طبق روال هر سال به ازای هر فیلم عالی و پردازش خوب، فیلمهای کلیشهای با فیلمنامههای نامناسب، بدون هدف و گاهی اوقات ایفای نقشهای سطحی نیز ساخته میشود. سال ۲۰۱۹ نیز از این قاعده دور نبود و با وجود اینکه فیلمهای اورجینالی مثل «ما» و «گلوریا بل» ساخته شده است، اما موارد ناامیدکننده همچنان دیده میشوند.
به گزارش باشگاه خبرنگاران فیلمهای علمی تخیلی پر از چالههای داستانی، ساخت فیلمی ضعیف از یک شخصیت محبوب کتابهای کامیک، ساخت مجددی از یک کمدی کلاسیک یا یک فیلم ترسناک کلیشهای با صحنههای ناگهانی ضعیف که قصد ترساندن مخاطب را دارند، نمونههای این فیلمها هستند. در ادامه برخی از این فیلمها را معرفی میکنیم؛
آرامش «Serenity»
آرامش به طور کلی فیلم افتضاحی بود و شاید شهرت استیون نایت و کارهای سابق او باعث شد که این فیلمنامه ضعیف ساخته شود. اینکه او چگونه به ایده این فیلم رسیده است، باید جالب باشد.
طبیعتاً او ایدههای بزرگی در ذهنش برای این فیلم داشته است، اما این فیلم در نهایت به پوچی رسید و هر چه بیشتر به پیچیدگی آن فکر کنیم، بیشتر در مورد این فیلم تعجب میکنیم. این فیلم بازیگران شناخته شدهای مثل آن هاتوی و متیو مک کانهی داشته است که البته همه آنها به هدر رفتند.
کپیها «Replicase»
شاید بدترین نسخه فیلم «ششمین روز» باشد. این فیلم داستان یک دانشمند نابغه است که تمام خانواده خود را در یک حادثه رانندگی از دست داد و حالا هر کاری انجام میدهد تا دوباره آنها را به زندگی برگرداند. در حالی که تمامی قانونهای علمی را نقض و زیر پا میگذارد.
کیانو ریوز بازیگر این فیلم سینمایی است که امسال با فیلم «جان ویک ۳» و «داستانهای اسباب بازی ۴» خوش درخشید. این فیلم یک بخش مثبت دارد و آن هم این است که قابل پیش بینی نیست، اما پر از کلیشههای علمی تخیلی است و شما نمیدانید که این فیلم دقیقا چه کار میخواهد بکند.
پروفسور «The professor»
جانی دپ یک مسیر شغلی خوب داشته است و تا سالهای ۱۹۹۰ جزو برترین و جذابترین بازیگران هالیوود محسوب میشد، اما حالا در دهههای اخیر انتخابهای عجیب و سوال برانگیزی را انجام داده است. در قرن ۲۱ او با فیلم سینمایی «دزدان دریایی کارائیب» ستاره بزرگتری شد، اما نقشهای اخیر او به نوعی شکست برای وی محسوب میشود.
این فیلم کاملاً غیر قابل اطمینان است. بسیاری از عناصر داستان هیچ معنی نمیدهند. همچنین ویزگیهای منحصر به فرد شخصیتها کلیشهای و آزاد دهنده است. این فیلم ۹۰ دقیقهای تنها یک میلیون دلار فروش داشته است.
نفرین لالورونا «The curse of La Llorona»
به استثنای فیلم سینمایی «آنابل: آفرینش» تمامی فیلمهایی که از دنیای «احضار» ساخته شده اند، به طور کامل نا امیدکننده بودند. این نوع فیلمها به آسانی فروش میکنند و وقتی که هزینه ساخت آنها باز نمی گردد کسی نمیتواند این فیلم ها را سرزنش کند.
این فیلم کاملاً عجیب است؛ چرا که هیچ ارتباطی با فیلمهای دیگر از این دنیا ندارد. این فیلم از روی افسانه مکزیکی اقتباس شده که بسیار مرموز و هیجان انگیز است، اما فیلم اصلا به این افسانه شباهت ندارد. در حقیقت این فیلم حتی در کشور مکزیک که این افسانه مربوط به آن است فیلمبرداری نشده. ترسهای ناگهانی این فیلم کاملاً کلیشهای و قابل پیش بینی است.
ققنوس سیاه «Dark phoenix»
شاید فیلم سینمایی «لوگان» بهترین نوع پایان برای مجموعه فیلم سینمایی «مردان ایکس» بود. این فیلم که بعد از انتشار تیزرها پیش بینی میشد موفق نباشد، همین طور شد و حضور سوفی ترنر در این نقش نیز در نوع خود یک اشتباه بود.
صحنههای اکشن این فیلم کاملاً حوصله سر بر هستند و هیچ خلاقیتی در ساخت این فیلم به کار برده نشده است. هر چقدر که سیمون کینگ برگر در نوشتن فیلمنامه این پروژه موفق بوده ، به همان اندازه در کارگردانی آن شکست خورده است.