ماجرای شهادت روحانی مظلوم همدانی در روزهای اخیر همه آزادگان ایرانی را متاثر کرد. در این بین برخی اظهار نظرها که نتیجه ای جزء ایجاد نفرت و شکاف اجتماعی نداشت بر تالمات این جنایت دردناک افزود.
برخی تحلیلگران اظهارات غیرتخصصی و نفرت پراکنانه سلبریتی های کم اطلاع را در بوجود آمدن شکاف اجتماعی و قطبی شدن جامعه موثر دانسته و چاره آن را آگاهی بیشتر مردم نسبت به این معضل فرهنگی و نیز تغییر گروه های مرجع جامعه از سلبریتی ها به سمت متخصصین و اهل فن می دانند.
اگرچه شواهد نشان می دهد که جامعه ایران به سمت بلوغ بیشتر اجتماعی در حال حرکت است اما موانعی سد راه این رشد فکری جامعه وجود دارد که می تواند سرعت این بلوغ اجتماعی را کاهش دهد.
به گزارش فارس شاید بتوان اظهارات خانم مهناز افشار و امثالهم را ناشی از جهل و اقتضای سلبریتی های غیر متعهد دانست که حاضرند برای کسب چند لایک و فالوئر بیشتر، اقدام به نفرت پراکنی در جامعه کنند اما مسلما برخی دیگر از اظهارت نشان می دهد ماجرا لایه های پیچیده تری هم دارد.
اظهارات آقای عباس عبدی بلافاصله پس از این جنایت هولناک از این جنس است. وی در گفتگو با روزنامه اعتماد فرصت را مغتنم شمرده و در علت یابی چنین اتفاقاتی آن را به جریان مقابل سیاسی خود نسبت داده است.
مشابه این جنس اظهارات در ادبیات برخی دیگر از اصلاح طلبان نیز دیده می شود. به نظر می رسد شکاف اجتماعی و قطبی کردن جامعه دستور کار امروز همفکران آقای عبدی در جریان موسوم به اصلاح طلبی باشد.
جریانی که به سبب عملکرد دولت مستقر مورد حمایتش، بیش از گذشته حد و عیار خویش را نمایان ساخته، و حالا تلاش می کند با ادبیات پوپولیستی جبران مافات کند و بقای خود در قدرت را تضمین نماید.
این میل به قدرت وقتی بیشتر نگران کننده می شود که نفرت پراکنی و قطبی سازی جامعه دستمایه اهداف قرار گیرد. به نظر می رسد همان انتقادی که جریان متبوع آقای عبدی در مورد احمدی نژاد بیان می کرد امروز خود دچار آن شده است.
این پازل وقتی تکمیل می شود که اظهارات چندی قبل سعید حجاریان را بازخوانی کنیم.
مدتی پیش تئوریسین اصلاحات در گفتگو با همین روزنامه اعتماد صریحا به استفاده ابزاری از سلبریتی ها توصیه کرده بود و آن را به عنوان یک راهبرد موثر برای جریان اصلاحات معرفی کرد.
حجاریان با اشاره به احتمال عدم اقبال به اصلاح طلبان در آینده گفته بود: «ممکن است، مردم جملگی اصلاحطلبان را پس بزنند که در چنین وضعیتی باید سیاستهای خود را بهتعبیر مولانا از دهان غیر مطرح کنند. به این معنا که سیاستهایشان را نخست با گروههای مرجع جدید شامل هنرمندان، مشاهیر و... در میان بگذارند و پس از دریافت بازخوردها و اعمال تغییرات احتمالی، سیاستها توسط همان گروههای مرجع جدید در جامعه منعکس شود. یعنی عملا اصلاحطلبان در این فاز در پشت صحنه قرار بگیرند.»
حالا با مرور ادبیات برخی سلبریتی ها و تشابه آن با اظهارت امثال عباس عبدی شاید بتوان صحنه را واضح تر دید.
"ایجاد نفرت برای کسب قدرت" . موضوعی که اگرچه نمی توان آن را مستقیما به جنایات خشنی مثل قتل شهید روحانی نسبت داد اما بدون شک مسهل و زمینه ساز حوادث تلخی از این جنس بوده و خواهد بود.