پس از رحلت حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه) در ساعت 22:20 روز شنبه سیزدهم خردادماه سال 1368، امت اسلامی در غم فقدان امام و رهبر خود فرو رفت. باتوجه به اهمیت مسئله رهبری امت، مجلس خبرگان رهبری برای انتخاب جانشین امام برای نظام جمهوری اسلامی ایران، تمامی اعضای خود را از شهرها فراخواند.
به گزارش تسنیم جلسه روز یکشنبه ساعت 9:10 صبح 14 خرداد سال 68 تشکیل شد. حضرت آیتالله خامنهای (رئیسجمهور وقت) وصیتنامه امام راحل(ره) را قرائت کردند. قرائت وصیتنامه 36 صفحهای در محل مجلس شورای اسلامی سابق و در برابر اعضای مجلس خبرگان، نمایندگان مجلس، وزرا و دیگر شخصیتهای سیاسی و نظامی کشور بیش از دو ساعت به طول انجامید.
مسئله انتخاب رهبر برای نظام اسلامی به جلسه بعدازظهر موکول شد و در این جلسه از 85 عضو مجلس خبرگان رهبری، بیش از 70 نفر از حضور داشتند.
** روایت امام خامنهای از جلسه انتخاب رهبری
مقام معظم رهبری در دیدار با ائمه جمعه کشور در تاریخ 12 تیرماه 68 درباره این جلسه بیان کردند: «در آن ساعات بسیار حساسی که سختترین ساعات عمرمان را گذراندیم و خدا میداند که در آن شب شنبه و صبح شنبه چه بر ما گذشت، برادرها از روی مسئولیت و احساس وظیفه، با فشردگی تمام، فکر و تلاش میکردند که چگونه قضایا را جمعوجور کنند. مکرر از من به عنوان عضو شورای رهبری اسم میآوردند، که البته در ذهن خودم آن را رد میکردم؛ اگرچه به نحو یک احتمال برایم مطرح میشد که شاید واقعاً این مسئولیت را به من متوجه کنند.
در همان موقع به خدا پناه بردم و روز شنبه قبل از تشکیل مجلس خبرگان، باتضرع و توجه و التماس، به خدای متعال عرض کردم: "پروردگارا ! تو که مدبر و مقدر امور هستی، چون ممکن است به عنوان عضوی از مجموعهی شورای رهبری، این مسئولیت متوجه من شود، خواهش میکنم اگر این کار ممکن است اندکی برای دین و آخرت من زیان داشته باشد، طوری ترتیب کار را بده که چنین وضعیتی پیش نیاید. واقعاً از ته دل میخواستم که این مسئولیت متوجه من نشود. بالاخره در مجلس خبرگان بحثهایی پیش آمد و حرفهایی زده شد که نهایتاً به این انتخاب منتهی شد. در همان مجلس، کوشش و تلاش و استدلال و بحث کردم، تا این کار انجام نگیرد؛ ولی انجام گرفت و این مرحله گذشت».
در ادامه روایت چند تن از اعضای حاضر در آن جلسه را درباره نحوه انتخاب رهبری آیتالله خامنهای میخوانید:
** آیتالله کریمی: شرایط انتخاب رهبری در قانون اساسی را در حضرت آیت الله خامنهای میدیدم
آیتالله سیدجعفر کریمی از اعضای دوره اول مجلس خبرگان رهبری درخصوص این جلسه میگوید: با رحلت حضرت امام همه در برابر یک واقعیت بسیار تلخ قرار گرفتیم و آن هم فقدان آن رهبر الهی بود که با درایت، ایمان و هوشمندی بینظیری توانسته بود کشتی این کشور را از طوفانهای مهیب عبور بدهد و به ساحل نجات برساند.
"با رحلت امام غروب همان روز تمام اعضای خبرگان از سراسر کشور فراخوانده شدند تا صبح فردا در محل مجلس شورای اسلامی سابق در یک جلسه اضطراری فوقالعاده تشکیل بدهند. بنده هم در آن جلسه حضور داشتم. مجلس خبرگان در هالهای از غم و اندوه فرو رفته بود و صدای هقهق گریه حضار هراز گاهی سکوت جلسه را میشکست. فقط خدا میداند که آن لحظات چقدر سنگین و طاقتفرسا بود. پس از تلاوت قرآن و قرائت حمد و سوره برای روح ملکوتی امام راحل دو پاکت سر به مهر که هر یک حاوی نسخهای از وصیتنامه الهی سیاسی امام بودند و یکی به آستان قدس رضوی و دیگری در مجلس شورای اسلامی به امانت سپرده شده بودند باز شدند. قرار بود وصیتنامه را مرحوم آسیداحمدآقا بخوانند که از شدت تأثر نتوانستند و قرائت وصیتنامه به عهده حضرت آقا گذاشته شد. وصیتنامهای سراسر مشحون از نکات بلند و آموزنده و آیندهنگری و صلاحاندیشی امام برای نسلهای آینده."
وی ادامه میدهد: بنده در آن جلسه شرایط مذکور برای انتخاب رهبری در قانون اساسی را در حضرت آیتالله خامنهای (دامت برکاته) میدیدم. ایشان به اعتقاد بنده از هر نظر شایستگی احراز این منصب را داشتند و تصمیم من این بود که اگر رهبری ایشان مطرح شد استدلالهای خود را در دفاع از ایشان به سمع مجلس برسانم. خوشبختانه بحث شورایی بودن رهبری رأی نیاورد و سرانجام حضرت آقا به هیئت رئیسه مجلس پیشنهاد شد و آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان نایب رئیس مجلس خبرگان نام ایشان را از تریبون مجلس اعلام کرد.
با اعلام نام ایشان نور امید در چهره اکثر حاضرین ظاهر شد و ما که در غم از دستدادن امام رمق از دست داده بودیم جان تازهای گرفتیم. با اینکه اکثریت قاطع مجلس با رهبری ایشان موافق بودند اما خود حضرت آقا به شدت اصرار داشتند از پذیرش این مسئولیت معاف شوند حتی پشت تریبون قرار گرفتند و از هیئت رئیسه و اعضای خبرگان خواستند که این بار سنگین را روی دوش ایشان قرار ندهند. در مقابل اعضای برجسته خبرگان رهبری از جمله مرحوم آیتالله مشکینی قبول این مسئولیت را امری الهی، شرعی و ملی میدانستند. سرانجام موضوع رهبری حضرت آقا به رأی گذاشته شد و ایشان با اکثریت قاطع آرای اعضای خبرگان مسئولیت رهبری را برعهده گرفتند.
با انتخاب ایشان گویی بار سنگینی از روی دوش همه برداشته شد و نقشههای شوم دشمنان که تصور میکردند با رحلت امام شیرازه کارها از هم میگسلد نقش برآب گردید. نگرانی مردم برطرف شد و همه امیدوار شدیم که پس از رحلت امام(ره) زمام امور به دست فردی مدیر، شجاع، آیندهنگر و سیاستمدار افتاده است که میتواند راه امام را به درستی ادامه بدهد.
** آیتالله امینی: فردی مثل آقای خامنهای را دارید چرا تردید میکنید؟
آیتالله ابراهیم امینی از اعضای هیئت رئیسه مجلس خبرگان در دوره اول درباره جلسه این مجلس برای انتخاب رهبر برای نظام اسلامی میگوید: روز 14 خرداد سال 68 عدهای از نمایندگان که از تهران و شهرهای نزدیک آمده بودند صبح زود رسیدند. کسانی که از شهرهای دور باید میآمدند کم کم وارد محل اجلاس که در ساختمان قدیمی مجلس شورا تشکیل شده بود شدند. ساعت حدود 9:30 صبح بود که جلسه رسمیت پیدا کرد اعضای هیئت رئیسه عبارت بودند از آقای مشکینی، آقای هاشمی رفسنجانی و بنده به عنوان نواب رئیس و آقای مومن و آقای طاهری خرم آبادی به عنوان منشی جلسه با تلاوت چند آیه از قرآن کریم آغاز شد.
"سپس مرحوم آیتالله مشکینی ارتحال حضرت امام(ره) را تسلیت گفتند و پاکت لاک و مهر شدهای که به عنوان امانت از سوی امام در صندوق مجلس شورای اسلامی نهاده شده بود را باز کردند و گفتند امام فرمودهاند که وصیتنامه را احمد بخواند و درصورت معذور بودن، رئیسجمهور یا رئیس مجلس یا رئیس دیوان عالی کشور بخوانند. خواندن وصیت نامه توسط آیتالله خامنهای انجام شد و تا ظهر طول کشید و بارها وضع جلسه به دلیل گریه حضار دگرگون شد".
وی در ادامه درباره جلسه بعداز ظهر خبرگان تصریح میکند: پس از تصویب فردی بودن رهبری یکی از نمایندگان آقای خامنهای را پیشنهاد داد. آقای هاشمی گفت اتفاقا پیشنهاد خود ما هم همین است و برای تأیید این انتخاب مطلبی را که از امام(ره) شنیده بود نقل کرد و گفت: «ما یک بار با روسای قوا و نخست وزیر و حاج احمدآقا خدمت امام بودیم و زمانی بود که بحث عزل آقای منتظری خیلی داغ بود و با امام مباحثه کردیم و گفتیم که اگر آقای منتظری را کنار بگذارید در رهبری دچار مشکل میشویم. امام با شورای رهبری که از ابتدای موافق نبودند.
شرط مرجعیت در ذهن ما برجسته بود و بنابراین فردی که بتواند این مسئولیت سنگین را برعهده بگیرد و مرجع هم باشد نمییافتیم و میگفتیم چنین فردی نداریم. امام فرمودند چرا ندارید؟ آقای خامنهای. ما تصور کردیم که امام برای اقناع ما این را فرمودند و بنابراین تصمیم گرفتیم موضوع را به کسی نگوییم و نگفتیم ولی بعد دیدیم که مطلب پخش شده است. خود آقای خامنهای هم اصرار داشتند که این مطلب به هیچ وجه پخش نشود. من باز به صورت خصوصی خدمت امام رفتم و روی این مسئله اصرار کردم که چه باید بکنیم؟ ایشان بار دیگر فرمودند شما فردی مثل آقای خامنهای را دارید چرا تردید میکنید؟ چرا مشکل دارید؟"
آیتالله امینی در ادامه میگوید: وقتی رهبری فردی تصویب و آقای خامنهای به عنوان بهترین مصداق واجد شرایطی در آن دوران پیشنهاد شدند و پس از صحبتهای آقای هاشمی مبنی بر تأییدات حضرت امام(ره)، آقای خامنهای که خود از طرفداران شورای رهبری بودند اجازه گرفتند که در مخالفت با رهبری خودشان و نه مخالفت با اصل انتخاب رهبری فردی صحبت کنند. ایشان پشت تریبون قرار گرفتند و مخالفت خود را اعلام کردند اما خبرگان قبول نکردند. آقای هاشمی گفت من هم مثل خود شما شورای رهبری را ترجیح میدادم ولی وقتی مجلس به رهبری فردی رأی داد، در برابر رأی اکثریت تسلیم شدم. در هر حال مسئله رهبری آقای خامنهای به رأی گذاشته شد و با بیش از دو سوم آرا به تصویب رسید.
** روایت آیتالله مومن از اعتراض امام خامنهای مبنی بر عدم پذیرش رهبری
مرحوم آیتالله محمد دانشزاده مشهور به مومن قمی از اعضای هیئت رئیسه مجلس خبرگان در دوره اول درباره فرآیند انتخاب رهبر برای نظام در جلسه خبرگان میگوید: به رغم وثوقی که همه اعضا به علم و عدالت حضرت آیتالله خامنهای داشتند، مطالبی که باعث شدند تصمیمات درباره ایشان قطعی شود یکی مطلبی بود که از قول حاج احمدآقا نقل شد. ایشان گفته بودند یک وقتی که آیتالله خامنهای در مقام رئیسجمهور به کره شمالی رفته بودند، شب امام تلویزیون تماشا میکردند و حاج احمدآقا گفته بودند آقای خامنهای به راستی شایستگی ریاست جمهوری را دارند. امام فرموده بودند ایشان برای رهبری هم صلاحیت دارند.
"مطلب دیگر را آقای هاشمی نقل کردند که پس از عزل آیتالله منتظری، ایشان با اصرار به امام گفته بودند که ما نگران هستیم، چون کسی را نداریم و امام فرموده بودند:«چطور ندارید؟ همین آقای خامنهای». وقتی این دو مطلب عنوان و نام حضرت آقا برده شد، ایشان به شدت اعتراض کردند و فرمودند: «من قبول نمیکنم». حتی پشت تریبون هم آمدند و گفتند حاضر نیستند این منصب را بپذیرند. بعد هم مطالبی برای تبیین دیدگاه خودشان گفتند، ولی البته کسی به اعتراض ایشان گوش نداد و مجلس خبرگان با اکثریت قاطع به رهبری ایشان رأی داد".
آیتالله مومن ادامه میدهد: مرحوم آقای آذری قمی از جا برخواستند و گفتند شما برای رهبری نظام صلاحیت دارید و بیهوده نفی صلاحیت خود را نکنید.آقای خامنهای با کمال تواضع پرسیدند: «اگر من حکمی بکنم، شما میپذیرید؟» آقای آذری قمی گفتند: «قطعا، حکم ولی امر است و من شرعا موظف هستم که بپذیرم». در رأی دادن به تعیین رهبری باید سه چهارم اعضای خبرگان حضور داشته باشند و رأی بدهند. آن روزها اعضای خبرگان 83 یا 84 نفر بودند و طبق این قانون باید 63 نفر رأی میدادند. بنده منشی هیئت رئیسه بودم و رأیها را شمردم و دیدم بیش از چهارپنجم یعنی خیلی بیشتر از حدقانونی به این مسئله رأی دادهاند.
** آیتالله قریشی: امام فرمودند پس از من آقای خامنهای برای رهبری از همه بهترند
آیتالله سیدعلی اکبر قریشی از اعضای مجلس خبرگان درباره سیر جلسه انتخاب رهبر برای نظام اسلامی میگوید: در آن شرایط دشوار قبل از به خاک سپردن پیکر حضرت امام(ره) از تمام اعضای خبرگان از سراسر کشور برای تشکیل یک جلسه اضطراری و فوری دعوت به عمل آمد و در روز 14 خرداد 1368 این جلسه تشکیل شد و حضرت آیتالله خامنهای رئیسجمهور وقت به رهبری انتخاب شدند. به اعتقاد بنده تشکیل این جلسه سرنوشتساز به اندازه خود انقلاب اهمیت دارد چون ادامه انقلاب و نظام جمهوری اسلامی در گرو رهبری بود که با این انتخاب تحقق پیدا کرد. این قضیه در تاریخ معاصر ایران کمنظیر است و قطعا خاطراتی که نمایندگان خبرگان رهبری از آن روز دارند در زمره مهمترین خاطرات هستند. بنده به سهم خود دو خاطره را نقل میکنم.
"آقای جورکش یکی از دوستان ایمانی و برادران حزباللهی ما هستند که در سالهای جنگ تحمیلی مسئول کمیتههای انقلاب اسلامی ارومیه بودند و بعدها در نیروی انتظامی به خدمت پرداختند. ایشان 5 یا 6 سال قبل از رحلت امام یک شب که درباره مسائل مختلف صحبت میکردیم گفتند «امام فرمودهاند بعد از من آقای خامنهای برای رهبری نظام از همه بهتر و اصلح است». خیلی از شنیدن این حرف تعجب کردم و پرسیدم این حرف را از چه کسی شنیدهاید؟ ایشان گفتند: «از حجتالاسلام سراج که در بیت امام مسئولیتی دارند».
این گذشت تا در شب 14 خرداد در منزل نشسته بودم که تلفن زنگ خورد و آیتالله سیدحسن طاهری خرمآبادی از پشت تلفن گفتند هرکاری دارید رها کنید و همین الان به طرف تهران حرکت کنید، فردا ساعت 8 صبح باید در محل مجلس شورای اسلامی باشید.
متوجه شدم که قاعدتا امام(ره) از دنیا رفتهاند. بلافاصله به استاندار آذربایجان غربی مرحوم عطایی تلفن زدم و گفتم: باید سریع خودم را به تهران برسانم. ایشان ماشین و راننده مخصوص خود مرحوم حاجی زاده را دنبال من فرستاد وسریع حرکت کردیم. هنوز به قزوین نرسیده بودیم که خبر ارتحال امام از اخبار رادیو پخش و یک هفته تعطیلی رسمی و 40 روز عزای عمومی اعلام شد. ساعت حدود 8 صبح به مجلس رسیدم تقریبا همه اعضای خبرگان از سراسر کشور آمده بودند".
وی درباره حال و هوای آن جلسه میگوید: همه گریان بودند و از فضای مجلس غم و اندوه میبارید. بسیار روز عجیب و لحظه غمانگیز و بهتآوری بود. موضوع جلسه آن روز معلوم بود، با این همه به طور رسمی هم اعلام کردند. ابتدا قرار شد وصیت نامه سیاسی الهی امام که به طور مهر و موم شده به صورت امانت به مجلس سپرده شده بود باز و قرائت شود. امام فرموده بودند وصیتنامه را مرحوم آسیداحمدآقا بخوانند و اگر حال ایشان مساعد نبود، رئیسجمهور قرائت کند که همینطور هم شد. و آیتالله خامنهای وصیتنامه را قرائت کردند. فضای سنگینی برمجلس سایه انداخته بود و نمایندگان اشک میریختند و به وصایای امام گوش میدادند. خود حضرت آقا چندین بار بغض گلویشان را گرفت و نتوانستند ادامه بدهند، چندبار هم گریستند و همه به گریه افتادند. قرائت وصیتنامه حدود دو ساعت طول کشید و تصمیمگیری به جلسه بعد از ظهر موکول شد.
وی همچنین درباره انتخاب آیتالله خامنهای به رهبری نظام اسلامی خاطر نشان میکند: بعد از بحثها درباره شورایی بودن رهبری و اینکه شورای رهبری رأی نیاورد با خود فکر کردم اگر وضع به همین منوال ادامه یابد تا 10 روز دیگر هم نخواهیم توانست رهبر را انتخاب کنیم. ناگهان حرف پنج شش سال پیش آقای جورکش یادم آمد که امام(ره) فرموده بودند: «پس از من آقای خامنهای برای رهبری از همه بهترند».
تا آن لحظه ابداً به یاد این حرف نیفتاده بودم ولی وقتی بحث از رهبری فردی شد، ناگهان یادم آمد. یادداشتی برای مرحوم آقای مشکینی نوشتم که «اگر امام درباره صلاحیت رهبری آقای خامنهای حرفی زدهاند و شما اطلاع دارید، لطفا برای نمایندگان بازگو کنید».
مرحوم آقای مشکینی به من جوابی نداد. نمیدانم یادداشت را خواند و صلاح ندانست جواب بدهد یا اصلا نخواند. با آیتالله محسن مجتهد شبستری، امام جمعه تبریز و نماینده مقام معظم رهبری در آذربایجان شرقی که کنار من نشسته بود، گفتم: «شنیدهام امام فرمودهاند: پس از من شایستهترین فرد برای رهبری آقای خامنهای است. شما چیزی نشنیدهاید؟» ایشان گفت: «من هم چنین چیزی را شنیدهام». بیدرنگ گفتم: «پس بیاید این را به نمایندگان بگوییم».
بعد من و ایشان چنان فریادی کشیدیم که همه نمایندگان و رئیس مجلس متوجه ما شدند. ما گفتیم: «آقایان اگر از نظر مساعد امام به آقای خامنهای حرف و سخنی شنیدهاند بگویند تا همه بدانند، چون حرف امام برای ما حجت است». البته آقای طاهری خرمآبادی در این باب سخن گفت و نظر امام را درباره صلاحیت آیتالله خامنهای نقل کرد، سپس آقای هاشمی رفسنجانی دنباله حرف را گرفت و گفت: «یک روز من، آقای خامنهای و آقای میرحسین موسوی خدمت امام بودیم و حاج احمد آقا هم حضور داشت. نگرانی خود را درباره رهبری پس از عزل آقای منتظری خدمت امام مطرح کردیم و ایشان فرمودند: «نگرانی شما از چیست؟ آقای خامنهای که هست». یک روز دیگر هم تنها خدمت امام رفتم و باز نگرانی خود را مطرح کردم و ایشان فرمودند: «آقای خامنهای از همه اصلح است».
خدا را شکر میکنم که در آن لحظه این فکر به نظرم رسید و مطرح کردم و نظر نمایندگان متوجه نظر امام شد. از آن به بعد بحث درباره رهبری آیتالله خامنهای شروع و به ایشان پیشنهاد شد این مسئولیت را بپذیرند. ایشان پشت تریبون آمدند و به این رأی اعتراض کردند و گفتند: «این مسئولیت سنگین را به روی دوش من نگذارید، من کجا و جانشین امام کجا؟ این چه حرف و پیشنهادی است؟». کمی هم عصبانی شده بودند و این حرف را که زدند، رفتند و نشستند و سرشان را پایین انداختند. نمایندگان آمدند و حرفهایی در تأیید سخن امام و صلاحیت ایشان برای رهبری زدند. مرحوم آیتالله آذری قمی از همه بیشتر تأکید کرد و گفت: «من از همین حالا با شما بیعت میکنم و وظیفه شرعی خود میدانم از شما تبعیت کنم. شما فرمان بدهید، من اجرا میکنم».
به هرحال نهایتاً فضای جلسه به سمت تأیید رهبری حضرت آقا رفت و قرار شد رأی گرفته شود. غیر از خود ایشان و چند نفر دیگر، همه کسانی که در مجلس بودند و تعدادشان بیش از 70 نفر بود، به نشانه موافقت قیام کردند و به این ترتیب آیتالله خامنهای با رأی اکثریت قاطع مجلس خبرگان به رهبری برگزیده شدند.
**نوشته آیتالله مجتهد شبستری به هیئت رئیسه خبرگان؛ "آیتالله خامنهای را پیشنهاد بدهید"
آیتالله محسن مجتهد شبستری از اعضای خبرگان حاضر در جلسه 14 خرداد سال 68 درباره این جلسه تاریخی میگوید: پس از ارتحال حضرت امام، آیتالله طاهری خرمآبادی که از اعضای هیئت رئیسه مجلس خبرگان بودند، به من خبر دادند ساعت 8 صبح فردا مجلس خبرگان تشکیل خواهد شد و حضور شما الزامی است.
بنده آن شب به دلیل تألمات ناشی از فقدان شخصیت بیبدیلی چون حضرت امام، بسیار اندوهگین بودم و از شدت ناراحتی تا صبح خوابم نبرد. بنده سالیان سال از محضر آن بزرگوار کسب فیض کرده بودم، اما غیر از علاقه استاد و شاگردی، به شدت از سرنوشت انقلاب اسلامی در غیبت آن بزرگوار نگران بودم و میدانستم دشمنان انقلاب منتظر چنین روزی بودهاند. تصور بلایی که از این پس برسر نظام میآمد، آرام و قرار را از من ربوده بود.
فردا صبح به هر کیفیتی خود را به جلسه خبرگان رساندم. سایه سنگین غم و اندوه بر فضای جلسه حکمفرما بود. قرائت وصیتنامه امام بیش از دو ساعت به طول انجامید و توسط حضرت آقا هم قرائت شد. پس از آن بنده یادداشتی به هیئت رئیسه دادم و گفتم: آیت الله خامنهای را پیشنهاد بدهند. به من جواب دادند: «باید تأمل کنیم و الان طرح این موضوع مصلحت نیست. ابتدا باید درباره شورایی یا فردی بودن رهبری بحث و رأی گیری شود». عدهای موافق و مخالف صحبت کردند، آن موقع هنوز قانون اساسی بازنگری نشده بود، بنابراین بحث شورای رهبری هنوز در قانون اساسی وجود داشت. پس از صحبتهای موافقان و مخالفان، مقوله شورای رهبری رأی نیاورد.
عده کمی از نمایندگان در آن جلسه بعضی از مراجع تقلید را مطرح کردند ولی بنده براساس همان یادداشتی که به هیئت رئیسه داده بودم، از جا بلند شدم و پیشنهادم را علنی مطرح کردم و خطاب به آقای هاشمی رفسنجانی که جلسه را اداره میکرد، گفتم: «بنده شنیدهام حضرت امام درباره آیتالله خامنهای مطالبی را فرمودهاند که حضرتعالی در جریان هستید. لطفاً آن مطالب را بازگو کنید». ایشان خطاب به حاضران در جلسه گفت: «آقای شبستری این را میگوید. بازگو کنم؟».
اکثر افرادی که در جلسه حضور داشتند گفتند بهتر است بازگو شود. آقای هاشمی گفت: «حاج احمدآقا میگفت: من خدمت امام نشسته بودم و تلویزیون آقای خامنهای را در سفر به کره شمالی نشان میداد. به امام عرض کردم ایشان رئیسجمهور شایستهای است. امام فرمود: «ایشان برای رهبری هم شایستگی دارد». یک بار هم خود من خدمت امام عرض کردم با عزل آقای منتظری ما در رهبری دچار مشکل خواهیم شد و امام فرمودند: آقای خامنهای هست، مشکلی پیدا نخواهید کرد». آیتالله موسوی اردبیلی هم شهادت داد این حرف را از حاج احمدآقا شنیده است.
وی درباره رأیگیری برای رهبری حضرت آیتالله خامنهای میگوید: درهر حال در ادامه این سخن، بحثهای بیشتری هم صورت گرفت و سرانجام نوبت به رأی گیری رسید و جز چند نفر معدود، ایشان با اکثریت قاطع به رهبری برگزیده شدند. خاطرم هست آقا پیش از رأیگیری، پشت تریبون رفتند و فرمودند: «من آمادگی ندارم و قبول نمیکنم» و کمی هم از اینکه برخلاف میل ایشان چنین مسئولیت سنگینی را به دوششان قرار میدهیم، ناراحت بودند.
"حاضران مخصوصا مرحوم آیتالله آذری قمی گفتند مسئله تمام شده است و باید قبول کنید. آقا به آیتالله آذری قمی فرمودند: «اگر من حکمی بکنم، شما قبول میکنید؟» ایشان گفتند: «من شرعاً مکلف هستم که قبول کنم». و به این ترتیب قبل از اینکه پیکر پاک حضرت امام را به خاک بسپاریم، جانشین ایشان توسط مجلس خبرگان انتخاب شد که اقدام بسیار تاریخی، موثر و انقلابی بود.
** آیتالله بنیفضل: "انتخاب آیتالله خامنهای به رهبری یک امر خدایی بود"
مرحوم آیتالله مرتضی بنیفضل از اعضای ادوار اول و دوم مجلس خبرگان که در جلسه 14 خرداد 68 حضور داشت درباره این جلسه و انتخاب رهبر برای نظام اسلامی میگوید: بعد از اینکه شورای رهبری رأی نیاورد، برای خود بنده این نتیجهگیری بسیار عجیب بود و احساس میکردم تحول درونی در قلوب خبرگان پدید آمد و رهبری فردی با رأی قاطع به تصویب رسید.
به نظر بنده صفا و صمیمیت کمنظیری بین اعضا حاکم بود و هر کسی هرچه میگفت از سر انجام وظیفه بود. بنده با کمال دقت به صحبتها گوش میدادم و از نزدیک شاهد مذاکرات بودم و هیچگونه غرض شخصی در مسئله ندیدم. گویی دست غیبی داشت قلوب نمایندگان مجلس خبرگان را به سمتی که مشیت خود او بود هدایت میکرد.
وی درباره انتخاب مقام رهبری خاطر نشان میکند: پس از بحث و گفتوگوهای دقیق، سرانجام آیتالله خامنهای برای رهبری مطرح شدند البته ایشان ابداً تمایلی به این کار نداشتند و بارها تکرار کردند: این کار را نکنید و این تکلیف سنگین را برعهده من قرار ندهید. آیتالله آذری قمی گفتند: این تصمیمی است که مجلس خبرگان گرفته و همه باید از تصمیمات این مجلس تبعیت کنیم. سرانجام رهبری آیتالله خامنهای با اکثریت قاطع آرا به تصویب رسید.
به نظر بنده رهبری ایشان یک امر خدایی بود و خداوند اراده کرد قلوب خبرگان متوجه ایشان شود و بنابراین حرکت شگفتانگیزی شکل گرفت. همه اینها کار خدا بود که لطف و عنایت خود را متوجه این انقلاب و مردم کرد.