با فاصلهگرفتن از ساعات نخست انتشار خبر قتل همسر دوممحمدعلی نجفی، شهردار سابق تهران و وزیر اسبق و سیاستمدار قدیمی، و فروکش نمودن شوک حاصل از اعتراف به قتل نجفی، کمکم بوی ناخوشایند «سیاسیکاری» جریان اصلاحات و تلاش برای ارائه تئوریها و توجیهات عجیب و غریب برخاسته است.
جالب اینجاست، جماعتی که چند سال قبل، بر سر داستان «هفت تیر کشیدن» یک مداح که هیچکس نه عکسی، نه فیلمی و نه هیچ سندی از آن مشاهد کرد، تا سالها کل قشر مداحان را زیر سوال میبرد و از این دستمایه (که هنوز اصل وقوع آن محل تردید است) برای کوبیدن رقیب سیاسی بهره میبرد، جماعتی که بر سر ماجرای خصوصی یک مجری برنامههای مذهبی تلویزیون (که ظاهراً بی اطلاع همسر، خانمی را به عقد موقت شرعی درآورده بود)، صرفاً به دلیل ظاهر و محتوای مذهبی برنامههای این مجری و اجرای او در صدا و سیما، حیثیت و آبروی او را صرفاً بر اساس شایعات به باد دادند و برای چند سال او را از صفحه روزگار محو نمودند، امروز که شهردار «محبوب» دیروز و وزیر «روشنفکر» پریروز و «اسطوره» علم و اخلاق نزد اصلاحطلبان، روز روشن دست به اسلحه بدون مجوز برده، ۵ تیر شلیک کرده و همسر خود را به قتل رسانده، منادی«اخلاقمداری» و «تقوا» و «پرهیزگاری» شدهاند و انتظار دارند که هیچکس، جز وابستگان این جریان، درباره این ماجرا حرف نزند و همگان با «درک» شرایط «استاد» نجفی، برای عاقبت به خیری خود دعا کنند!
جالب این جاست «خبرنگارانی» که تا دیروز، با بهانه و بی بهانه، ارزشهای دینی و اخلاقیات رسمی را به سخره میگرفتند و به بهانه «حکومتی» بودن این اخلاقیات، آن را تخطئه میکردند، امروز همه کتب احادیث و روایات به دست، به دنبال سندی برای «ملامت نکردن» و سرزنش نکردن» نجفی هستند و مخاطبان را از اینکه اگر اظهارنظر کنند همین بلا به سرشان میآید، میترسانند و صرفاً برای افراد غیرهمسو با جریان اصلاحات، حق دعای «عاقبت به خیرِی» قائل هستند.
البته که در اظهارنظر درباره ابعاد این ماجرا باید جانب تقوا و اخلاق را نگه داشت و البته که دعای عاقبت به خیری، بهترین واکنشهاست، ولی اینکه جماعتی که تا دیروز، کوچکترین لغزشهای اخلاقی، و حتی بعضاً نه غیراخلاقی که متفاوت با عرف عیان، را در مخالفان و رقبای سیاسی، به ابزار ترور شخصیت و نابودی هویت تبدیل میکردند، حالا انتظار دارند که ملت شوکزده از هفتتیرکشی «جنتلمن» اصلاحات، دم فرو ببندند و تنها به تفاسیر و روایات اصلاح طلبان از ماجرا بسنده کنند. همینها کسانی بودند که سال گذشته، همزمان با انتشار تصاویر «رمانتیک» و «عاشقانه» نجفی ۶۷ ساله و مرحومه میترا استاد ۳۴ یا ۳۵ ساله، توسط خود آن مرحومه، مدعی آن بودند که همگان باید به «حریم خصوصی» آقای «دکتر» احترام بگذارند و در زندگی دیگران «کنجکاوی» نکنند.
حالا اما، از همان دیروز که اصلاح طلبان اندکی بر شوک و حیرت خود از فروریختن تصویر دکتر نجفی، شهردار محبوب و استاد دانشگاه نابغه و سیاستمدار نخبه و …غلبه کردند، داستانسراییها و گمانهزنیهای عجیب و حتی مشمئزکننده ای را برای تبرئه «دکتر» آغاز کردند، به نحوی که تنها بعد از گذشت چند ساعت، مقتول در جایگاه اتهام قرار گرفت و نجفی در جای قربانی!
شاید توئیت صدرا محقق، دبیر اجتماعی روزنامه اصلاح طلب شرق، به خوبی گویای منظور باشد:
به بیان دیگر، دبیر اجتماعی روزنامه «شرق» بدون اینکه هنوز ابعادی از ماجرا روشن باشد، صرفاً بر اساس یک شایعه، مقتولی را که با شلیک ۵ گلوله از دنیا رفته است، به «فساد اخلاقی» و «رابطه نامشروع» متهم میکند و بعد در هیأت یک طلبه درس خارج خوان فرور رفته تا با استنادات «فقهی»، آقای «دکتر» محبوب اصلاحات از قصاص تبرئه کند!
از سوی دیگر، فضای شبکههای اجتماعی، به ناگهان از سوی اکانتها و فعالان وابسته به جریان اصلاحات، پر شد از داستانسرایی درباره بحث «پرستو» و «دام افکنی جنسی» و حتی به میان کشیدن پای برخی نهادهای نظام، تا مدعیان اخلاقمداری و رعایت حریم مقتول و «حفظ حریم شرعی»، همه مدعیات قبلی خود را فراموش کنند و با زدن اتهامی واقعاً عنیف به مرحومه «میترا استاد»، برای نجات تصویر و آبروی یکی از نامزدهای بالقوه همیشگی اصلاحطلبان برای انتخابات مختلف، مذبوحانه کوشش کنند.
گرچه خود نجفی هم که با کمال خونسردی در حال نوشیدن چای در پلیس آگاهی بود و در آرامش کامل با دوربین خبرنگار از انگیزههایش گفت، ظاهراً بیمیل به این داستانسراییها نیست، کما اینکه در جلسه بازپرسی روز چهارشنبه (۸ خرداد) ادعایی مطرح کرد که "میترا استاد صوت مرا به نهادهای امنیتی میفرستاد"! انگار که به فرض اینکه دیگر نجفی چیزی برای پنهان کردن باقی گذاشته بود یا دیگر در دنیای سیاست وزن و جایگاهی داشت که زندگی شخصی او برای نهادهای امنیتی جالب توجه باشد، فلان نهاد اطلاعاتی برای انجام شنود یا تجهیز یک سوژه آن اندازه عاجز است که از همسر قانونی او بخواهد که «صوت» شوهرش را برای آنها بفرستد! نجفی اما خود به خوبی از پوچی این ادعا آگاه است، اما به سان دوستان اصلاحطلب خود بیمیل نیست که با زدن تلویحی انگ «پرستو» و لجنمال کردن مقتولی که به تیر جفای او از دنیا رفته و دستش از دنیا کوتاه است، آبرو و حیثیت خود را (به زعم خویش) بازیابی کند.
اینگونه که از قرائن برمی آید، هر چه که از شوک اولیه وسنگین قاتل بودن شهردار سابق تهران کاسته میشود، تریبونها و قلمها و اکانتهای بیشتری به کار خواهند افتاد تا با ساختن داستانها و روایتها و شایعهسازی و تهمت و…جهت پیکان اتهام را متوجه هر کس دیگری جز نجفی کنند، چرا که جریان اصلاحات به خوبی آگاه است که هفتتیرکشی و قتل نفس «جنتلمن» و «آقای دکتر» و «نابغه ریاضی» و «نخبه سیاسی» دیروز اصلاحات، چه ضربه سهمگینی به باقیمانده آبرو و اعتبار این جریان وارد کرده است.