جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۵ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۲:۱۷

عبدولی: دنده ام شکست، روس دنده ام را شکست!

عبدولی: دنده ام شکست، روس دنده ام را شکست!
وقتی مدال برنز سعید عبدولی جلوه با ارزش‌تری پیدا می‌کند که بدانیم او با دنده شکسته در دیدار نیمه نهایی و رده بندی حاضر شد.
کد خبر : ۴۷۵۱۱۸

به گزارش "ورزش سه"، با اینکه هنوز تولد ۳۰ سالگی خودش را هم جشن نگرفته، اما به خاطر درخشش زودهنگام در مسابقات جهانی انتظارات در یک دهه اخیر از او بالا بوده است. سعید عبدولی کاپیتان تیم ملی کشتی فرنگی ایران به حساب می آید و حتی با حمید سوریان که این روزها به عنوان نایب رییس فدراسیون روی سکوهای سالن نورسلطان قزاقستان حرص و جوش می خورد، همدوره بوده است.

شاید وقتی سعید عبدولی در سال ۲۰۱۱ هنگامی که ۲۱ سال سن داشت و مدال طلای بزرگسالان جهان را برگردن می آویخت، هیچ کس فکر نمی کرد او تا ۸ سال بعد دیگر نتواند به چنین افتخاری برسد. این فرنگی کار اندیمشکی با اینکه همیشه در صحنه بوده و شایستگی های خود را در مسابقات انتخابی و اردوهای تیم ملی اثبات کرده، اما نتوانسته به چیزی که مدنظرش بوده، برسد.

با بازگشت محمد بنا به تیم ملی، سعید عبدولی که سال قبل حتی به خاطر درگیری در انتخابی با محرومیت هم مواجه شده بود، به یک شاگرد ساکت و بدون حاشیه در اردوی تیم ملی تبدیل شد. او خودش را شاگرد خلف محمد بنا می داند و با بازگشت او انگیزه دوچندانی پیدا کرد تا بعد از ۸ سال مدال طلای خود را تکرار کند. قبل از مسابقات هم گفته بود اگر طلا نگیرد، از کشتی خداحافظی می کند.

عبدولی دقیقا در مسیر طلایی شدن در وزن ۸۲ کیلوگرم قرار داشت و حتی جدی ترین رقیب خود یعنی آکیف از روسیه را در یک کشتی دشوار شکست داد، اما پایش در نیمه نهایی لغزید و دستش از کسب مدال طلا کوتاه ماند. سعید در رده بندی خیلی قاطعانه رقیب خود را شکست داد و به دومین برنز جهانی خود رسید.

کاپیتان تیم ملی کشتی فرنگی تا الان تنها مدال آور این تیم هم به حساب می‌آید، هنگامی که از تشک بعد از مبارزه با حریف اوکراینی بیرون آمد و می خواست مصاحبه کند، از شدت درد فریاد می‌زد!

او خیلی زود سراغ دلیل فریادهای خود رفت و در حین اینکه ناله می‌کرد، گفت: «نمی‌توانم صحبت کنم! دنده‌ام شکست... دنده‌ام در مسابقه با روسیه شکست! به زور نفس می‌کشیدم. امروز هم ۴ سی‌سی لیدوکایین زدم تا آمدم کشتی گرفتم.»

عبدولی بعد از یک مکث کوتاه دوباره به حرف‌هایش در حالی که نفس نفس می‌زد، ادامه داد: «خدا را شکر دست خالی نماندم. نمی‌خواستم کشتی بگیرم. فقط به خاطر آقا بنا گرفتم. آقای دبیر هم حرف خوبی زد. فرق ما با بقیه این است که ایرانی هستیم و تا پای جان می‌جنگیم.»