سرعت! گاهی وقتها، حقوق کارمند را دولت دارد بدهد، دو ماه، سه ماه، شش ماه عقب میاندازد. اصلاً گاهی وقتها بودجههایش شش ماه، شش ماه، مثلاً شش ماه از سال رفته این هنوز تخصیص نیامده است. اگر نداریم عذر داریم، طوری نیست؛ اما اگر عذر نداریم.... اگر عذر داریم قرآن به طلبکار میگوید: فشار نیاور. چرا چک او را برگشت میزنی و او را زندان میکنی؟ «فَنَظِرَةٌ إِلى مَیْسَرَة» (بقره/280) صبر کن تا پولدار شود. به پولدار میگوید: داری بدهی، نمیدهی، دزد هستی. اگر نداری بدهی، کسی که تو را به زندان بیندازد، به قرآن عمل نکرده است.
دقت در محاسبه حق الناس
در حق الناس باید دقت کرد. اسلام دین عجیبی است. میگوید: اگر سگ تشنه است، حق نداری وضو بگیری. باید آب را به سگ بدهی بخورد، تیمم کن. تا سگ تشنه است، تشنگی سگ در نماز شما اثر دارد. خیلی مهم است. اسلام میگوید: اگر ناخنت بلند است، شیر ندوش. ممکن است ناخن بلند، پستان گاو را اذیت کند. اسلام میگوید: اگر میروی سوار اسبی، الاغی، چیزی هستی و میخواهی حرف بزنی، بیا پایین حرف بزن. اگر داری میروی، طوری نیست؛ اما اگر میخواهی حرف بزنی، نشسته حرف نزن. این از حق حیوان. اسلام میگوید: اگر همه حاجیها دوشنبه مکه آمدند، یک حاجی یک روز زودتر آمد، امضایش را قبول نکنید. چون حاجی که اسبش را در راه مکه دوانده است، معلوم میشود حاجی بیرحمی است. و حاجی که بیرحم است حتی در راه مکه اسبش را خسته کند، امضایش از اعتبار میافتد. اسلام میگوید: اگر میخواهی نماز جمعه بروی از شب جمعه پیاز نخور، ممکن است بوی پیاز در دهانت باشد و فردا کنار دستی تو اذیت شود. اینها خیلی مهم است.
بدون سوء ظن!
گاهی وقتها افرادی از اول به یک کسی سوء ظن دارند. قاضی و هرکس دیگر نباید از همان اول پیش داوری داشته باشند. سوء ظن نداشته باشیم. هرچه دلیل گفت. گاهی وقتها ما یک چیزی میبینیم، برداشت مردم چیز دیگری است. باید مراعات مردم را هم بکنیم.
پس:
1. بزرگترین آیه قرآن راجع به حقالناس است.
2. وکیل باید بیطرف و عادل باشد.
3. کتمان حق حرام است.
4. ظاهر سازی ممنوع.
یک پولی میخواهند از بیمه بگیرند. یک گاوبندی میکنند بین چند نفر. شناسنامه جعلی، تولد جعلی، مرگ جعلی، از بیمه پولش را میگیرند. انسان خیلی موجود خطرناکی است. هیچ زمانی مثل الان اینقدر دکترای حقوق نداشتیم؛ هیچزمانی هم مثل الان اینقدر حقوق مردم از بین نمیرود! پیداست دانشگاه کوتاه است. دانشگاه کوتاه است و نمیتواند بدوزد.
کوچک نشمردن حق الناس
«فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ» (زلزله/7) «مثقال ذره» یعنی وزن یک ذره هم اگر هست باید دقت کنیم. نباید بگوییم این چیزی نیست. اگر کسی گناه کند و بگوید: این چیزی نیست، خدا این را نمیبخشد. گاهی وقتها خدا گناهان کوچک را نمیبخشد. چون میگوییم که چیزی نیست. اما گاهی خدا ممکن است گناه بزرگ را ببخشد. ببینید یک مثال بزنم. این گچ چقدر وزن دارد؟ زیر یک مثقال، من اگر این گچ سبک را در سر شما بزنم. بعد بگویم: چیزی نیست. اِ... هم میزند و هم میگوید: چیزی نیست. این را شما تا آخر عمرت نمیبخشی. اما اگر آمدم بروم پایم را روی پایت گذاشتم. بابا صد کیلو هستم. صد کیلو وزنم را روی پای شما گذاشتم. پای شما له شد. میگویم: معذرت میخواهم، ببخشید. میگویید: طوری نیست، برو! یعنی فشار صد کیلو را چون عذرخواهی میکنم، میبخشی ولی فشار یک مثقال را چون میگویم چیزی نیست، نمیبخشی.
خانم! این دو تا مو که بیرون است حرام است. برو بابا! مردم کل موهایشان بیرون است. حالا این دو تا! به دو تا مو گیر نده. شاید آن بیحجاب را خدا ببخشد. این دو تا مو را نبخشد. چون میگوید چیزی نیست!
یک کسی نمازش غلط بود. گفتند: آقا نمازت غلط است. گفت: برو! اینقدر خدا تارکالصلاه دارد که الان فرشتهها سر همین نماز غلط من دعوایشان میشود! او میگوید: به من بده، او میگوید: به من بده. (خنده حضار)
ممکن است خدا آن تارکالصلاه را ببخشد، ولی این یکی را.... خود شما اگر سر سفره سبزی ببینید. بگویید: آقا این سبزی را چه کسی پاک کرده است، گِل دارد. مثلاً خانم بگوید: بخور بابا! گِل چیه؟ تا آخر عمرت در ذهنت میماند. اگر یک ذره گل باشد، بگوید: طوری نیست، ناراحت میشوی، اما اگر پر از گِل باشد ولی بلند شود دوباره بشوید، او را میبخشی. این مهم است.
هیچوقت به گناه نگویید این چیزی نیست. آقا دخترت دارد فاسد میشود. خواستگارها را رد نکن. پسرت را زودتر زن بده. حالا بگذار جوان هستند خوش باشند. بزرگ شوند توبه خواهند کرد. خوب پدر و مادر بیغیرت یا کمغیرت، یا کمتفاوت، حالا نمیشود همه را هم بیغیرت گفت. کمغیرت، بیغیرت، بیتفاوت، بیخیال، این خیلی مهم است. وقتی میگوید: گناه است، میگوید: چیزی نیست. امام صادق فرمود: کسی که نماز را سبک بشمارد، ما شفاعتش نمیکنیم. صدای اذان بلند میشود، بیخیال! انگار مثلاً مرغ قدقد میکند! هی میگوید: «حی علی الصلاة» ولش کن بابا. «حی علی الفلاح»، «حی علی خیر العمل»، حالا اگر یک تلفن مدیر کل زنگ بزند، بله! سلام! من... هه...هه... معذرت میخواهم... اِ... چیه... هان... مدیر کل کیه؟ از ترس پشه در پشهبند میرود. شما برای یک آدم عاجز اینطور هن و هن میکنی، شش بار «حی، حی، حی» میشنوی و بیخیال هستی؟! باید مواظب باشیم.
آزمودن مدعیان حقالناس
یک کسی ادعا میکند باید بررسی کرد؛ قرآن یک آیه دارد که بعضی از زنها از مکه به مدینه میآمدند میگفتند: ما هم ایمان آوردیم، هجرت کردیم. پیغمبر فرمود ممکن است اینها عامل نفوذی باشند. ممکن است اینها جاسوس باشند. «فَامْتَحِنُوهُن» (ممتحنه/10) امتحان کن. حدیث داریم اگر میخواهی با یک نفر رفیق شوی، سه بار عصبانیاش کن. اگر جوش نیاورد و فحش نداد، معلوم میشود آدم خوبی است. حدیث داریم اگر میخواهی ببینی رفیقت مرد است یا نامرد، ببین اگر پست گرفت خودش را گم میکند یا نه؟ اگر با کسی رفیق هستی، این رفق تو رئیس شد، اگر ده درصد علاقه قبلیاش را نگه داشت، باز هم آدم بدی نیست. یعنی پست و ریاست صد در صد آدم را عوض میکند. ما آدمها را دیدیم. گاهی ما در مسجد میرویم پیشنماز ما را میبیند بهعنوان اینکه حالا مهمان مسجدش هستیم، میگوید: حاج آقا بفرما جلو! ما میگوییم: نه! امامی که دائماً پیشنماز است او باید جلو باشد. امام راتب، امام مرتب، او میگوید: ببین، مردم هرشب من را میبینند، حالا تو امشب تازه آمدی، من هم یک مثل میزنم و جلو میروم. میگویم: یک کسی کشمش خرید بخورد، در کشمش مورچه بود. مورچه را خورد. گفتند: چرا مورچه میخوری؟ گفت: این پا دارد درمیرود، کشمشها هست! (خنده حضار)
ما میرویم جلو و نماز میخوانیم. به مردم میگویم: مردم! دیدید در مسجد من به او میگفتم: شما بفرمایید جلو، او هم میگفت: شما بفرمایید جلو. چون نماز جماعت، پُست و پول در آن نیست، به هم تعارف میکنیم. اما اگر خواسته باشیم رئیس جمهور شویم، در صورت هم چنگ میزنیم! اگر خواسته باشیم نماینده مجلس شویم.... همه دعواها سر دنیا است. هیچکس را من تا به حال ندیدم که سر آخرت دعوا کند. هیچکس سر آخرت دعوا نمیکند. همه سر پول و پست و مقام است. آدم گاهی خودش هم خودش را نمیشناسد.
خدا مرحوم مطهری را رحمت کند، میفرمود: هرکس میخواهد ببیند چه جانوری است، ببیند چه خوابی میبیند. خیلی از آدمهایی که روز یواش بیا و یواش برو هست، شب میبیند اوه... چند نفر را کشت، چه کارهایی که نکرد. این همان است. اگر در روز دست از پا خطا نمیکند، در رودروایسی گیر کرده است. راه خودشناسی چیست؟ پُست، حقیقت آدم را روشن میکند. این خیلی مهم است. عصبانیت، سه بار... گفتم: سه بار؟ حدیث داریم سه بار، سه بار اگر او را عصبانی کردی، ولی فحش نداد، معلوم میشود آدم خوبی است. پُست گرفت و خودش را گم نکرد آدم خوبی است.
پیغمبر ما خیلی از خدیجه تجلیل میکرد. ذکر خیرش زیاد بود. پیغمبر ما از خدیجه خیلی تعریف میکرد. یک روز عایشه گفت: یا رسول ا... خیلی از او تعریف میکنی. چه خبر است؟ خدا بهترش را به تو داده است! گفت: تو خودت را کنار خدیجه میگذاری؟ زمانی خدیجه از من حمایت کرد که در کره زمین هیچکس حمایت نمیکرد. تمام ثروتش را در راه تبلیغ دین اسلام داد. سرمایهداری بود که حتی یک کفن برای خودش نگذاشت. به من گفت: کفن من عبای شما. خلاص! تو خودت را کنار خدیجه میگذاری؟ «فَامْتَحِنُوهُن» هرکس ادعا میکند، باید امتحانش کرد. بخصوص زمان ما. حضرت امیر به استاندار میگوید: مواظب باش بعضیها میآیند با یک قیافه ظاهرالصلاحی. در عمرش مثلاً در این روستا نرفته است، حالا چون میخواهد رأی بگیرد، میرود در روستا و صف اول میایستد، تماس میگیرد، در خانههای مردم، یکی یکی با مردم سلام و علیک میکند. چون میخواهد رأی بگیرد.
دقت در کشف! زلیخا وقتی عاشق یوسف شد و درها را بست و یوسف فرار کرد و زلیخا هم عقب او دوید و پیراهن را از عقب کشید و پیراهن پاره شد، تا در باز شد، زلیخا دید که مردش آنجاست. گفت: این به من قصد بد داشته است. یوسف گفت: نخیر! یک شاهدی گفت که نگاه کنید پیراهن از کجا پاره شده است. اگر پیراهن از عقب پاره شده، معلوم میشود یوسف داشته میدویده و این از عقب پاره شده است. معلوم میشود مجرم آن خانم است. اگر پیراهن از جلو پاره شده، معلوم میشود مجرم یوسف است. نگاه کنید ببینید پیراهن از کجا پاره شده است. یعنی از شواهد، جرم شناسی!
بعضیها خیال میکنند مثلاً حقشان است. کسی خدمت امام آمد گفت: آقا! این خمس، این سهم امام، این هم مردم به خودم هدیه دادند. امام فرمود: تو اگر در خانهات مینشستی، هدیه میدادند؟ چون نماینده من بودی به تو دادند.
یک وقت میخواستند اموالی را مصادره کنند، صاحب اموال گفت: من راضی نیستم. به امام بگویید: من راضی نیستم. رفتند گفتند: آقا! صاحب اموال میگوید من راضی نیستم. امام فرمود: به او بگو از کجا آورده است؟ ارث پدرش بوده یا کار کرده است؟ نه کار کرده و نه ارث پدرش بوده است. موقعیتی داشته و از موقعیتش سوء استفاده کرده است.