شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۲ دی ۱۳۹۷ - ۰۸:۴۶

بی‌قراری‌ کارگردان برای گریه‌ و زاری‌ها در تلویزیون

برخلاف سال‌های گذشته که در هر فصل حداقل یک شبکه تلویزیونی سعی می‌کرد با پخش سریال کمدی، خستگی روزانه را از ذهن مخاطب بزداید، مدتی است که دیگر نه خبری از آن سریال‌های به اصطلاح طنز است و نه از کارگردان‌ها و بازیگرانی که رسانه‌ ملی سال‌ها وقت و هزینه صرف آنها کرد تا بتوانند خنده بر لبان تماشاگر بنشانند. این روزها قصه‌هایی که بر پایه اختلاف میان اعضای خانواده، اعتیاد، کلاهبرداری، فساد، قتل، خشونت و ... بنا شده‌ باشد، افزایش یافته و طبیعی است که اگر نگوییم چنین داستان‌هایی بر مشکلات روحی مخاطبانشان می‌افزایند، مسلما کمکی به بهتر شدن حال آنها هم نمی‌کنند.
کد خبر : ۴۴۵۱۴۰

پرسش اینجاست که آیا سلیقه‌ی مدیران تلویزیون و برنامه‌سازان و نویسنده‌ها به سمت ملودرام رفته یا ماجرا چیز دیگری است؟

این روزها سه سریال ملودرام از شبکه‌های تلویزیونی پخش می‌شود که یکی از آنها «بی‌قرار» است. سریالی که فصل دوم آن به نویسندگی و کارگردانی فلورا سام پس از چهار سال وقفه سرانجام روی آنتن شبکه دو رفت.

اگرچه وقفه چند ساله در پخش فصل دوم این مجموعه دلیل مشخص و روشنی نداشت و ممکن است همین وقفه طولانی باعث لطمه خوردن به کار هم شده باشد اما تلویزیون با پخش خلاصه‌ای از فصل اول، تلاش کرد داستان را برای مخاطب یادآوری کند.

بی قرار داستان زندگی زنی به نام رعنا با بازی لاله اسکندری را روایت می‌کند که با فرار از خانه پدری در ۱۶ سالگی به امید زندگی بهتر و رفاه درگیر مشکلات و مسائل مختلف می‌شود. همسرش رامین پایور رعنا را وادار به حمل و پخش مواد مخدر کرده و از طرفی تنها دختر یکی دو ماهه‌شان را به خانواده‌ای به نام فروهر فروخته و رعنا پس از آزادی از زندان درصدد باز پس گرفتن فرزند خود است. او با ترفندی وارد خانواده فروهر شده تا به دخترش هانیه نزدیک‌تر شود. رعنا در کنار تلاشی که برای بازپس گرفتن فرزند می‌کند، به دنبال رضایت و حمایت پدر نیز هست که درنهایت تا حدودی می‌تواند این رضایت را به دست بیاورد.

خبرنگار ایسنا در گفت‌وگویی که با فلورا سام ـ نویسنده و کارگردان سریال «بی‌قرار» ـ داشته است، درباره‌ علت پخش مجموعه‌ «بی‌قرار» آن هم در شرایطی که مخاطبان نیاز به تماشای برنامه‌ها و مجموعه‌های نشاط‌آور دارند، اظهار کرد: شاید چهار سال قبل که این سریال ساخته شد، انقدر فشار عصبی بر روی مخاطب نبود. من اگر مدیریت سازمان صداوسیما را عهده‌دار بودم، پخش سریال‌ها را تقسیم‌بندی می کردم و در کنار کارهای ملودرام جدی، مجموعه‌های طنز نیز پخش می‌کردم؛ بنابراین این مشکل من فیلمساز نیست بلکه به عدم برنامه‌ریزی سازمان صداوسیما برمی‌گردد که همزمان چند سریال‌ ملودرام را پخش می‌کند.

او تاکید کرد: پخش مداوم تولیدات ملودرام و غصه‌دار، مشکل من فیلمساز نیست. بلکه به خود تلویزیون و سلیقه‌ مدیران آن برمی‌گردد.

 

مشکل من فیلمساز و یا قصه نیست

کارگردان سریال «بی‌قرار» در پاسخ به این پرسش که قصه‌ این سریال تا چه میزان در جامعه فراگیر است؟ توضیح داد: زمانی که ما کار را شروع می‌کنیم، به هر حال پیش از آن، طرحی را که ارائه می‌دهیم از سوی تلویزیون تصویب می‌شود و به ما می‌گویند که آن را بنویسیم و سرانجام کار به تولید می‌رسد. من خودم شخصا در حال حاضر دو کار آماده تولید دارم یکی از کارها ملودرام است و البته ملودرام آن تا این حد شدید نیست و دیگری کار طنز که اگر به من بگویند کدام را ترجیح می‌دهید بسازید، ترجیح می‌دهم کار طنز بسازم.

او ادامه داد: چرا فقط از سریال «بی‌قرار» صحبت می‌شود که مناسب جامعه نیست؟! مگر موضوع سریال‌های دیگر بهتر است؟ آنها نیز خیانت، غصه و گریه در قصه‌شان دارند. در هر صورت این مساله به من ارتباطی پیدا نمی‌کند. سریال من برای چهار سال پیش بوده است و شاید چهار سال گذشته انقدر فشار عصبی بر روی مخاطب نبود.

فلورا سام یادآور شد: سال گذشته بر سر ساخت مجموعه طنز، با مدیر مربوطه تلویزیون بحث کردم که به من می‌گفت سلیقه‌اش طنز نیست و من هم مطرح کردم، سلیقه شما مهم نیست، جامعه نیاز به طنز دارد. بنابراین این که تلویزیون سریال‌های طنز پخش نمی‌کند و تعداد سریال‌های ملودرام افزایش پیدا کرده است، دیگر دست من نیست. این انتقادها نیز متوجه من نیست، این انتقادها برای کسانی است که در تلویزیون برنامه‌ریزی می‌کنند.

این کارگردان تلویزیون با تاکید بر اینکه پخش همزمان سه سریال ملودرام در تلویزیون، اتفاقی تعمدی نبوده است، در عین حال گفت: اما اگر عمدی هم نیست پس مدیران در سازمان صداوسیما چه می کنند؛ در حال حاضر سریال «باغ سرهنگ» از شبکه پنج تلویزیون بازپخش می‌شود، بسیاری از مخاطبان ترجیح می‌دهند این سریال تکراری را بینند تا اینکه یک سریال جدی جدید ببینند؛ چرا که معتقدند سریال طنز حالشان را بهتر می کند.

او ادامه داد: یک سال و نیم است، متن ۵۰ قسمت سریال طنز اجتماعی را آماده کرده‌ام، مجموعه‌ای مثل «باغ سرهنگ» اما اجازه ساخت آن را نمی‌دهند. مرتب تولیدات ملودرام و غصه‌دار. این مشکل من فیلمساز نیست. بلکه به خود تلویزیون و مدیران آن برمی‌گردد. تلویزیون در حال حاضر حق انتخابی به بیننده نداده است و مخاطب هر شبکه‌ای را که می‌بیند گریه و زاری است.

چهار سال وقفه در پخش «بی‌قرار»؛ چرا؟!

سام درباره علت تعویق در پخش مجموعه «بی‌قرار»، توضیح داد: فصل اول «بی‌قرار» پنج سال گذشته پخش شد و چهار سال گذشته فصل دوم این مجموعه ساخته شد. علت این اتفاق را نمی‌دانم و برای خودم هم سوال است، باید از کسانی که چهار سال این مجموعه را پخش نکردند سوال کنید و خودم هم نمی‌دانم که علت این همه تعویق در پخش چه بوده است. مشکلی هم در قصه نداشتیم. منتها اشکال اینجا بود، زمانی که ما کار را تولید می‌کردیم مدیریت تلویزیون تغییر کرد، مدیریت جدید که آمد، به هر دلیلی نسبت به این کار بی‌اعتنا بود و دوست نداشت آن را پخش کند، به همین دلیل پخش این سریال بعد از چهار سال اتفاق افتاد.

 

اجازه نمی‌دهند طنز بسازم

کارگردان «بی‌قرار» درباره محتوای غمگین این سریال و اینکه چرا در شرایطی که مخاطبان این روزها نیاز به تزریق شادی و امید از طریق رسانه‌ها دارند، چرا پس از مدت‌ها دوری از تلویزیون سراغ کار طنز نرفته است؟ اظهار کرد: برای من هم عجیب است در حال حاضر هیچکدام از شبکه‌ها سریال طنز پخش نمی‌کنند! خوب است که یادآوری کنم از سال گذشته بنده نگارش سریال طنزی را آماده کردم اما اجازه تولید به آن نمی دهند و چرای آن را هم نمی‌دانم. در مورد مساله طنز و شادی مردم، کاملاً موافق هستم و بنا به نیاز جامعه حس کردم طنز احتیاج داریم، نگارش این مجموعه را نیز خود محور شروع نکردم، بلکه از سوی تلویزیون این طرح سفارش داده شد من نیز طرح را ارائه دادم و تصویب شد. لااقل سال‌های گذشته شبکه سه سیما مجموعه طنز پخش می‌کرد اما در حال حاضر هیچ سریال طنزی از تلویزیون نمی‌بینیم و این اشکال بزرگی است که تلویزیون با آن روبه‌روست و متاسفانه مدیران توجهی به آن نداشته‌اند. البته اینکه مردم احتیاج به طنز و شادی دارند دلیل بر این نمی‌شود که هر مجموعه‌ای که ساخته می‌شود، طنز باشد، بلکه باید همه نوع ژانری در تلویزیون ساخته شود، اما این اشکال وارد است که اگر قرار است دو سریال درام و اجتماعی از تلویزیون پخش شود، یک سریال طنز هم باید در کنار آن‌ها روی آنتن برود.

 

داستان «بی‌قرار» بر اساس پرونده‌ واقعی است

نویسنده «بی‌قرار» در ادامه با بیان اینکه اصل قصه این سریال بر اساس پرونده واقعی نوشته شده است، درباره شخصیت‌های آن توضیح داد: مسائلی که در کار مطرح می‌شود، عموماً مسائل اجتماعی مختلف است. قصه یک خط قصه اصلی دارد که دور آن، به قصه‌های کوچک هم پرداخته می‌شود. مخاطبان با مسائلی که در این قصه مطرح می‌شود به دلیل اینکه ما به ازای بیرونی دارد، بهتر می‌توانند همذات‌پنداری کنند. مسائل مطرح شده درباره بزهکاری، زنان بزهکار و اتفاقاتی که در خانواده‌ها می‌افتد و اهمیت خانواده در این سریال پرداخته شده است، مسئله بزهکاری و اتفاقات خرد و ریزی که در خانواده‌ها اتفاق می‌افتد، دلیلی بر این شده است که ما به اهمیت خانواده بپردازیم و فکر می‌کنم اهمیت خانواده یکی از مسائل مهمی است که همه اقشار جامعه به آن مبتلا هستند. اینکه جوانان ما بدانند که هیچ جایی مثل خانه و خانواده فرد نمی شود. همان اتفاقی که برای رعنای قصه‌ی ما می‌افتد که یک دختر فراری است و در نهایت می‌فهمد که باید به سمت خانواده‌اش برگردد و با التماس از پدرش می‌خواهد که به سمت خانواده‌اش برگردد. یا کاراکتری که خانم شقایق فراهانی بازی می‌کند، با وجود اینکه یک شخصیت بزهکار است، اما هوای خانواده‌اش را دارد. بنابراین این مساله‌ای است که مربوط به کل جامعه می‌شود و اینگونه نیست که فقط تعداد محدودی از مردم خودشان را در قالب این قصه می‌توانند پیدا کنند. مسائلی که اطراف قصه چیده شده است، مسائلی است که همه مخاطبان می‌توانند خودشان را در آن پیدا کنند.

«بی‌قرار» چه سرانجامی دارد؟

این کارگردان درباره  شخصیت‌های اصلی بی قرار و روند قصه و پایانی که برای آن انتخاب شده است، اظهار کرد:  قصه دو مادر و یک کودک، معمولا رواج زیادی دارد و بسیار اتفاق افتاده است؛ نمایشنامه «دایره‌ گچی قفقازی» برتولت برشت هم، همین قصه را دارد؛ دو مادر و یک کودک و در نهایت قاضی دایره‌ای ترسیم می‌کند و کودک را وسط آن دایره می گذرد و می گوید که هرکدام از مادرها که کودک را از دایره به سمت بیرون بکشند، آن کودک برای خودشان می‌شود. اتفاقاً در این قصه و قصه‌های دیگر، یکی از مادرها مثبت و دیگری مادری است که با خشونت دست بچه را می‌کشد، اما من در این قصه برای اینکه از اتفاقاتی که همیشه وجود داشته است، کمی دور شوم، سعی کردم دو مادر را خوب جلوه بدهم در قسمت‌هایی که جلوتر می‌رویم هر دو مادر حاضر هستند برای خوشبختی بچه هر کاری انجام دهند، به همین دلیل است که قضاوت سخت می‌شود. در غیر این صورت اگر قرار بود یکی از مادران را مثبت و دیگری را منفی جلوه بدهم تکلیف مشخص بود و قضاوت خیلی ساده بود، اما من این کار را نکردم و هر دو مادر را مثبت نشان دادم. هر چند هر کدام از مادران در طول مسیر به دلیل عواطف مادرانه اشتباهاتی را هم انجام می‌دهند، مثل کاراکتر سهیلا که به دلیل عواطف مادرانه بچه را برمی‌دارد و فرار می‌کند تا گیر آن یکی مادر نیفتد. اتفاقاً ما در صفحه‌ی رسمی سریال «بی‌قرار» نظرسنجی گذاشته‌ایم و آن اینکه مخاطبان دوست دارند بچه به کدام یک از مادران خود برسد، نتیجه این نظرسنجی به صورت پایاپای ادامه دارد، یعنی گاهی رعنا جلو می‌افتد و گاهی سهیلا؛ بنابراین عده‌ای از مخاطبان بر این باورند که بچه باید نزد رعنا برگردد و عده‌ای دیگر معتقدند که بچه باید نزد سهیلا بماند. اما نکته‌ای که وجود دارد این است که من تمام تلاش خود را کردم تا هر دو مادر در این مجموعه سر ماجرای بچه محق باشند و این تصمیم را سخت‌تر می‌کند.

 

شباهت زیاد «بی‌قرار» و «آنام»

کارگردان باغ سرهنگ درباره شباهت مجموعه‌های «بی قرار» و «آنام»، اظهار کرد: مجموعه‌ای که ما ساختیم در طول چهار سال گذشته اتفاق افتاد و مجموعه «آنام» بود که پس از سریال ما ساخته شد اما خب به هر حال شباهت زیادی به سریال ما دارد. هرچند من معتقدم قصه دو مادری و کودک بسیار زیاد ساخته می شود، این دلیل نمی‌شود که هر کسی که این قصه را می سازد برگرفته از قصه های دیگری که ساخته شده‌اند، باشد. بنابر این اتفاقات زیاد صورت گیرد، چرا که قصه، قصه جذابی است، اما در پرداخت ها کاملا متفاوت هستند. در پرداختی که آقای آفشار داشت یکی از مادران (گلچهره سجادیه) مثبت تر بود، اما در کار ما هر دو مادر مساوی اند و این خیلی کا را سختر می کند و تفاوت ها را ایجاد می کند.اینکه چندین قصه مختلف این مدلی ساخته شده است ، اشکالی ایجاد نمی کند، مهم پرداخت قصه هاست که باید متفاوت باشد. مهم این است که پایان بندی سریال  با روال طبیعی قصه پیش برود. به صورت ناگهانی در قسمت پایانی با یک عده آدم متحول شده روبرو نشویم و  همه چیز یک باره خوب نشود. به نظر من درست این است که بر اساس روال منطقی پایان قصه اتفاق بیفتد به ویژه در این نوع قصه ها که به هر حال یک عده‌ای نسبت به پایان قصه ناراحت می شوند. بنابراین مطمئن هستم وقتی کار به پایان برسد یک عده‌ای ناراحت می شوند چرا که قرار بوده است بچه به به مادری که انتظارش را داشتند برسد امادر نهایت قصه و پایان آن بر اساس منطق اتفاق افتاده است.

 

شخصیت‌های در باز کن!

فلورا سام از کارگردانانی است که نگاه عمیقی به زن در قصه هایش داشته است، او با اشاره به مجموعه بی قرار در این باره یادآور شد: این اتفاق خوبی است اما متاسفانه در این چهار سال و در ارتباط با این سریال اتفاق خوبی نبوده است. من همیشه در کارهایم حتی وقتی که شخصیت‌های اصلی‌ام مرد هستند، شخصیت‌های زن قصه را نیز شخصیت‌های موثر و فعالی انتخاب می‌کنم به دلیل اینکه اعتقاد دارم وقتی مردها موثرند زن‌ها نیز باید موثر باشند. خیلی وقت‌ها به من پیشنهاد بازی می‌دهند که آن شخصیت خیلی هم دیده می‌شود ،اما شخصیت‌هایی هستند که موثر نیستند و من از آنها به عنوان شخصیت های در باز کن یاد می‌کنم، بنابراین شخصیت پردازی قصه ها چه در آقایان و چه در خانم ها برایم مهم هستند. اما به عنوان یک نویسنده زن نگاه ویژه‌ای به خانواده و زن دارم و متاسفم که این ویژگی باب میل خیلی ها نیست.

 

ما را مجبور می‌کنند تیتراژهایمان را حذف کنیم تا تبلیغ کنند

سام در بخش پایانی گفتگوی خود با ایسنا با اعتقاد بر اینکه سریال «بی‌قرار» تاریخ مصرف ندارد و می‌تواند در هر زمان دیگری هم پخش شود، اظهار کرد: اگر پخش مجموعه بی قرار پس از ۴ سال اتفاق افتاد، قصه را از تازگی نینداخت، منتها اگر به دنبال سری اول «بی قرار» که پنج سال پیش پخش شده بود، به روی آنتن می‌رفت، اتفاق بهتری می‌افتاد و بعد از ۵ سال ما مجبور نمی‌شدیم فصل اول را در شش قسمت خلاصه و بازپخش کنیم، خیلی از مخاطبان وقتی کار را دیدند فکر کردند که سریال تکراری است و ادامه ندادند. از طرفی تبلیغات و هیچ اطلاع‌رسانی هم در ارتباط با پخش فصل جدید این سریال صورت نگرفت، اما با این وجود، خوشبختانه سریال پربیننده است و حتی گاهی اوقات ما را مجبور می‌کنند تیتراژهایمان را حذف کنیم تا تبلیغات پخش کنند. بنابراین اگر این سریال در زمان خود و چهار سال پیش پخش می‌شد بهتر دیده می‌شد.

وی درباره‌ پایان «بی‌قرار» گفت: قصه‌ «بی‌قرار» برگرفته از یک پرونده واقعی است، حتی پایان‌بندی آن که بی‌تاثیر از واقعیت آن نبوده است. مسائل حقوقی و قضایی آن کاملا رعایت شده است و مشاور حقوقی داشته‌ایم و کاملا سعی کردم اتفاقی صورت بگیرد که شخصیت‌های قصه ما کمترین آسیب را ببینند. مخاطبان هم بدانند پایان قصه هر چه که باشد در نهایت فیلم است. اگر برای کسی این اتفاق بیفتد در نهایت خود آن فرد است که باید برای زندگی‌اش تصمیم بگیرد.

فلورا سام درباره‌ی وضعیت تلویزیون نیز با بیان اینکه، متاسفانه در چند سال اخیر در تلویزیون اتفاقات خوبی نیفتاده است، یادآور شد: جابه جایی اخبار تلویزیون، ماجرای آقای فراستی، آوردن دختر ۱۶ ساله و اعتراف گرفتن از او و ... اتفاقات بدی است و مرتب هم ادامه دارد، کسی هم کاری به کارشان ندارد. اما اشکالش این است که مخاطب را از دست می‌دهند.