پسر نوجوان که در مراسم رقص چوب در یکی از تالارهای عروسی دست به قتل زده و در راستای اعمال ماده 91 قانون مجازات از قصاص معاف شده بود با شکسته شدن حکمش در دیوان عالی کشور دیروز بار دیگر از خود دفاع کرد.
به گزارش رکنا، ساعت یک بامداد نوزدهم بهمن ماه سال 95 به ماموران کلانتری 151 یافت آباد خبر رسید درگیری در جشن عروسی در یکی از تالارهای پذیرایی در بلوار الغدیر جنوبی به خون کشیده شده است. ماموران به تالار مورد نظر رفتند و با جنازه خونین پسر 24ساله ای به نام کامران روبه رو شدند.جنازه با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و پلیس به بازجویی از میهمانان جشن عروسی پرداخت.
در بررسی ها روشن شد درگیری خونین هنگامی آغاز شد که میهمانان در حیاط مشغول رقص چوب بودند و دعوا میان کامران و دوستانش و پسر نوجوانی به نام حسام و خانواده وی رخ داد.
پلیس به بررسی فیلم دوربین های مدار بسته تالار پرداخت و حسام را شناسایی و وی را در شهرک ولیعصر تهران بازداشت کرد. به این ترتیب پسر 16ساله بازداشت شد.این متهم که سعی داشت با دروغگویی هایش پلیس را گمراه کند هر بار ادعای تازه ای مطرح و یکی از میهمانان را به عنوان عامل جنایت معرفی کرد. ولی سرانجام لب به بیان حقیقت گشود و به قتل اعتراف کرد.
متهم 16ساله در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران در حالی پای میز محاکمه ایستاد که اولیای دم برای وی حکم قصاص خواستند.
حسام در دفاع از خودش گفت: باور کنید من چاقو را روی سینه حسام کشیدم و به سینه او فرو نکردم. تعدادی از میهمانان چاقو داشتند و ممکن است یکی از آنها ضربه کشنده را به مقتول زده باشد.
در پایان جلسه قضات با توجه به نظریه کمیسیون 3 و 5نفره پزشکی قانونی که اعلام کرده بود حسام هنگام ارتکاب قتل رشد عقلی نداشته وی را در راستای ماده 91 قانون مجازات اسلامی از قصاص معاف کرده و او را به پرداخت دیه و 5سال زندان محکوم کردند. این حکم در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی موشکافانه قرار گرفت و تایید نشد.
قضات دیوان عالی کشور اعلام کردند از آنجا که کمیسیون 7نفره پزشکی قانونی در گزارشی نوشته است رشد عقلی حسام هنگام ارتکاب جرم احراز نشده لازم است وی بار دیگر از خود دفاع کند.
به این ترتیب و با شکسته شدن حکم،حسام دیروز در شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد.
وی که از کانون اصلاح و تربیت به دادگاه منتقل شده بود روبه روی قضات ایستاد و در تشریح جزییات درگیری گفت: آن شب در جشن عروسی در حال رقص چوب بودیم. همه حلقه زده بودند و میهمانان نوبت به نوبت وارد حلقه می شدند و پایکوبی می کردند. کامران یکباره وارد حلقه شد و می خواست چوب را از یکی از میهمانان بگیرد. به همین خاطر پدرم به او اعتراض کرد و گفت بهتر است اجازه دهد ابتدا بزرگان فامیل به پایکوبی بپردازند. ولی کامران عصبانی شد و با مشت به صورت پدرم زد. من که از دیدن این صحنه عصبانی شده بودم وارد دعوا شدم. عمویم هم جلو آمد که کامران ضربه ای هم به او زد. همان موقع یکی از دوستان کامران به نام نقی به هواخواهی از کامران با چاقو ضربه ای به شانه ام زد. همین چاقو کشی باعث شد تا دعوا بالا بگیرد و سایر میهمانان وارد دعوا شوند. من که کنترل اعصابم را از دست داده بودم چاقویی را که در جیب داشتم بیرون آوردم و روی سینه کامران کشیدم.
وی درباره اینکه چرا چاقو حمل می کرده به قضات گفت: عمویم قبلا بارها مرا تهدید به مرگ کرده بود. به همین خاطر و از ترس او همیشه در جیبم چاقو داشتم.
وی درباره علت اختلاف های دنباله دار خانواده اش با خانواده قربانی نیز گفت: خانواده های ما از سالها قبل بر سر زمین با هم مشکل داشتند. ولی این انگیزه ای برای دعوا میان ما نبود. باور کنید چاقویی که به کامران زدم موجب مرگ او نشد.
سپس دو شاهد در جایگاه ویژه ایستادند و شهادت دادند حسام ،ضربه چاقو را به کامران زده است. در پایان جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند