«نمیشود» و «غیرممکن است» در قاموسشان جا ندارد. برای رسیدن به هدفی که برای خود مشخص میکنند، یا راهی مییابند یا راهی میسازند و در این مسیر تا نقطه پایان، به خستگی، مجال خودنمایی نمیدهند. جهادگران خستگیناپذیر، این بار هم در تاریکترین نقطه، راهی بهسوی روشناییِ امید باز کردند. درحالیکه همه عوامل دستاندرکار در امدادرسانی به سیلزدگان لرستان از مسدود بودن راههای ارتباطی و غیرقابلدسترس بودن منطقه «معمولان» میگفتند، 2 نفر از اعضای قرارگاه جهادی امام رضا (ع) پاشته همتشان را ورکشیدند و به دل کورهراهها و مسیرهای کوهستانی زدند و پای پیاده خود را به معمولان و روستاهای تابعهاش رساندند تا ضمن شناسایی موقعیت این مناطق زلزلهزده و برآورد نیازهای ساکنان آن، فضا را برای اعزام گروههای جهادی آماده کنند.
پایان شیرین یک کوهپیمایی سخت 5 ساعته
حدود نیمساعت مانده به بامداد پنجشنبه با «روحالأمین حسینی» و «افشین سبزی» همصحبت میشویم. کمتر از 5 ساعت است به بخشِ «معمولان» در استان لرستان رسیدهاند، اما یک دنیا حرف دارند از آنچه به چشم دیده و از زبان مردمان گرفتار در سیل در این منطقه شنیدهاند. روحالأمین حسینی از شروع ماجرای این مأموریت داوطلبانه و خاص اینطور میگوید: «بررسیها نشان میداد تمام جادهها بهسمت معمولان بهکلی تخریب شده است و هیچ راهی برای دسترسی به این منطقه و امدادرسانی به سیلزدگان وجود ندارد. بنابراین ما دو نفر تصمیم گرفتیم بهعنوان تیم شناسایی، از کوه و کمر و از بیراههها راهی معمولان شویم تا بتوانیم ستاد کمکرسانی به سیلزدگان این بخش و محل اسکان نیروهای جهادی را راه بیندازیم و مقدمات سازماندهی امور امدادرسانی را فراهم کنیم تا راه برای باقی نیروهای جهادی باز شود. ساعت 12 از نورآباد حرکت کردیم و ساعت 14 به ابتدای جادهای رسیدیم که تخریب شدهبود. از آنجا به کوه زدیم و ردّ جاده تخریبشده را گرفتیم و پیش رفتیم.»
افشین سبزی در تکمیل صحبتهای دوستش در تشریح این سفر ناشناخته و پرفرازونشیب، میگوید: «تمام جادهها در مسیر معمولان، تخریب شده و از بین رفته است؛ جادههای «چَم حیدر»، «تنگه پیر»، «دورود معمولان»، «ویسیان» و «گاو زرده». 2 تونل ورودی به معمولان هم ریزش کرده و راه مسدود شده. از معمولان به پلدختر هم راهی وجود ندارد و راههای ارتباطی روستاهای تابعه آن هم کاملاً از بین رفته و اهالی معمولان، در میان این جادههای تخریبشده گرفتار شدهاند. علاوهبراین در مسیر، چند خودرو با سرنشینان زن و بچه دیدیم که بهنظر میرسید مسافر بودهاند و سیل، غافلگیرشان کرده. آب، دو طرف جاده را شستهبود و آنها آن وسط ماندهبودند.»
حسینی دوباره رشته کلام را به دست میگیرد و ادامه میدهد: «در این میان، فقط مسافتهای کوتاهی در بعضی از روستاها، قابل تردد است. وقتی به این مناطق میرسیدیم، لطف اهالی روستا شامل حالمان میشد و تا مسافتی ما را سوار موتور میکردند و وقتی به راههای مسدودشده یا جادههای زیرآبرفته میرسیدیم، دوباره به کوه میزدیم. بالاخره ساعت 19 به معمولان رسیدیم و از همان موقع، پیگیریهایمان برای پیدا کردن مکانی برای برقراری ستاد فعالیتهای جهادی شروع شد.
به لطف خدا و با همراهی یکی از اهالی معمولان، در همین فرصت کوتاه حدود 5 ساعته، مکان استقرار نیروهای جهادی را پیدا کردیم. «مهدی محمود وند»، یکی از ساکنان این منطقه، خانه خودش را برای برپایی ستاد جهادی کمکرسانی به سیلزدگان معمولان اختصاص دادهاست.»
سیل همهچیز را برده؛ حتی آب، برق و گاز
«به محض حضورمان در منطقه، از آنجاکه ظاهرمان شبیه ساکنان بومی نبود، خیلی زود موردتوجه اهالی قرار گرفتیم و درد دلهایشان شروع شد. اینجا مهمترین معضل، بار روانی تحمیل شده به مردم است. آب، برق و گاز معمولان و همه روستاهای تابعه آن با آمدن سیل، قطع شده و مردم در شرایط بسیار سختی قرار گرفتهاند. البته خوشبختانه امروز برق و گاز در بخش معمولان وصل شده و این بار روانی را کاهش دادهاست. اما در روستاها مشکل همچنان به قوت خود باقی است.» حسینی مکثی میکند و ادامه میدهد: «قطعی آب هم بسیار مشکلساز است و مردم باید برای آوردن آب، سرِ چشمه بروند. در بخش معمولان هم با استفاده از تانکرهای آب که از قبل وجود داشته، از چشمه آب میآورند و به منازل میرسانند. علاوهبراین به گفته اهالی، یکی از مهمترین خسارتهایی که به خانوادهها وارد شده، این بوده که سیل، دینام پمپاژ آب منازلشان را که ظاهراً قطعه گرانقیمتی هم بوده، با خود بردهاست و جایگزینی آن بهلحاظ مالی برایشان بسیار سنگین است.»
اگر بخشدار و شهردار نبودند ...
«مهمترین گلایه اهالی معمولان این است که چرا ستاد مدیریت بحران باوجود هشدارهایی که درباره امکان وقوع سیل در معمولان دادهبود، هیچ اقدامی برای آمادهسازی این منطقه برای مقابله با سیل قریبالوقوع انجام نداد؟ چرا حتی چند دستگاه خودروی سنگین در معمولان مستقر نشد که در زمان تخریب جادهها، کمکرسان مردم باشد؟ متاسفانه هیچ تمهیدی اندیشیده نشد و سیل آمد و مردم تنها ماندند.»
روحالأمین حسینی البته صحبتهای اهالی قدرشناس معمولان را شاهد میگیرد و با تاکید میگوید: «فقط شهردار معمولان است که خودش وسط میدان آمده و در حال کمکرسانی به مردم است. اهالی معمولان میگویند فقط شهردار و بخشدار در این چند روز سخت در کنارشان بودهاند.»
افسوس اهالی معمولان از مأموریت ناموفق هلیکوپترها
با تخریب یا مسدود شدن تمام راههای زمینی، حالا تنها راه ارسال کمکها به معمولان، راه هوایی است. گرچه بعد از مساعد شدن شرایط جوی، پای هلیکوپترهای ارتش به آسمان معمولان باز شده اما بهنظرمیرسد اهالی از نتیجه این حضور، راضی نیستند: «یکی از گلایههای اساسی اهالی معمولان این است که کمکهای ارسالی به این منطقه، به درستی به مقصد و به دست اهلش نمیرسد. ماجرا از این قرار است که با توجه به اینکه هلیکوپترها امکان نشستن در این منطقه را ندارند، اقلام امدادی مانند غذا، چادر و... را روی تپهها پرتاب میکنند. در این میان، تا افراد میانسال و سالمند بخواهند خود را به این منطقه برسانند و برای خانوادهشان از این اقلام بردارند، بعضی جوانان قدرتمند و سرحال که ظاهراً نیازی هم به این اقلام ندارند، زودتر به آنجا میرسند و بهاینترتیب، چیزی نصیب این خانوادهها که بسیار هم در مضیقه هستند، نمیشود! به همین دلیل است که در بعضی روستاها، چند روز است مردم چیزی نخوردهاند و حتی چادر هم برای پناه گرفتن نداشتهاند.»
تا ساماندهی زمینی نباشد، امداد هوایی بینتیجه است
دکتر روحالأمین حسینی با تکیه بر تجربه و تحصیلاتش در زمینه امدادرسانی در شرایط بحران، میگوید: «بحث، انتقاد از امدادرسانی امروز هلیکوپترهای ارتش نیست. این مشکل تکراری ما در همه شرایط بحرانی است که در کشور اتفاق میافتد. در سیل سرپل ذهاب هم مشابه این اتفاق ناخوشایند را داشتیم. ما تا وقتی که زمینهسازی لازم را روی زمین انجام ندادهباشیم، از امدادرسانی هوایی نتیجه نخواهیم گرفت. وقتی قرار است در منطقهای مانند معمولان، امدادرسانی هوایی انجام شود، قبل از آن باید یک منطقه امن با استقرار گروهی از امدادرسانان و نیروهای مسلح ایجاد شود. حضور این افراد باعث میشود بعد از انتقال اقلام کمکی از هلیکوپترها به منطقه، مرحله توزیع اقلام در میان آسیبدیدگان از سیل یا زلزله، سازماندهی شود. در این فرآیند، نام و نشان افراد حاضر در منطقه ثبت میشود و توزیع اقلام در میان آنها، نظم میگیرد. بهاین ترتیب، هیچکس از دریافت اقلام کمکی محروم نمیماند.»
به همهچیز نیاز است؛ از مسئولان تا غذا و اقلام ضروری
«اینجا همه زندگی مردم را آب برده؛ حتی زمینهای زراعتیشان هم که وقت دروی محصولاتش بوده، از بین رفته است. حالا در این شرایط، به همه ضروریات از غذا و آب گرفته تا پوشاک و شیرخشک برای نوزادان، نیاز است.» روحالأمین حسینی که در همین فرصت چند ساعته، اطلاعات کاملی از وضعیت سیلزدگان در معمولان کسب کرده، ادامه میدهد: «درواقع، جای همهچیز خالی است؛ از مسئولان تا خوراک و پوشاک و وسایلی مانند لجنکِش، موتور پمپ و کَفکِش برای ساماندهی خانههای سیلزده. در کنار این موارد فوری، نباید از فراهم کردن اسباب و لوازم زندگی این افراد غافل شویم. وسایل زندگی آنها از فرش گرفته تا یخچال و... که در آب بوده، عملاً دیگر قابل استفاده نیست. بعضی از اهالی، وسایلشان را لب جاده کشاندهاند اما بعید است با گلولای فرورفته در آنها، باز هم قابلاستفاده باشند.»