وقتی علم فساد ستیزی و شفافیت بلند میشود ابروباد و مه و خورشید و فلک در کار میشوند تا حذفت کنند. بهراستی چرا ؟ مگر آرمانهای مردمی که انقلاب کردهاند و امام و شهدا غیر از عدالت گستری و فساد ستیزی بوده است. واقعیت این است که مسئله به این سادگیها نیست.
اولا وقتی فسادی برملا میشود دو گروه مقابل شما قد خواهند کشید. منتفعان از فساد و همراهانشان و مسئولان وقتی که در زمان تصدی آنها این فساد اتفاق افتاده است. شنیدهها حکایت از آن دارد که با انتصاب ربیعی به سخنگویی دولت و نزدیکی بیشتر او به روحانی، فشار سنگینی بر محمد شریعتمداری وارد شده تا دست از شعارهای شفافیت و فسادستیزیش به خصوص در صندوق بازنشستگی بردارد.
زیرا از منظر آنها نتایج آن از یک طرف، به ضرر روحانی که در پایان دوره دوم ریاست جمهوریاش است خواهد بود و از طرف دیگر نشاندهنده سو مدیریت و عملکرد ضعیف ربیعی و... در زمان مسئولیتش در وزارت کار خواهد بود. زیرا سید میعادصالحی، مدیرعامل صندوق بازنشستگی کشوری وعده داده بود علاوه بر مدارک تحصیلی،و حقوق و دستمزدهای کلیه اعضای مجموعهاش؛صورتهای مالی شرکتها را هم انتشارو پروندههای فساد مالی صندوق را به جدیت پیگیری خواهد کرد.
گروه دیگری که از سامانه شفافیت راهاندازی شده و برملا شدن فسادها دلنگران هستند،نمایندگانی از مجلس یا ادوار آن هستند که به انحا مختلف در معرفی و انتصاب افراد منجر به فساد و یا پروژههای دارای مشکلات مالی و .... نقش داشتهاند و برملا شدن اینگونه اطلاعات حیثیت آنها را خدشهدار و از ادامه فعالیتهای سیاسی باز خواهد داشت. این گروه نیز بافشار بردیوان محاسبات و ارسال اطلاعات غلط برای آن(و البته تغافل سؤالبرانگیز دیوان) نامه غیرقانونی بودن انتصاب صالحی را اخذو در رسانهها بر آن مانور دادن که البته نمایندگان دیگری از مجلس این توطئه را خنثی و بعد از صدور نامه سازمان اداری استخدامی مبنی بر عدم مغایرت قانونی در انتصاب صالحی با تبیین کردن قانون و بر اساس رزومه مستند میعادصالحی به عنوان یک مدیر ارزشی نخبه از او حمایت کردند.
گروه دیگری از مخالفان برخی مدیران هولدینگها و شرکتهای تابعه و اعضای هیئتمدیرههای صندوق بازنشستگی هستند که طی این سالها به دلیل غفلت و ضعف سیستمهای نظارتی مانند دیوان محاسبات،با عملکرد ضعیف و حداقلیشان با خوشاشتهایی از سقف حقوق و گاهی حتی چند برابر آن (حقوقهای نجومی)، رفاهیات، ماشینهای لوکس و...بهرهمند شدهاند. آنهم در جایی که صاحبان اصلی صندوق یعنی بازنشستگان در این شرایط سخت اقتصادی با سیلی صورت خود را سرخ میکنند لذا این افراد با کمک حسابهای پرپولشان و رسانههای منتسب به آنها تیربارخود را به سمت صالحی روشن کردهاند و روزی نیست که امرا به طرق مختلف تخریب و خبر برکناری او به بهانه انتصاب غیرقانونیاش را تیتر نزنند.
جالبترین مقوله درباره صالحی طناب پوسیده استعلامات منتفعان صندوق از سازمانهای مربوطه و غیر مربوط در رابطه با تطبیق مدرک تحصیلی و پست او و... و مانور در رسانهها خود بوده است .فرایندی که هرگز برای هیچ کدام از ارکان وزارت کار و صندوقهای با نشستگی تا حالا لزومی بر آن احساس نشده بوده. اما چون صالحی وارد منطقه ممنوعه شده باید دستاویزی برای حذفش پیدا میشد.
آخرین مانور رسانهها خبری است که در آن ادعا شده رئیسجمهور به دلیل عدم رعایت موارد قانونی در انتصاب سید میعاد صالحی مستقیماً دستور برکناری او را به شریعتمداری ابلاغ کرده است! البته این خبر خیلی منطقی به نظر نمیرسد و به نظر بیشتر یک هجمه جدید تبلیغاتی مفسدان و منتفعان این ابربنگاه اقتصادی است زیرا اولا کشور پر است از مدیران ناکارآمد و غیر قانونی در این سطوح و بالاتر با کوله باری از اتهام فساد و... که هرگز رئیسجمهور در آنها مستقیم ورود نکرده است.نمونه آخرش همین انتساب مدیرعامل جدید تأمین اجتماعی (که ایرادات قانونیای که به انتصاب صالحی وارد شده برای او نیز گزارش شده) و یا برخی مدیران زیرمجموعه وزارت نفت، اقتصاد، بانک مرکزی،و... یا همین مدیر قبلی آقای تقی زاده که در حین بازنشسته بودن اخیراً معاون وزیر ورزش شده است!
دوماً در این روزگاری که نارضایتیها از عملکرد دولتمردان بالا گرفته، اقدامات صالحی در راهاندازی سامانه شفافیت،که مبارزه ساختاری و سیستماتیک در فساد است و برای اولین بار بعد از ۲۰ سال در صندوق اتفاق افتاده، باعث نظم یافتگی صندوق و رفع هرجومرج مالی آن خواهد شد. و این موفقیت بهپای دولت روحانی نوشته خواهد شد. ثالثاً با حضور مدیر جوان و باانگیزه صندوق بازنشستگی، و اصلاح امور جاری صندوق، جلوگیری از ریختوپاشها، تنوع و وسعت بخشی به وامهای ضروری، ارتقا کیفیت بیمه تکمیلی،نظارت و نظارت و بازدیدهای مستمر از شرکتهای زیرمجموعه و... و از همه مهمتر ارتباط مستقیم و بیواسطه با بازنشستگان در اینستاگرام ،بعد از مدتها بازنشستگان دلگرم شدهاند که فردی آمده و بادلسوزی پیگیر امورشان است و مانند مدیران قبلی نه تنها به دنبال پر کردن جیب خودش نیست بلکه از گرفتن نیمی از حقوق و مزایایش انصراف داده است.
واقعیت این است که صندوق بازنشستگی کشوری یک میلیون و ۴۰۰ هزار نفر مخاطب دارد که خانواده آنها حدود هشت میلیون از هموطنانمان هستند که با واسطه با عملکرد صندوق درگیرند. حال کدام عقل سلیمی میپذیرد مجموعهای را که موتور حرکت و اصلاحش روشن شده و در حال بلند شدن است را دچار فرود اضطراری کنند آنهم به خاطر حاشیههای منفعتطلبان و دستههای قطع شده از بیتالمال. البته همه اینها نقد و تحلیل است.باید صبر کرد و این موضوع را تعقیب نمود تا مشخص شود نفوذ مفسدان و نااهلان در ارکان دولتی و حاکمیتی چقدر کارساز خواهد بود.
به نظر میرسد امتحان سخت و بزرگی بر سر راه مسئولان کشور قرار گرفته .حمایت از میعاد صالحی یا حذف او از منظر جامعه در حقیقت حمایت یا حذف یک فرد نیست بلکه موضع نظام و دولت در قبال یک تفکر آرمانگرا،انقلابی و فسادستیز است. حال که این مدیر جوان با شجاعت سهم خود را در اعتلای آرمانهای انقلاب و مبارزه با فساد پرداخت کرده باید دید حال که نوبت مسئولان است آیا آنها هم حاضرند سهم خود را پرداخت کنند؟ آیا بعد از ۴۰ سال مسئولان و ساختارهای اجرایی کشور بلوغ حمایت از مدیران جوان، آرمانگرا و فسادستیز و نسل سومی را خواهند داشت.
* محمد موسوی، مدرس دانشگاه