به فرمایش امام صادق (علیه السلام) شادی از جنود عقل و کسالت از جنود جهل است. بنابراین یکی از عوامل مهم شادی وجود و بکارگیری عقل است. انسان عاقل فرمولهای شادی آور را فقط از متخصصین یعنی خدا یا معصومین (علیهم السلام) کسب می کند. در مقابل شادی، غم که هم جرم است و هم بیماری و هم گناه است و هم مریضی. به هیچ وجه دلیلی برای غمگین بودن نداریم؛ چون همه مربوط به بخش های جمادی، گیاهی، حیوانی است و فقط غم انسانی است که تولید شادی و نشاط می کند.
به گزارش منتظران منجی «عج»، در چهارمین جلسه از بحث «شادی» مورخ ۹۴/8/9 ، استاد محمد شجاعی به ادامه بحث پرداختند که شرح آن را در زیر می خوانید:
عقلانیت عامل شادی
یکی دیگر از عوامل شادی، عقلانیت است. هوش ضریب کارایی مغز و فهم چیستی هاست و با کمک آن علم می آموزیم. برخی هوش را عقل می دانند در صورتی که لازم به ذکر است هوش، عقل نظری است و آنچه عامل شادی است، عقل عملی میباشد. عقل عملی، درک درست مسائل و تشخیص رفتار صحیح میباشد. طبقات تحصیلکرده از هوش بالائی بهرهمند میباشند امّا متاسفانه آمار طلاق در طبقات تحصیلکرده بیشتر است. با اینکه از عقل نظری برخوردارند ولی به دلیل نداشتن عقل عملی، انسانهای شادی نبوده و در تشکیل و پایداری نظام خانواده موفق نمیباشند. تنها راه موفقیت انسان، شناخت خویش است؛ همانطور که پزشک با دانستههایش میتواند از بروز بیماریهای جسمی پیشگیری و یا در صورت بروز آن، درمان کند؛ انسان نیز میتواند با شناخت روح خود از بیمار شدن آن جلوگیری کرده و یا آن را درمان کند.
در جلسات قبل دانستیم غم بیماری و درمان آن شادی است و مولد شادی، عقلانیت است. چون عقل انسان منشأ خیرات است. همانطور که برای داشتن ساختمانی مستحکم نیاز به مصالح مرغوب داریم، ساختار شخصیتی ما نیز برای رشد سالم نیاز به مصالح و معماری سالم دارد. انسانی که در چهار بعد اصلی رفتار، افکار، انتخاب و ارتباط خویش بیدقتی میکند، شخصیتش دوام تحمل زلزله های زندگی را نداشته، فرو می ریزد.
در بحث قضا و قدر توضیح دادیم که ریاضیات دنیا براساس انتخاب قدرهاست و هر قدر، قضای خاص خود دارد. بنابراین با انتخاب بهترین قدرها، بهترین قضاها را بدست خواهیم آورد. برای انتخاب بهترین قدرها باید نسبت به سازنده معرفت پیدا کرده و در مسیر ربّ العالمین قدم بگذاریم. انسان برای رسیدن به مهارتهای جسمی خود را در اختیار مربی متخصص میگذارد تا با مربی متخصص جسم خود را ورزیده نماید؛ و نتیجه زمانی مورد تأئید است که بیشترین شباهت به مربی حاصل شده باشد. ساختار روح نیز از این قاعده مستثنی نیست. به هر میزان با دادههای مهندس خلقت هماهنگتر باشید، شخصیت قوی تر است.
برای شناخت ساختار انسان و اظهارنظر در مورد آن هفت تخصص لازم است: شناخت جسم، شناخت روح، شناخت ارتباط روح و جسم، شناخت عالم طبیعت، شناخت رابطه عالم و روح و جسم، از کجا آمدهایم و به کجا میرویم. مدعی که آشنا به هفت دسته اطلاعات تخصصی نیست تنها می تواند سلیقه شخصی خودش را به دیگران به عنوان سبک زندگی ارائه دهد. تنها مرکز تخصصی اطلاعات، "الله» و«معصوم» (علیهمالسلام) است و هر علمی غیر از این دو منبع تاریخ مصرف دارد و توسط کاشف و یا دیگران از دور خارج خواهد شد. به عنوان مثال در علم شیمی در دوره های مختلف زمانی، داروهای بیماری های مختلف را غیر استاندارد معرفی می کنند. علوم دیگر نیز از این قاعده مستثنی نیستند و بهترین نمونه علم روانشناسی است.
توصیه به عقل از کلام معصومین علیه السلام
امام صادق علیه السلام می فرمایند: «اَلْعَقْلُ قَالَ مَا عُبِدَ بِهِ اَلرَّحْمَنُ وَ اُكْتُسِبَ بِهِ اَلْجِنَانُ؛ عقل آن چیزی است که خداپرستان خدا را با آن (می شناسند) و می پرستند و صالحان راه رسیدن به بهشت را با راهنمایی آن می پیمایند».
قرآن کریم نیز همان استدلال را دارد و می فرمایند:
«أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِی خَلَقَكُمْ وَالَّذِینَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ؛ ای مردم! پروردگار خود را پرستش کنید؛ آن کس که شما، و کسانی را که پیش از شما بودند آفرید، تا پرهیزکار شوید». (سوره بقره/آیه 21)
این استدلال عقلی است. عقل می گوید: برای خوشبخت شدن باید از کسی همه چیز را آفریده تبعیت کنم. خداوند تبارک و تعالی در قیامت سؤال می فرمایند: چطور اموال فانی دنیا را به غیرمتخصص نمی سپردید اما برای روح خود ارزشی قائل نبودید و هر خوراکی را به آن تحمیل کردید؟! برای رسیدن به خوشبختی و آرامش، نظام زندگی را براساس داده های تخصصی بگذارید که خالق شماست.
امام صادق علیه السلام فرمودند: «الْعَقْلَ وَ جُنْدَهُ وَ الْجَهْلَ وَ جُنْدَهُ تَهْتَدُوا؛ عقل و سربازهایش و جهل و و لشکریانش را بشناسید تا هدایت شوید». عقل هفتاد و پنج لشکر و جهل نیز هفتاد و پنج لشکر دارد. با شناخت لشکریان عقل و جهل انسان خود می تواند سبک زندگی اش را ارزیابی کند.
خوب بودن در شرایط و محیطی که همه خوب هستند، آسان است؛ هنر آن است که در شرایطی که همه بدی می کنند انسان بتواند بر نفسش مسلط شود و نه تنها همرنگ جماعت نشده برای همرنگ نشدن رسوای هم شود: خواهی نشوی همرنگ رسوای جماعت شو. این مثل معروف باید اینگونه باشد تا عاقلانه باشد. انسانی ثابت قدم است که از مسخره شدن توسط انسان های بی دین ناراحت نشده و طبق سفارش خداوند از کمی انسانها در مسیر مستقیم وحشت او را فرا نگیرد. خداوند برای مومن شرایطی را فراهمی می آورد تا میزان ایمان او را بسنجد و با اطرافیان نا اهل خالصی بنده اش را می آزماید. خداوند جهل را در تضاد عقل آورده نه علم؛ تحصیلات آکادمیک نشانه علم است ولی انسان عالم از جهل مبرا نیست. انسان عاقل کسی که تشخیص باید و نباید را به الله و معصوم سپرده و تنها طبق دستور و تشخیص این دو منبع تخصصی عمل می کند. بنابراین دانستن، ملاک عقل نیست و عمل انسان مشخص می کند که عاقل است یا جاهل. انسان بدجنس، بدبین، حسود، وسواسی، غمگین و ناامید جاهل است. همچنین تنبلی نیز روش انسان های کم عقل است. مهمترین نشانه جهل، غم است، غم هر گناه محسوب می شود و هم بیماری.
مراتب نفس را در مقدمه شرح دادیم و گفتیم که غم ها مربوط به مراتب نفس می شود. مرتبه جمادی، گیاهی، حیوانی، عقل و فوق عقلی هر کدام غم مخصوص خود را دارد. غمی مورد نکوهش قرار دارد که مربوط به چهار بخش پایینی باشد که هم گناه محسوب می شود و موجبات بیماری روح و جسم را فراهم می نماید. غمی سازنده و شادی آور است که مربوط به فوق عقل انسان است.
در بحث غم گفتیم ده نوع غم وجود دارد که حاصل آن شادی است و مهمترین آن غم برای ائمه اطهار به خصوص سیدالشهداء علیه السلام می باشد.
غم خوردن برای مراتب پایینی نفس، بسیار احمقانه است چرا که اگر تلخی در زندگی انسان رخ دهد از دو حالت خارج نیست یا انسان خود در اثر اشتباهات و سهل انگاری هایش آن را ایجاد کرده و یا خداوند اینگونه مقدر فرموده که نتیجه آن مستقل از علت بروز آن است؛ چرا که در هر صورت تحمل بر سختی و مصیبت کفاره گناهان و کسب درجات آخرتی است. بلا در دنیا، سرمایه قبر و قیامت است. بنابراین غم برای بخش های پایینی از انسان عاقل بعید است چرا که انسان عاقل اسم مبدّل خداوند را در خود فعال کرده و تمام کمبودهای مراتب پایینی را تبدیل به نور برای فوق عقل خویش می نماید. در بحث رشد و قدرت، نحوه فعال کردن این نام خداوند مفصل شرح داده شده است که به آن مراجعه فرمایید.
در آخر توجه به این نکته بسیار حائز اهمیت است: میزان سنجش را ابدیت قرار دهید تا تحمل سختیهای عمر کوتاه دنیا، سهل گردد.
مطالب بیشتر: