فرد هالیدی در کتاب «ایران: دیکتاتوری و توسعه» درباره مهاجرت از روستاها به شهرهای بزرگ و شکاف طبقاتی در جامعه ایران نوشته است: طبق مطالعاتی که درباره شهرنشینی در تهران بر اساس تحقیقات اوایل دهه هفتاد صورت گرفت به «شکاف عظیم در سبک زندگی بین ساکنان شمال تهران و ساکنان جنوب شهر» توجه شده است، در این مطالعه همچنین آمده است که: «با وجود فقدان اطلاعات مربوط به درآمدها، بررسیهای پراکنده نشان میدهد که در هیچ شهر اروپایی این شکاف چنین وسیعی نیست؛ علاوه بر این، نشانههای موجود حاکی از آن است که همراه با رشد اقتصاد ایران و گسترش شهر تهران، این شکاف عملا وسعت بیشتری پیدا میکند.»
جنوب تهران، از لحاظ فقدان مسکن و خدمات اجتماعی متناسب با ورود مهاجران، نمونه مهاجرت بیبرنامه به شهرهاست. یک مشکل اضافی دیگر این است که تهران فاقد سیستم مدرن فاضلاب است و از شمال تا حدی در محاصره کوهستانها است؛ از این رو فاضلاب و هوای آلوده در بخش سفلای شهر؛ یعنی بخش جنوبی متمرکز میشود.
مهاجرت در ایران دارای تمایزات دیگری نیز هست. تا سالهای دهه شصت مهاجرت به تهران نه از نواحی روستایی، بلکه از شهرهای کوچکتر نیز به علت کسادی نسبی اقتصادی در دهههای چهل و پنجاه دچار ضعف بود. از دهه پنجاه به این سو شهرهایی نظیر اصفهان و تبریز بخشی از سیل مهاجرت را به خود جذب کردهاند، اما به نظر میرسد که مهاجرت از برخی ایالات، حداقل بر یک مبنای دائمی، شدیدتر از برخی دیگر باشد. در حالی که نواحی نزدیک به تهران، اصفهان، شیراز و تبریز شاهد نقل و انتقالات مهمی در جمعیت بودهاند. نواحی دورافتاده دیگری مثل کردستان و بلوچستان جمعیت بسیار کمتری را از دست دادهاند.
منبع: «ایران: دیکتاتوری و توسعه»، فرد هالیدی، مترجم: علی طلوعی - محسن یلفانی، تهران، علم ، چاپ اول 1358. ص ۱۷۴- ۱۷۵.