آمارهای نگران کننده در حوزه اشتغال را میتوان در دو حوزه بیکاری فارغالتحصیلان و اشتغال ناقص مورد ارزیابی قرار داد.
به گزارش فارس بر اساس تعاریف سازمان بینالمللی کار که در گزارشهای مرکز آمار ایران از وضعیت بازار کار، مورد توجه قرار می گیرد، شاغل کسی است که در طول هفته مرجع، حداقل یک ساعت کار کرده باشد. در مقابل، منظور از اشتغال ناقص آن است که چه بخشی از شاغلان در هفته مرجع کمتر از ۴۴ ساعت کار کردهاند، امری که میتواند دلایل متفاوتی داشته باشد؛ از جمله آن که بهدلیلی به طور موقت سر کار نبودهاند یا به دلایل اقتصادی مانند رکود، یا کاری پیدا نکردهاند یا کمتر از ۴۴ ساعت در هفته کار کردهاند و البته درخواست و توان آن را داشتهاند که کاری با ۴۴ ساعت و بیشتر در هفته را انجام دهند. این افراد هرچند در آمار شاغلان قرار میگیرند، اما تحت پوشش بیمههای حمایتی درمانی و بازنشستگی قرار ندارند و در عین حال از سوی نهادهای نظارتی مورد بازرسی قرار نمیگیرند. در تعاریف آماری از این مشاغل به عنوان «اشتغال غیررسمی» نیز یاد میشود.
فارغالتحصیلان دانشگاهها از معضل بیکاری مستثنی نیستند. البته این تنها یک روی سکه است و بخشی از فارغالتحصیلانی که موفق به یافتن شغل میشوند، در مشاغلی که برای آنها مناسب نیست و یا ارتباطی با رشته دانشگاهی آنان ندارد، به کار گرفته میشوند.
جمعیت بیکار فارغ التحصیل کشور طی یکسال گذشته حدود ۹۶ هزار نفر (حدود 8 درصد) رشد داشته است که 40 درصد از کل جمعیت بیکار کشور را تشکیل میدهند. از دیگر سو، یکی دیگر از آمارهایی که میتواند برای کشور خطرناک باشد، آمار رشد مشاغل غیررسمی یا اشتغال ناقص است. در حالی که در اقتصاد ایران باید حداکثر معادل ۳۰ درصد از مشاغل جدید، نیروی کار غیررسمی وجود داشته باشد؛ اما طی چند سال گذشته طبق گفته ربیعی وزیر سابق کار، این نرخ رشدی ۲۰ درصدی داشته و نرخ ایجاد اشتغال غیررسمی و رسمی برابر شده است.
افزایش بیکاران دانشگاهی و افزایش مشاغل ناقص جدید در کشور میتواند زنگ خطری در خصوص روی آوردن فارغالتحصیلان دانشگاهها به مشاغل فصلی و کاذب باشد. یعنی ممکن ا ست بسیاری از افراد تحصیلکرده از یافتن شغل پایدار ناامید شده و به سمت دستفروشی و مشاغلی از این جنس رفته باشند.