشت. ما در این فاصله با چند خانواده برزیلی که در تهران زندگی میکنند آشنا شده و در رفتوآمد بودیم. به رستوران میرفتیم و خوش میگذراندیم. در کل با اینکه روزانه ۵ تا ۶ ساعت فیزیوتراپی میکردم ولی خیلی روحیه خوبی داشتم. البته بیشتر از خودم نگران همسرم بودم که مبادا به او سخت بگذرد ولی او هم احساس رضایت میکرد.
* در دیدار با صنعت نفت، استقلالیها لباسی با عکس تو را پوشیدند؟
بله! دستشان درد نکدند. خیلی هم خوب برنده شدند. در روزی که بازی با تراکتورسازی بود هم من به ورزشگاه رفتم و به تراکتور ۳ گل زدند. در بازی با آبادان هم ۳ گل زدند. هر بار میخواهند برای خوشحالی من بازی کنند ۳ تا ۳ تا میزنند. این خیلی باعث خوشحالی است و امیدوارم باز هم ۳ تا ۳ تا بزنند تا من همیشه خوشحال باشم. دلم برای همه همبازیانم تنگ میشود.
* بازی را دیدی؟
درست و حسابی نشد ببینم. در حال جمع و جور کردن برای رفتن به فرودگاه بودیم ولی گلها را دیدم. گل طارق خیلی اروپایی بود. البته گل باقری و صیادمنش هم به زیبایی به ثمر رسید ولی گل طارق خیلی عالی بود.
* وقت رفتن چه حسی داشتی؟
میدانستم که دلتنگ تهران و مردمش میشوم. من در اصفهان و اهواز هم بازی کرده بودم ولی شرایط به شکلی رقم خورد که بیشتر با تهرانیها و طرفداران استقلال ارتباط داشتم. حتماً هر جا باشم قلبم با ایران است و خودم را ایرانی میدانم. من از ایران رفتم ولی قلبم را در تهران جا میگذارم تا انشاءالله زود زود به تهران برگردم و پیش استقلالیها باشم.
* حرفی با آرمین سهرابیان نداری؟
دوستش دارم. او بازیکن خوبی است که امیدوارم در تیم ملی بازی کند. کیروش او را قبول دارد. دستش هم دچار مشکل شده بود که دعا میکنم زودتر خوب شود. او هم در این مدت خیلی به من لطف داشت و به او میگویم که سخت تلاش کند تا به آنچه لیاقتش را دارد برسد.
* انتظار داشتی مدیرعامل باشگاه به فرودگاه بیاید؟
آقای فتحی سورپرایزم کرد. خیلی تعجب کردم که دیدم مدیریت باشگاه برای بدرقهام به آنجا آمده است. این برایم خیلی ارزش داشت و هرگز این رفتار را فراموش نمیکنم که در آن ساعت (۲ بامداد روز جمعه) تا آنجا آمده بود.
* بالاخره به برزیل برمیگردی؟
خیلی خوشحالم. این بهترین اتفاق در همه این ماهها بود. اینقدر دلم برای خانوادهام تنگ شده که نمیدانید.
* شرایط امروزت با ماههای گذشته چه اندازه فرق کرده است؟
خیلی بهترم. روزهایی بود که فقط دراز کشیده بودم و سقف اتاق را میدیدم. الان برای راه رفتن هم اگر کمی کمک داشته باشم میتوانم انجامش بدهم. هر روز بهتر میشوم و این روند را در برزیل هم ادامه میدهم تا بار دیگر به وضعیت قبلیام برگردم.
* از باشگاه راضی بودی؟
دست آقای فتحی و همکارانش درد نکند. دکتر نوروزی که در این مدت خیلی برای من زحمت کشید. باشگاه هم هوای من و خانوادهام را داشت. البته چند ماه پیش که مدیریت باشگاه دست یک عده دیگر بود این همه رضایت نداشتم. احساس میکردم کمکهایشان از سر اجبار است نه بهعنوان یک همباشگاهی. با این همه در این مدت اخیر همهچیز عالی بود و هم من و هم همسرم خیلی خوشحال در تهران زندگی میکردیم.
* دوستان تان چه شدند؟
برای ما گودبای پارتی برگزار کردند و خیلی هم خوش گذشت. ما در این فاصله با چند خانواده برزیلی که در تهران زندگی میکنند آشنا شده و در رفتوآمد بودیم. به رستوران میرفتیم و خوش میگذراندیم. در کل با اینکه روزانه ۵ تا ۶ ساعت فیزیوتراپی میکردم ولی خیلی روحیه خوبی داشتم. البته بیشتر از خودم نگران همسرم بودم که مبادا به او سخت بگذرد ولی او هم احساس رضایت میکرد.
* در دیدار با صنعت نفت، استقلالیها لباسی با عکس تو را پوشیدند؟
بله! دستشان درد نکدند. خیلی هم خوب برنده شدند. در روزی که بازی با تراکتورسازی بود هم من به ورزشگاه رفتم و به تراکتور ۳ گل زدند. در بازی با آبادان هم ۳ گل زدند. هر بار میخواهند برای خوشحالی من بازی کنند ۳ تا ۳ تا میزنند. این خیلی باعث خوشحالی است و امیدوارم باز هم ۳ تا ۳ تا بزنند تا من همیشه خوشحال باشم. دلم برای همه همبازیانم تنگ میشود.
* بازی را دیدی؟
درست و حسابی نشد ببینم. در حال جمع و جور کردن برای رفتن به فرودگاه بودیم ولی گلها را دیدم. گل طارق خیلی اروپایی بود. البته گل باقری و صیادمنش هم به زیبایی به ثمر رسید ولی گل طارق خیلی عالی بود.
* وقت رفتن چه حسی داشتی؟
میدانستم که دلتنگ تهران و مردمش میشوم. من در اصفهان و اهواز هم بازی کرده بودم ولی شرایط به شکلی رقم خورد که بیشتر با تهرانیها و طرفداران استقلال ارتباط داشتم. حتماً هر جا باشم قلبم با ایران است و خودم را ایرانی میدانم. من از ایران رفتم ولی قلبم را در تهران جا میگذارم تا انشاءالله زود زود به تهران برگردم و پیش استقلالیها باشم.
* حرفی با آرمین سهرابیان نداری؟
دوستش دارم. او بازیکن خوبی است که امیدوارم در تیم ملی بازی کند. کیروش او را قبول دارد. دستش هم دچار مشکل شده بود که دعا میکنم زودتر خوب شود. او هم در این مدت خیلی به من لطف داشت و به او میگویم که سخت تلاش کند تا به آنچه لیاقتش را دارد برسد.
* انتظار داشتی مدیرعامل باشگاه به فرودگاه بیاید؟
آقای فتحی سورپرایزم کرد. خیلی تعجب کردم که دیدم مدیریت باشگاه برای بدرقهام به آنجا آمده است. این برایم خیلی ارزش داشت و هرگز این رفتار را فراموش نمیکنم که در آن ساعت (۲ بامداد روز جمعه) تا آنجا آمده بود.