پاسدار شهید «براتعلی داودی» در ۱۳۳۷ در مشهد مقدس در خانوادهای محروم متولد شد و در نهایت در ۲۸ فروردین ۱۳۶۲ در پیرانشهر بر اثر آسیبدیدگی شدید و قطع یک دست و دو پا به شهادت رسید. خبرگزاری میزان بُرشهایی از زندگی این قهرمان کشورمان را که در کتاب «ماشال» گردآوری شده است، منتشر میکند.
حلالیت
در محله هیئت هفتگی داشتیم و مناسبتهای خاص مثل محرم، ماه رمضان و .... به صورت ویژه مراسم برگزار میکردیم.
براتعلی هم که بزرگتر بچهها بود، هر هفته نوجوانها و جوانان محله را جمع میکرد و آنها را به هیئت میآورد.
یک روز آخرهای مجلس سینه زنی بود که دیدم بچهها گوشهی مجلس میخندند. در حال مداحی با چشم غره به آنها نگاه کردم.
این قضیه سه بار اتفاق افتاد. ولی طوری نبود که بقیهی مردم متوجه بشوند و مجلس به هم بریزد.
دفعه آخر که با چشم، عصبانیت خودم را نشان دادم! همه نگاهها به سمت براتعلی رفت و متوجه شدم هرچی هست زیر سرخودش است.
بالاخره بعد مجلس متوجه شدم که شخصی، گیرهای پشت زیرپوش یکی از بچهها زده بودند، به طوری که وقتی دستهایش برای سینه زدن بالا میآمد، پشت پیراهنش هم بالا میآمده و این موجب خنده بچهها شده بود.
خلاصه بعد مجلس به حالتی که از دست آنها ناراحت شده بودم، گوشه مسجد نشسته بودم.
براتعلی به حالت پشیمانی و ناراحتی طرف من آمد و بدون هیچ توجیه کردنی از کارش، شروع به معذرت خواهی کرد.
آخر کلامش گفت: حاج آقا! من مخلصتم! فردا دارم عازم میشم جبهه، فقط میخواستم از ته دل حلالم کنی و ازم راضی باشی.
و این آخرین اعزام او بود و دیدار بعدی ما با تابوت شهیدش بود.