این روزها با هر هنرمندی در عرصه سینما، تئاتر و یا تلوزیون که صحبت کنیم اولین نکتهای که در کاهش کیفیت آثار به آن اشاره میکند نبود متن، فیلمنامه و یا نمایشنامه مناسب و با کیفیت است.
به گزارش میزان، اتفاقی که به نوعی در سالهای اخیر تکراری شده و از سوی کارگردانان و بازیگران بسیاری بازگو شده است. اما حال باید دید که کارگردانان سینما و یا تئاتر تا چه حد به دنبال نمایشنامه و یا فیلمنامه خوب هستند و آیا اجازه ظهور و بروز جوانان را در این عرصه میدهند یا خیر.
از طرفی نقش بسزای ناشران و انتشاراتها در معرفی نسل جوان نویسنده بسیار مهم و غیر قابل انکار است. نکته آنجاست که قریب به یقین ناشران ترجیح میدهند به جای چاپ آثار نویسندگان جوان آثار خارجی را به چاپ چند صدم رسانده و یا انتشار آثار سلبریتیها بپردازند.
البته نباید فراموش کرد که افزایش قیمت کاغذ و همچنین شرایط سخت تولید کتب سد محکمی روبروی ناشران قرار داده است. ناشر با توجه به شرایط بد کاغذ و افزایش منطقی قیمت کتاب بیشتر سراغ آثاری می روند که از فروش آنها مطمئن باشند و به همین دلیل ریسک چندانی نمیکنند.
در این میان بدون شک تمامی تقصیر با ناشران خصوصی نیست زیرا اگر حمایتی مناسب در عرصه کاغذ برای حمایت از جوانان شکل می گرفت شاید این ناشران پا را فراتر نهاده و به تازه واردان هم بها میدادند. اتفاقی که طی سالهای گذشته نه تنها رشد نکرده بلکه در اندک ناشران تخصصی رو به نابودی گذاشته است.
به همین مناسبت خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری میزان، به روند چاپ، اجرا و تولید آثار نمایشی طی سالهای گذشته پرداخته است و تفاوت فاحش میان نمایشنامههای خارجی با ایرانی را مورد بررسی قرار داده است.
بر اساس آمار بر مبنای آثاری که توسط سایتهای معتبر تئاتری فروش بلیت تئاتر داشته اند از سال ۱۳۹۰ به بعد آثار نیل سایمون نزدیک به ۱۰۰ بار روی صحنه رفته اند. کله پوکها ۲۸ بار، پزشک نازنین ۲۵ اجرا، گمشده یانکرز ۵ اجرا، دختر یانکی ۸ اجرا، عاقبت عشاق سینه چاک ۳ اجرا، شایعات ۸ اجرا، پسران آفتاب ۴ اجرا، پا برهنه در پارک ۱۰ اجرا، اتاقی در هتل پلازا ۵ اجرا از جمله آثاری است که به طور رسمی برای آنها بلیت فروشی اینترنتی انجام شده است.
این در حالی است که با توجه به حضور پررنگ نمایشنامه نویسانی همچون اریک امانوئل اشمیت، یاسمینا رضا، سم شپارد، اسلاومیر مروژک، ماتئی ویسنی یک، اوژن یونسکو، فلوریان زلر، آریل دورفمان، یوجین اونیل بخش عمده دیگر سهم اجرا در سالنهای تئاتر در اختیار سایر نمایشنامه نویسان غربی قرار میگرفت.
اما در این میان سهم نمایشنامه نویسان ایرانی تا چه حد بوده است. فارغ دو یا سه نمایشنامه نویس داخلی که فعالیت پررنگی دارند، چند در صد اجرای آثار نمایشی در سالهای بعد از ۱۳۹۰ به به نویسندگان داخلی اختصاص داشته است؟.
بدون شک اگر نام "محمد چرمشیر" پرکارترین نمایشنامه تئاتر ایران را اگر از سالهای اخیر حذف کنیم تعداد کل نمایشنامههای ایرانی که روی صحنه رفته اند به یک صدم آثار خارجی هم نمیشود. آثاری که به اذعان بسیاری از منتقدین میتوانند با بها دادن بیشتر و مهیا ساختن بستر آموزشی و اجرایی آینده روشنی برای تئاتر رقم بزنند.
چرمشیر در سال ۹۵ با اجرای هفت نمایشنامه "باغبان مرگ"، «دیابولیک رومئو و ژولیت»، «خانهای در انتهای خیابان بهار»، «همه چیز میگذرد، تو نمیگذری»، «شیش و بش»، «باد اسب است» و «کبوتری ناگهان» به عنوان پرکارترین نویسنده تئاتر معرفی شد. وی در سال بعد نیز با همین تعداد اثر پرکارترین نمایشنامه نویس ایرانی شد.
حال به "نیل سایمون" باز میگردیم تا حضورش را با پرکارترین نمایشنامه ایران در سالهای ۹۵ و ۹۶ مقایسه کنیم. محمد چرمشیر در سال ۹۶ با اجرای هفت نمایشنامه پرکارترین نمایشنامه نویس ایران بود در حالی که آثار سایمون در همان سال ۲۳ بار روی صحنه رفت.
وضعیت در سال ۹۶ کمی بهتر شده بود و چرمشیر در مقایسه با سایمون تنها ۷ نمایشنامه عقب بوده است. سال گذشته هفت نمایشنامه از چرمشیر روی صحنه رفته در صورتی که سهم سایمون ۱۴ اثر بوده است.
این مقایسه زمانی دردناکتر میشود که سایمون تنها نمایشنامه نویسی نیست که در ایران از آثار وی استفاده میشود و از سویی سایر نمایشنامه نویسان ایرانی هیچ وقت شانس چرمشیر را برای روی صحنه بردن آثارشان ندارند.
حال در این میان نکته اصلی و اساسی آن است که آیا نمایشنامه نویسان ایرانی نمیتوانند با نمونههای خارجی خود را رقابت کنند؟. سهم مسئولین فرهنگی در پرورش و کشف استعدادهای جوان نمایشنامه نویسی چیست و آیا تا به حال اقدامی در این راستا صورت گرفته است.
سهم عمده، اما به کارگردان تئاتر ایران بر میگردد. کارگردانانی که فارغ از تجربه و سن و سال به جای کنکاش در میان متون نسل جوان و آثار ایرانی به راحتی سختی تحلیل و جستجو را کنار گذاشته و به دنبال آثاری سطحی از نمایشنامه نویسان غربی میروند.
در زمانهای که تمامی بازیگران و کارگردان از نبود فیلمنامه و نمایشنامه دم میزنند باید دید آیا این هنرمندان برای یافتن نمایشنامه خوب پا را فراتر از کتابخانههای شخصی خود میگذارند و تا چه حد به آثاری که جوانان به آنها پیشنهاد میدهند اعتنا میکنند. باید دید شعار حمایت از نسل جوان که توسط هنرمندان چهره و سلبریتیها این روزها به وفور شنیده میشود چه زمان رنگ واقعیت به خود میگیرد.