روز گذشته احمد مسجدجامعی عضو شورای شهر تهران همزمان با سالگرد انقلاب مشروطیت، از مفقود شدن مجسمه ملک المتکلمین از واعظان عصر مشروطه خبر داد. مسجدجامعی گفت که مجسمه ملکالمتکلمین در میدان حسنآباد قرار داشت، ولی پس از مدتی به پارکشهر انتقال یافته و اکنون میگویند که گم شده است که باید دستور سریع برای پیگیری این قضیه داده شود.
به گزارش تسنیم سال گذشته نیز، همزمان با روز مشروطه و روز خبرنگار، مرمت مقبرهای بهنام "شهدای قلم مشروطه" یعنی میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل و ملک المتکلمین آغاز شد و هماکنون کار مرمت این بنا ادامه دارد.
زمانی که خبر بازسازی قبر دوتن از چهرههای مشروطه مطرح شد، رمزگشایی از این دو نفر و برخی دیگر از مشروطهخواهان توسط برخی مورخان آغاز شد و از مخفی ماندن هویت مذهبی و انگیزههای این دونفر در نهضت مشروطه سخن بهمیان آمد.
مجسمه ملکالمتکلمین سابقاً در میدان حسنآباد بود که گفته میشود مفقود شده
اما ماجرای مدفنی که بعد از بیش از یک قرن، شورای شهر تصمیم به تجدید بنای آن گرفته چهکسانی را در خود جای داده است و آنها چهنقشی در پیشبرد مشروطه ایفا کردند؟ شخصیت مجسمه میدان حسنآباد چهکسی بود؟
خانه باغشاه که قبور آنچه شهدای قلم مشروطه میخوانند در آنجا واقع شده، بیشتر به وجود قبر "ملکالمتکلمین" معروف است. میرزا نصرالله بهشتی معروف به ملک المتکلمین، از خطبای مشهور دوره مشروطیت بهشمار میرفت. وی بعد از دوره استبداد صغیر، بههمراه میرزا جهانگیرخان شیرازی (صور اسرافیل) به این محل دعوت و بهدستور محمدعلی شاه قاجار، اعدام شدند.
آنچه ملک المتکلمین را با ماجرای مشروطیت پیوند میزند، انجمن «باغ میکده» بود که توسط برخی بابیمسلکها برای مقابله با قاجاریه تأسیس شده بود. عنوان بابی به پیروان علیمحمد باب اطلاق میشد. وی از طلاب حوزه علمیه کربلا بود که نزد شیخ کاظم رشتی بنیانگذار فرقه شیخیه مدتی درس خوانده بود. در بوشهر در دیدار با بریتانیاییها تصمیم میگیرد به شیراز آمده و ادعای ارتباط با امام زمان را کند، و خود را "بابِ" امام زمان مینامد و پس از مدتی ادعا میکند مهدی موعود است.
علیمحمد باب بهخاطر فساد عقیده و بهاغتشاش کشاندن شهرها توسط هوادارانش و بعد از مناظرهای که بین او و علمای تبریز انجام شد و بیسوادیاش اثبات گردید، اعدام شد. بعد از اعدام باب، میرزا یحیی نوری معروف به صبح ازل و برادر او حسینعلی بهاء، هرکدام طرفداران باب را بهسمت خود جذب کردند. میرزا یحیی نوری به قبرس تبعید شد و «حسینعلی بهاء» بنیانگذار فرقه بهائیه به عکا از اراضی اشغالی قدس تبعید شد و همانجا فوت کرد.
از آن زمان پیروان این دو فرقه که به ازلیها و بهاییها معروف بودند، سعی کردند زندگی مخفیانهای داشته باشند و برای از بین بردن سلسله قاجاریه تلاش کنند. کشته شدن علیمحمد باب در سال 1266 بهدستور امیرکبیر و با حمایت ناصرالدینشاه، دشمنی بابیان را با خاندان قاجار که آن را رجعت "بنیامیه" میدانستند، عمیقتر کرد.
البته هدف ما از این نوشتار تطهیر خیانتها و اشتباهات شاهان قاجار نیست، اما دشمنی ازلیها و بابیها در این برهه از تاریخ ایران با قاجاریه، نه بهخاطر اشتباهات و ظلم و ستم آنها علیه مردم ایران، بلکه بهخاطر مبارزه شاهان قاجار با عقاید ضاله رهبران این فرقه بوده است.
میرزا جهانگیرخان شیرازی صاحب امتیاز روزنامه صوراسرافیل از وابستگان به فرقه ضاله بابیه
نورالدین چهاردهی بهنقل از پیروان صبح ازل گفته است "این ناچیز از بزرگان ازلیها و بهائیها شنیده است که باب و افرادش، همگی درصدد تغییر رژیم قاجاریه بوده و بهجای آن، تمامی قوای خود را مصروف برپا شدن حکومت "بیانی" (نام کتاب مقدس بابیها) کرده بودند و اگر میرزا تقیخان امیرکبیر نبود، مسلماً به مقصود خود میرسیدند".
با شروع انقلاب مشروطه در سال 1284 شمسی که پیشقراولان آن دو سید مجتهد تهران یعنی آیات سید عبدالله بهبهانی و سید محمد طباطبایی و مجتهد اول تهران شهید شیخ فضلالله نوری بودند و حمایت مراجع نجف اشرف آخوند خراسانی و میرزای نائینی را بهدنبال داشت، بابیها و ازلیها شرایط را مناسب دیدند که به این بهانه حکومت قاجار را تغییر دهند.
همانطور که اشاره شد، انجمن باغ میکده، با هدف ضدیت با قاجار توسط پیروان باب تشکیل شده بود. مهدی ملکزاده فرزند ملک المتکلمین، در کتاب تاریخ مشروطیت، اسامی برخی بابیهای جلسه باغ میکده را برمیشمرد که برخی از آنها بهشرح زیر است:
"سید جمال واعظ، یحیی دولتآبادی، میرزا حسن برادر صدرالعلما، حاج میرزا علیمحمد دولتآبادی، سید اسدالله خرقانی، حاج شیخ مهدی کاشی، میرزا جهانگیر شیرازی و... . ریاست جلسه هم با شیخ محمدمهدی کاشانی بود که از بابیان بلندمرتبه بهشمار میرفت".
مسئله نفوذ ازلیها در نهضت مشروطیت را نهتنها مورخان مسلمان ذکر کردهاند، بلکه تاریخنگاران غیرمسلمان نیز بر آن صحه گذاشتهاند، برای مثال، احمد کسروی درباره نقش ازلیان در مشروطیت میگوید: در جنبش مشروطه ازلیان پا به میدان نهادند". (تاریخ مشروطه ایران، انتشارات امیرکبیر، ص291)
ادوارد براون که یکی از بابپژوهان معروف است در کتابش ملک المتکلمین و میرزا جهانگیر خان شیرازی (صور اسرافیل) را میان بابیان مشروطهخواه ذکر کرده است.
نورالدین چهاردهی نیز از ملکالمتکلمین بهعنوان بزرگان بابیه یاد کرده است. فریدون آدمیت نیز از ملک المتکلمین و سید جمال واعظ بهعنوان "ازلیمشرب" یاد کرده است.
متأسفانه برخی از تاریخنگاران عصر مشروطه مانند مهدی ملکزاده که از پیروان بهائیت بود، در کتابش از این گروه با عنوان "اقلیت روشنفکر" یاد میکنند که موجب شده شخصیت ازلیها در نهضت مشروطه مکتوم بماند، در واقع هدف این اشخاص از حضور در این نهضت، نه مشروطهطلبی بلکه برهم زدن اوضاع و برپایی حکومت بابیه بود.
اردشیر ریپورتر (سمت راست) و ملک المتکلمین (سمت چپ)
برای مثال ملکالمتکلمین، در عین اینکه با مشروطهخواهان ارتباط داشت، با ظلالسلطان که یک شاهزاده مستبد قاجاری است دوست بود و با سالارالدوله که چهره مستبد قاجاری است هم ارتباط تنگاتنگی برقرار کرد.
یکی از دلایل مخالفتهای شیخ فضلالله نوری که خود از بنیانگذاران مشروطه بود، نفوذ این افراد در صفوف نهضت است. در بحثی که میان شیخ فضلالله و سید عبدالله بهبهانی در حرم شهر ری صورت میگیرد، وی از سید میخواهد تا بابیها و فراماسونها از مجلس وقت اخراج شوند.
ناظمالاسلام کرمانی نویسنده کتاب «تاریخ بیداری ایرانیان» نیز مینویسد: "ملکالمتکلمین دلش برای مشروطه نسوخته بود؛ دخل میخواست و الّا وقت کشتن نمیگفت "اگر شاه مرا نگاه دارد از وجودم نفع خواهد برد..."، و اگر مشروطهطلب واقعی بود، برای ظلالسلطان و سالارالدوله جان نمیکند؛ و اگر مشروطهخواه بود، در عرض دو سال، بیست هزار تومان ملک نمیخرید و کذا سیدجمال…". (تاریخ بیداری ایرانیان، ج4، ص206)
یکی دیگر از جنبههای مغفول زندگی ملکالمتکلمین ارتباط او با "اردشیر جی" یا همان اردشیر ریپورتر، جاسوس وقت انگلستان در ایران بود. اردشیر جی، وی را جزو دوستان خوب خودش معرفی کرده و وابستگیاش به انگلستان کاملاً مشهود است.
سنگ قبر بازسازیشده ملکالمتکلمین از اعضای فرقه بابیه مزین به آیهای از قرآن!
هرچند حفظ یک خانه تاریخی که دربردارنده بخشی از تاریخ ایران است امری پسندیده است، اما در حالی که بسیاری از ابنیه تاریخی و فرهنگی در تهران و سایر شهرها در معرض بیتوجهی و تخریب قرار دارد و در هفتههای گذشته شاهد سوختن بخشی از اسناد دکتر مصدق و آیتالله کاشانی در آتشسوزی میدان حسنآباد بودیم، اصرار شورای شهر بر حفظ مقبره دو شخصیت وابسته به فرقههای ضاله و یا برپا کردن مجسمه یکی از آنها، در حالی که تندیس بسیاری از بزرگان فرهنگ و سیاست کشور هنوز ساخته نشده، چهمعنایی دارد؟
در حالیکه عمده مورخان بر وابستگی خفتگان در قبور باغشاه به فرقه ضاله بابیه اتفاق نظر دارند، استفاده از آیه "ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیلالله امواتاً" بر سنگ مزار آنها وهن جایگاه شهادت است و انتظار میرود شورای شهر تهران نسبت به بازسازی مزار شهدای قیام 30 تیر که در حال نابودی است یا ترمیم سنگ مزار شهدای دفاع مقدس اهتمام داشته باشند.