سیدمحمد موسوی حداقل در ۱۰ سال اخیر همواره در قامت یک ستاره در ترکیب تیم ملی والیبال ایران به میدان رفته و هنوز هم ثبات خود را با آمادگی بالایی که در رقابت های سال ۲۰۱۹ داشت، حفظ کرده است. این بازیکن در ۳۲ سالگی برای اولین بار تصمیم گرفته لژیونر شود؛ اتفاقی که شاید خیلی زودتر از اینها منتظرش بودیم. سیدمحمد موسوی که به خاطر خستگی زیاد قید حضور در جام جهانی را زد و از کولاکوویچ مرخصی گرفت، تا چند روز دیگر راهی لهستان میشود تا تمرینات خود را با تیم «ایندیکپول اولشتین» در پلاسلیگا استارت بزند. امسال به جز او میلاد عبادیپور و پوریا فیاضی هم در لیگ این کشور حاضر هستند.
به گزارش ورزش سه به همین بهانه دقایقی با سیدمحمد موسوی همکلام شدیم. در ادامه گفتوگوی این ستاره سرعتی زن والیبال ایران را با خبرنگار "ورزشسه" میخوانید.
تیم لهستانی بازیکن چندان مطرحی ندارد
بعد از توافقی که با تیم لهستانی داشتم و همچنین مذاکراتی که با تیم شهرداری ارومیه برای جدایی انجام دادم، چند روز دیگر راهی این کشور می شوم. تیم اولشتین بازیکن مطرح آنچنانی که مردم بشناسند، ندارد. البته میکا، بازیکن لهستان تا ۲، ۳ سال قبل در این تیم بوده است. آنها یک پشت خط زن از تیم ملی جمهوری چک دارند و پاسور قدیمی لهستان هم در این تیم حاضر است. با توجه به تحقیقی که من کردم، آن ها به صورت تیمی همیشه خوب بازی میکنند و امیدوارم من هم آنجا موفق باشم.
تیمهای ایتالیایی از من ناامید شده بودند!
سالهای زیادی بود که از تیمهای خارجی پیشنهاد داشتم، اما به خاطر دلایلی که داشتم و شاید هم اشتباه بود، ترجیح دادم در ایران بازی کنم. تصمیم من این بود که پیش خانواده و رفقایم بمانم و در لیگ ایران بازی کنم، اما دیگر آنقدر لیگ ما ضعیف شده که به فکر رفتن به لیگهای خارجی افتادم. امسال از زمانی که تمرینات خود را برای لیگ جهانی آغاز کردم، طوری تمرین کردم که امسال لژیونر شوم. در واقع این انگیزه در من بود و دوست داشتم به ایتالیا بروم، اما نشد. فکر میکنم تیمهای ایتالیایی آنقدر در سالهای اخیر به من پیشنهاد دادند و نپذیرفتم، دیگر از من ناامید شدند و امسال پیشنهاد خوبی به من نرسید.
لیگ ایران فقط جنگ اعصاب است!
لیگ ما چه از نظر فنی و چه شکل برگزاری خیلی ضعیف شده است. تا چند سال قبل بازیکنان باکیفیت در ایران زیاد بودند. هم بازیکنان خارجی جذب میشدند و هم بازیکنان تیم ملی اکثر در لیگ خودمان بازی میکردند. قبلا هم گفتم که لیگ ما بیشتر شبیه جام رمضان است و هیچ تلاشی برای برگزاری بهتر آن وجود ندارد. همه این مسائل روی هم انباشته شد تا من تصمیم گرفتم لژیونر شوم. به هر حال تمرکزم در لهستان دیگر فقط روی والیبال است. اینجا باید هر هفته با تماشاچی، کمیته انضباطی و فدراسیون می جنگیدیم و جنگ اعصاب داشتیم.
قرارداد یورویی با ریالی قابل مقایسه نیست
با وضعیت فعلی و قیمت بالای دلار و یورو هر قراردادی که خارج از کشور ببندید، قطعا بهتر از ایران است. البته من بیشتر به خاطر آرام شدن اعصابم تصمیم گرفتم به لیگ های خارجی بروم، اما قطعا قراردادی که من با یورو بستم، تفاوت زیادی با قراردادم در ایران دارد. همه بازیکنان به دنبال این هستند تا شرایط حضورشان در لیگ های خارجی فراهم شود چون سطح قراردادها واقعا پایین آمده است. من سال قبل با تیم مشهد بودم و خیلی اذیت شدم. مشهدی ها خوب بودند، اما هر هفته با داور و برخی افراد جنگ اعصاب داشتیم.
بازیکنان تیم ملی دلسرد و افسرده شدند
در هفتههای اخیر با سایر ملیپوشان در اردو صحبت میکردیم و می دانم که همه بازیکنان از نظر روحی و بدنی خسته هستند. متاسفانه هیچ حمایتی از سوی هیچ نهادی یا فردی از ما نمیشود. بازیکنان فقط به خاطر مردم ۶، ۷ ماه در اردوهای شبانه روزی هستند و این فشار را تحمل میکنند، اما واقعا آدم یک جایی دیگر کم می آورد. همه دلسرد و افسرده هستند. قهرمان آسیا شدیم، اما یک مسئول به رختکن تیم ما نیامد تا به بازیکنان خسته نباشید بگوید. فقط آمدند بالا نشستند و بعد از بازی هم رفتند.
دریافتی امسال ما به هزار دلار هم نمیرسد!
شاید برای مسئولان عادی شده که والیبال همیشه نتیجه میگیرد. ما هم میتوانیم نشان دهیم که میشود این اتفاقات عادی نباشد! دوری از خانواده بدون دریافت یک ریال پول، کار را برای هر بازیکنی سخت میکند. شاید دروغ نباشد اگر بگویم در این ۶ ماهی که در اردو بودیم، دریافتی ما به هزار دلار هم نمیرسد. در سفرها نهایتا ۲۰۰، ۳۰۰ دلار به ما می دهند که آن هم یک شب رستوران بروی، تمام می شود. بچه های ما وقتی در اردو هستند، از جیبشان هم خرج می کنند. اصلا پول نگرفتن به کنار؛ حداقل یک نفر بیاید و بگوید دم شما گرم! شرایط اصلا خوب نیست و هیچ حمایتی از سوی مسئولان نداشتیم. در همین مسابقات قهرمانی آسیا ما یک ریال دریافتی نداشتیم و قهرمان شدیم.
بعد از المپیک ریو والیبال را رها کردند
بلاتکلیفی فدراسیون که در این مسائل دخیل است، اما من می گویم حتی زمانی که فدراسیون رییس داشت هم شرایط همین بود. می توانم بگویم از المپیک ریو به بعد دیگر والیبال حمایت نشد. بازیکنان برای خودشان و مردم تلاش می کنند، اما هیچ کس نباید تیم ملی را بازخواست کند که چرا بد بازی کرده یا فلان بازی را باخته است. وقتی داری برای تیم ملی کشورت تلاش می کنی، اما برای کسی مهم نیست، ناخودآگاه دلسرد می شوی. ناخودآگاه شاید برای برگرداندن یک توپ هم خودت را پرتاب نکنی که همان توپ ها باعث بردن یا باختن می شود.
فکر میکنم والیبال تعطیل شده و باید به خانه برگردیم!
والیبال هم اسپانسر دارد و هم پول در آن زیاد است. مردم هم که همیشه والیبال را حمایت کردند، اما فکر می کنم یک جریانی وجود دارد که میگوید والیبال باید افت کند و پایین بیاید! اینکه چه دشمنی با والیبال وجود دارد را نمیدانم، اما انگار والیبال بیصاحب شده است. این اتفاقات قطعا در روند تیم ملی تاثیرگذار است. گاهی اوقات با بچه های تیم ملی فکر میکنیم که والیبال دیگر کارش تمام و تعطیل شده و باید به خانهمان برگردیم! باور کنید در همین حد دلسرد شدیم. درست است که تیم ملی برای ما افتخار، شهرت و موقعیت اجتماعی دارد، اما باید قدمی هم برداشته شود. نمیتوانم بیرون بروم و بگویم من «سیدمحمد موسوی» هستم، لطفا به من ماشین یا خانه بدهید! شاید دنبال این هستند که والیبال نتیجه نگیرد، اما ما هم پُررو هستیم و دائما نتیجه میگیریم. اگر اینطور است که بگویند والیبال تمام است و ما هم جمعش کنیم!
شانس صعود به المپیک ۹۹ درصد است
شانس ما برای صعود به المپیک ۹۹ درصد است. المپیک چیزی نیست که بچههای ما با آن شوخی داشته باشند. هم به خاطر خودمان و هم به خاطر مردم با تمام توان بازی می کنیم. احتمالا مسئولان هم در این چند ماه آینده پیدایشان می شود. به هر حال المپیک برای یکسری خیلی منافع دارد و به همین خاطر به ما هم سر می زنند.
نتایجمان خوب بود، اما ما را بازنده جلوه دادند
از نظر من امسال تیم ملی نتایج به مراتب بهتری از سالهای قبلی گرفت. در لیگ جهانی ۱۲ برد داشتیم و به مرحله نهایی رسیدیم. یک بار قبلا چهارم شده بودیم و این بار پنجم شدیم. متاسفانه برخی ما را بازنده جلوه دادند، اما از نظر من نتیجه خوبی بود. حتی در بازیهای انتخابی المپیک که به روسیه باختیم، عملکردمان خوب بود و میتوانستیم سهمیه بگیریم. در مسابقات آسیایی هم که قهرمان شدیم. جام جهانی چهارمین تورنمنت تیم ملی است که امیدوارم موفق باشند چون من همراه آن ها نیستم.
کولاکوویچ گفت به تو اعتماد دارم
کولاکوویچ آدم منطقی و مهربانی است. موقعی که خواستم با او برای نرفتن به جام جهانی صحبت کنم، قبل از اینکه دلایلم را بگویم، خودش گفت که می خواهی به جام جهانی نیایی؟ تا جواب مرا شنید، گفت من به تو اعتماد دارم و می دانم که شرایط بازی کردن را نداری؛ وگرنه با ما می آمدی. فکر می کردم حداقل باید نیم ساعت با کولاکوویچ صحبت کنم تا قانع شود، اما رفتار او مرا شگفت زده کرد. ما یک خانواده هستیم و رابطه دوستانه ای بین بازیکنان و کادرفنی برقرار است. هیچ دعوایی در این چند سال در تیم ملی اتفاق نیفتاده؛ اگرچه همیشه در تمرینات شاید بر سر یک توپ جروبحثی هم به وجود بیاید، اما طبیعی است.