سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۸ آذر ۱۳۹۰ - ۱۴:۲۵

ظاهر و باطن 9 سال جنگ در عراق

سفیر جمهوری اسلامی در بغداد می گوید: آمریکائیها با توجه به پیش بینی مشکلات اقتصادی خود و عقب افتادگی هایی که در مقایسه با کشورهای جنوب شرق آسیا و چین داشتند و همچنین با توجه به آنکه این کشورها نیاز فراونی به انرژی خاورمیانه دارند قصد کردند با مدیریت منابع انرژی به نوعی این کشورها را نیز کنترل کند و بدین ترتیب سلطه خود را بر منطقه و جهان ادامه بدهند.
کد خبر : ۴۷۶۶۶

به گزارش صراط، مهر نوشت: عراق و تحولات آن همواره مهم بوده اند و اکنون با خروج کامل نظامیان آمریکایی از این کشور پس از 9 سال جنگ اهمیت آن دوچندان شده؛ از همین رو برای اطلاع دقیق از شرایط موجود در این کشور به دیدار "حسن دانایی فر"سفیر جمهوری اسلامی در بغداد رفتیم تا از نزدیک در جریان تحولات عراق قرار بگیریم.
 
آمریکا و همپیمانانش در سال 2003 برای حمله و اشغال عراق دلایلی را ذکر کردند که با گذشت زمان دروغ بودن این دلایل مشخص شد. به نظر شما دلایل اصلی حمله به عراق و اشغال آن چه بود و آیا اکنون با گذشت 9 سال از اشغال این کشور آمریکا به اهداف خود رسیده است یا خیر؟
باید بدانیم که در انجام هر اقدامی که توسط قدرت های بین المللی انجام می شود چه در بعد منطقه ای و چه بین المللی یک بعد ظاهری وجود دارد و یک بعد باطنی.
در ظاهر ماجرا که آمریکایی ها به عراق حمله کردند اعلام می کردند که قصد ما رهانیدن مردم عراق از دست دیکتاتوری به نام صدام است. آمریکا اعلام می کرد که هدف ما از حمله به عراق از بین بردن تهدیدی بود که کشورهای منطقه با آن مواجه بودند. زمانی که صدام و بعثی ها در عراق حاکم بود این کشور با اغلب کشورهای همسایه خود دچار مشکل زیادی بود از تنش میان عراق و ترکیه و یا تنش آن با سوریه که منجر به تقسیم حزب بعث شد و دمشق "میشل ابلق" را به بغداد فرستاد و یا مشارکت بعثی در جنگ 1973 با اسرائیل، حمله به ایران و حمله به کویت و جنگ اول خلیج فارس از مشکلاتی هستند که بعثی ها و صدام برای منطقه بوجود آورده بودند و مواردی که ذکر شد ظاهری بود که آمریکا آن را دلیل حمله به عراق اعلام می کرد.
البته آمریکا و همپیمانانش ظاهر دیگری هم برای حمله به عراق تراشیدند و آن اینکه عراق با داشتن سلاح های کشتار جمعی یک تهدید منطقه ای و بین المللی است و حتی "تونی بلر" نخست وزیر وقت انگلیس در یک سخنرانی اعلام کرد که نیم ساعت به شلیک یک بمب اتم فرصت باقی مانده است و با این توجیهات پس از حمله به افغانستان و سقوط طالبان به عراق حمله کردند.
اما این موارد ظاهر ماجرا بود و باطن آن این بود که آمریکا به دنبال مدیریت منابع انرژی منطقه بود و محقق شدن این موضوع فواید دیگری نیز برای آمریکا به دنبال داشت که یکی از مهمترین آنها کسب درآمد از راه مدیریت منابع انرژی بود. علاوه بر اینها حضور در عراق برای آمریکا فواید دیگری داشت که می توانست نگاهی به ایران و نگاهی به سوریه داشته باشد و همچنین خلائی که حس می کرد ترکیه در مسائل منطقه ای دارد را پرکند.
این دو موضوع دلایلی بودند که آمریکا با توجه به آنها برنامه ریزی کرده و به عراق حمله نمود و کسی هم انتظار نداشت که نیروهای صدام بیش از آنچه که مقاومت کردند در برابر نیروهای ائتلاف ایستادگی کنند. و به این صورت بود که عراق اشغال شد و مدیریت منابع انرژی منطقه و استفاده از آن دلیل اصلی و اولویت اصلی آمریکا برای لشکر کشی به عراق بود و حتی برداشت از این منابع انرژی در اولویت دوم اهداف آمریکا قرار داشت و دلیل آن این بود که آمریکائیها با توجه به مشکلاتی که در اقتصاد خود حس کرده بودند رخ خواهد داد و عقب افتادگی هایی که در مقایسه با کشورهای جنوب شرق آسیا و چین به آن گرفتار خواهد شد و همچنین با توجه به آنکه این کشورها نیاز فراونی به انرژی خاورمیانه دارند؛ آمریکا قصد داشت با مدیریت منابع انرژی به نوعی این کشورها را نیز کنترل کند و بدین ترتیب سلطه خود را بر منطقه و جهان ادامه بدهد.
 
آقای دانایی فر شما به اهداف اصلی آمریکا از اشغال عراق اشاره کردید آیا اکنون پس از گذشت 9 سال جنگ، واشنگتن به این اهداف خود رسید؟
من فکر می کنم که آمریکائیها در محاسبات و برنامه ریزی های خود دچار اشتباه شده بودند. آنها در برنامه ریزیهای خود برای رسیدن به اهداف اشتباه کرده بودند و هیچ حسابی روی شعور و آگاهی مردم عراق نکرده بودند و به این موضع توجهی نمی کردند که عراق و عراقی ها برای آنها فرش قرمز پهن نخواهند کرد. البته مردم عراق از این موضوع استقبال کردند که آمریکا با کمک مردم عراق توانست صدام را سرنگون کند اما اینکه آمریکا بتواند در این کشور حضور دائمی داشته باشد و از آنجا اعمال مدیریت کرده و منطقه را در دست بگیرد موضوعی بود که آمریکا در مورد آن دچار اشتباه شده بود. و امروز شما شاهد هستید که آمریکا به هر طریقی که خواست دولت و مجلس عراق را که نماینده مردم عراق هستند متقاعد کند که بخشی از نیروهای خود را در این کشور حفظ کرده و برای آنها مصونیت بگیرد موفق نشد. چرا که اگر مردم عراق، دولت و پارلمان عراق اگر قبول می کردند که آمریکائیها در کشورشان بماندند باید قرارداد امنیتی بغداد-واشنگتن که در پایان سال 2011 به اتمام می رسید تمدید می شد و این نشان می داد که عراقی ها خواهان و علاقمند به ادامه حضور آمریکا در کشورشان هستند در حالیکه این اتفاق نیافتاد.
نباید فراموش کرد که شرط تحقق اهداف آمریکا در عراق حضور در این کشور است اما اکنون که ادامه حضور نظامیان آمریکایی در عراق غیر ممکن شده می توان گفت استمرار تحقق اهداف ایالات متحده در عراق عقیم مانده و نتیجه آنکه اکنون به غیر از یک بخش کوچکی که چندان هم مهم نیست اکثریت جریان های عراقی خواهان خروج آمریکا از کشورشان هستند زیرا حاضر نشدند به اینها مصونیت بدهند، حاضر نشدند پایگاه هایی را در اختیار آمریکا قرار بدهند و نتیجه آنکه هم اکنون آمریکا در حال ترک پایگاه ها در عراق و خروج از این کشور است.
 
پس از آنکه عراق با دادن مصونیت به نظامیان آمریکایی مخالفت کرد اوباما اعلام کرد که تاپایان سال 2011 از عراق خارج می شود اما با توجه به هزینه 700 میلیارد دلاری واشنگتن برای جنگ عراق و کشته شدن بیش از چهارهزار نظامی آمریکایی و همچنین با توجه به گفته های شما مبنی بر محقق نشدن اهداف آمریکا در عراق، باور اینکه آمریکا کاملا عراق را تخلیه می کند مشکل است، ازیابی شما در این رابطه چیست؟
پیش از اینکه جواب این سوال را بدهم لازم می دانم درباره یک موضوع توضیح بدهم ما زمانی دچار ابهام می شویم که معتقد باشیم طرف مقابل تمام کارهایش درست است. یعنی در این رابطه نگاه مطلق گرایانه داشته باشیم و اگر به این موضوع یعنی خروج آمریکا از عراق با دید مطلق گرایانه نگاه کنیم ابهام ما هم بیشتر می شود و به این نتیجه می رسیم که محال است آمریکا با این هزینه هایی که متحمل شده از عراق خارج شود. اگر با این دید نگاه کنیم می گویم آمریکا به عنوان جریانی که به قول عوام "مو لای درز آن نمی رود" و هیچ خطایی مرتکب نمی شود چه خطای استراتژیک و چه خطای تاکتیکی ابهام و تردید ما بیشتر می شود. اما باید به آمریکا نگاه نسبی داشته باشیم و آن را نسبی بررسی کنیم . هرکسی می تواند دچار اشتباه شود. هر کسی می تواند دچار خطا و سوءمدیریت شود اینطور نیست که بگوئیم فقط این کشورها دچار سوءمدیریت می شوند و این کشورها به هیچ وجه دچار اشتباه و سوءمدیریت نمی شوند چون اگر اینگونه باشد بر خلاف مسیر حرکت تاریخ خواهد بود و همواره باید انتظار داشت که افرادی که در اوج هستند باید همواره در اوج بمانند و همیشه کسانی که قدرت را در دست دارند باید در قدرت باقی بمانند. اما در طول تاریخ ما شاهد فراز و نشیب های فراونی هستیم در طول تاریخ قدرتهایی که از قدرتهای فعلی هم پرقدرت تر بودند که البته در ایران هم نمونه هایی از این قدرتها داشتیم و در بعد منطقه ای و بین المللی بسیار پرقدرت ظاهر می شدند  دچار اشتباه محاسباتی شده و سقوط کرده اند.
در مورد قدرتهای بزرگ باید این نکته را نیز یادآور شد که هر چه قدرت بزرگ تر باشد و اشتباهاتی مرتکب شود سریعتر لطمه خورده و بیشتر آسیب می بیند. ما اگر نگاه نسبی داشته باشیم و قبول کنیم که آمریکائیها در محاسبات خود دچار اشتباه شده اند درک مسئله برای ما راحت تر می شود برای مثال خروج از عراق یکی از شعارهای انتخاباتی اوباما بود یعنی اینکه قبول داشت آمریکا مسیری را اشتباه رفته و باید آن را جبران کرد . اوباما می گفت : " من باید آمریکا را به مسیر اصلی بازگردانم.  پیشینیان ما اشتباه کرده و جنگی را آغاز کرده اند، هزینه های را روی دست ما گذاشته و کشته هایی را بر ما تحمیل کرده اند، مجروحان زیادی در این جنگ داده ایم، اعتبار ما در عرصه بین الملل دچار آسیب شده و بطور کلی این راه ( جنگ عراق ) اشتباه بوده است." باید این نکته را مد نظر قرار دهیم که اوباما و مشاورانش یک شبه به این نتیجه نرسیده بودند چون این یکی از شعارهای اصلی انتخاباتی اوباما بود.
اوباما می گفت باید جنگ عراق را پایان دهیم و از این کشور خارج شویم اما در افغانستان باید محکم بایستیم. و اکنون شاهد هستیم که اوباما به عنوان رئیس جمهور آمریکا در حال دنبال کردن این تئوری است. اگر مسیر درست بود اینطور نمی شد که تعداد زیادی از اندیشمندان و فرهیختگان آمریکا بگویند که ما دچار اشتباه شده ایم، مسیری که رفته ایم اشتباه بوده و باید برگردیم. بنابراین اگر ما نگاه نسبی به موضوع داشتیه باشیم و گفته های بالا را نیز مد نظر قرار دهیم باور این موضوع برایمان راحتر شده و دیگر ابهامی درباره آن نخواهیم داشت بله آمریکائیها دچار اشتباه شده اند. امروز فضا تغییر کرد و فضای موجود در منطقه و جهان با فضای موجود در اواخر قرن 18 و 19 تفاوت دارد. برای مثال 100 سال قبل فجایعی به مراتب بدتر از واقعه زندان ابوغریب ممکن بود در نقطه ای از جهان اتفاق بیافتد و 100 کیلومتر آن طرف تر کسی از آن مطلع نشود اما امروزه  در عصر اینترنت و ارتباطات کوچکترین خطای شما به سرعت و بصورت آنلاین در تمام دنیا پخش می شود. لذا به نظر می رسد که آمریکائیها با خروج از عراق سعی در جلوگیری از متحمل شدن لطمات و خسارت های بیشتر دارند. مردم عراق دیگر نمی پذیرند که آمریکائیها در کشورشان حضور داشته باشند.
 
 
آقای دانایی فر شما عنوان داشتید که با توجه به شرایط موجود درعراق آمریکا بطور کامل این کشور را تخلیه می کند اما برای مثال شنیده می شود که قرار است نزدیک به 15 هزار آمریکایی در پوشش دیپلمات و یا نیروهای امنیتی در عراق مستقر شوند. ارزیابی شما از این موضوع چیست؟
اگر بخواهیم با نگاه خوشبینانه به جریان تحولات آمریکا و عراق نگاه کنیم می توانیم اینطور بگوئیم که در درون حاکمیت آمریکا افراد معقولی وجود داشتند که متوجه شدند مسیری که در عراق رفته اند اشتباه بوده و باید آن را جبران کنند. اما آیا پی بردن به این اشتباه به معنای آن است که آمریکا عراق را تخلیه کرده و هیچ نیرویی را در آنجا باقی نگذارد؟ پاسخ به این پرسش منفی است. من معتقد هستم که آمریکا تلاش خواهد کرد تا نیروهایی را در عراق حفظ کند اما عراق این اجازه را نمی دهد مگر آنکه آمریکا از در ریاکاری وارد شود و برای مثال بگوید این تعداد نیرو برای امر آموزش در عراق باقی می مانند اما هدف از حفظ آنها موضوع دیگری باشد که البته این موضوع قانونا و اخلاقا قابل دفاع نیست. حفظ نیرو به این صورت تفاوت بسیاری با حضور یک نیروی مسلحی دارد که در عملیات ها شرکت می کند، در شهرها حضور دارد، بر ارتش حاکمیت دارد، فرماندهان نظامی باید به نوعی از آن تبعیت کنند و برای هر کاری از آنها اجازه بگیرند. افسران نظامی را به هر طریق می توان در یک کشور دیگر حفظ کرد ولی آن مصونیت و کاربردی که یک نیروی منظم دارد را نمی تواند داشته باشد. این بحثی که شما گفتید محتمل است و نمی توان آن را رد کرد و آمریکا می تواند نیروهای خود را در عناوین و پوشش های مختلف در مراکز مختلف مستقر کند اما این کار پشتوانه قانونی و اخلاقی ندارد.
 
آمریکا برای به تاخیر انداختن خروج خود از عراق مدعی بودکه با خروج نظامیان یک خلاء امنیتی در عراق بوجود می آید و ایران از این فضای بوجود آمده استفاده می کند، با در نظر گرفتن این ادعاها و با توجه به گرایش تعداد محدودی از جریان های عراقی به غرب پس از خروج آمریکا از این کشور عربی، وضعیت سیاسی و جریان های داخلی عراق به چه صورت خواهد بود؟
عراق پیچیدگیها و ترکیب خاص خود را دارد و این ترکیب خاص پیچیدگی های عراق را بوجود آورده است. عراق به لحاظ داشتن یک موقعیت سوق الجیشی شرایطی دارد که هم نیروهای منطقه ای و هم نیروهای فرامنطقه ای به آن توجه دارند. حوادثی که در عراق اتفاق می افتد به پیرامون آن اثر گذاشته و حوداثی که در پیرامون عراق رخ می دهند در داخل این کشور تاثیر می گذارند. و نکته دوم آنکه عراق دارای منابع عظیم نفت و گاز است و این موضوع نیز به موقعیت سوق الجیشی این کشور اضافه شده و موجب شده تا عراق موقعیت خاصی داشته باشد.
با توجه به این شرایط جامعه عراق یک جامعه دینامیک و سیال است و اینطور نیست که تصور کنیم جامعه عراق یک جامعه راکد بوده و همه چیز در آن متوقف است. در تحولات این کشور عوامل متعددی تاثیر گذار هستند اما نمی توان گفت که خروج آمریکا از عراق به سرعت موجب بروز تغییراتی در این کشور می شود. اینکه بگوئیم با خروج آمریکا اوضاع امنیتی عراق به هم می خورد پاسخ منفی است زیرا شاهد بوده ایم که آمریکا از هر نقطه ای از عراق خارج شده اوضاع امنیتی آن منطقه بهبود یافته و آمار و ارقام نیز این موضوع را تائید می کند. آمریکا در دو مرحله از عراق خروج کرده است یکی در اواخر سال 2009 که شامل خروج از شهرها بود و مرحله دوم هم در سال جاری میلادی رخ می دهد.
البته یک مرحله هم بود که نظامیان آمریکایی از شهرها خارج شده و در داخل پادگان ها مستقر شدند و از زمانی که آمریکائیها شهرهای عراق را تخلیه کردند اوضاع امنیتی شهرها بهتر شد و زمانی که در اواخر سال 2009 و اوایل 2010 خروج بخشی از آنها از عراق آغاز شد و جمعیت نظامیان آمریکایی از 175 هزار نفر به حدود 47 هزار نفر کاهش پیدا کرد بازهم وضعیت امنیتی عراق بهتر شد. اینکه ما می گوئیم وضعیت امنیتی عراق بهتر شد یک موضوع کمی و فیزیکی است نه تئوری که درباره آن صحبت کنیم، اعداد و ارقام در این رابطه وجود دارد و شما می توانید با مقایسه مقاطع زمانی مختلف این موضوع را ملاحظه کنید لذا با خروج آمریکا از عراق وضعیت این کشور خرابتر نشد بلکه بهتر شد و ما معتقدیم که وضعیت عراق با خروج کامل نظامیان آمریکایی بهتر از این هم می شود. البته آمریکا و برخی گروه های مایل به این کشور در حال دامن زدن به پروژه ایران هراسی هستند و تلاش زیادی را در این راه می کنند و مدعی شده اند که با رفتن آمریکائیها و دقیقا به همین تعداد نیرویی که آمریکائیها از عراق نیرو خارج می کنند نیروهای ایرانی وارد کشور می شوند، این یک پروژه ایران هراسی بوده و یک دروغ کاملا واضح است.
این افراد مدعی هستند که از اول ژانویه سال 2012 که خروج آمریکا از عراق کامل شود این کشور شاهد افزایش بی ثباتی و ناامنی خواهد شد اما من به شما می گویم که وضعیت این چنین نخواهد بود. شاید این خروج موجب شود که برخی گروه ها دست به عملیاتهایی بزنند و نموادر سینوسی ثبات عراق دچار تغییراتی بشود اما این تغییرات دائمی نخواهند بود زیرا هم اکنون یک سال و نیم است که کنترل امنیت در دست نیروهای عراقی است و چنین اتفاقی ( افزایش بی امنی ) در عراق رخ نداده است.
اما از بعد سیاسی که شما سوال کردید باید گفت : اگر قرار بود خروج آمریکا بر اضاع سیاسی عراق تاثیر بگذارد و مثلا قدرت یک گروه به گروه دیگر بچربد در همین تاریخ هم امکان بروز چنین وضعیتی وجود داشت و حضور آمریکائیها مانع از بروز کشمکش های سیاسی در عراق نبود که حالا با رفتن آنها منتظر بروز جنجال های سیاسی میان گروه های مختلف عراقی باشیم. این گروهی که هم اکنون در عراق حاکم هستند به این نتیجه رسیده اند که باید اصل زندگی در کنار هم را داشته باشند. این موضوع هم اکنون در دستور کار عراقی هاست که بتوانند با کمک هم کشور را اداره کنند.
البته اختلافاتی میان گروه ها و جریان ها وجود دارد و هنوز تفکراتی در عراق وجود دارد که معتقد است یک طایفه باید حکومت را در دست داشته باشد اما هم اکنون اراده دولت و رهبران سیاسی عراق بر این است که هر گروهی بر اساس سهم خود از حکومت بهره مند شود که هم اکنون این موضوع را در این کشور می توان مشاهده کرد.
 
در ماه های گذشته خبرهایی درباره کشف و خنثی سازی یک طرح کودتا در عراق منتشر و اعلام شد که این گروه از سوی عربستان حمایت می شد. به نظر شما انگیزه عربستان برای ایجاد بی ثباتی در عراق چیست؟
ما نیز این خبرها را شنیده ایم و بازهم از این قبیل خبرها خواهیم شنید. هر نظامی و هر حکومتی مخالفین خود را دارد اما اینکه این مخالفین تا چه حد می توانند تاثیر گذار باشند بحث دیگریست یا اینکه وقتی از کودتا سخن می گوئیم منظورمان کودتای نظامی است و اینکه آیا در میان نیروهای مسلح مخالفینی وجود دارند و یا اینکه مخالفینی نفوذ می کنند، این یک امر محتمل است.
اخبار مستندی به دست مقامات رسمی عراق رسید که گروهی قصد دارد بعد از خروج نظامیان آمریکایی از عراق دست به کودتا بزند اما اینکه آیا این گروه در ارزیابی های خود درست عمل کرده اند جای بحث دارد. به نظر من هم اکنون به حدی قدرت و سلاح در دستان مردم عراق وجود دارد که انجام کودتا و به عبارت دیگر تحقق آن در این کشور بی معناست. توجه داشته باشید که اراده کودتا یک موضوع است و تحقق آن موضوعی دیگر. معتقد هستم که اراده و قصد برای کودتا ممکن است در عراق وجود داشته باشد اما تحقق آن خیر. اما چرا برخی به دنبال انجام کودتا هستند؟
در پاسخ باید گفت : بعضی کشورهای منطقه متاسفانه دولت کنونی عراق را قبول نداشته و اعتقادی هم به حاکمیت حداکثری درعراق نیز ندارند و دلیل اصلی آن را هم باید از خود این کشورها سوال کرد که چرا شما با روند دموکراسی درعراق مخالف هستید؟ به چه دلیل مایل نیستید که دموکراسی در کشور همسایه شما یعنی عراق پیاده شود؟ آیا از این می ترسید که پروسه و پروژه اجرای دموکراسی در عراق به کشور شما هم سرایت کند؟
به نظر من این می تواند یکی از دلایل جدی در این رابطه باشد یعنی ترس از سرایت موج دموکراسی خواهی به کشورهای همسایه موجب شده تا برخی از کشورها و کشوری که شما نام بردید مخالف روند موجود در عراق باشند. موضوع دیگر برنامه های عراق برای استقلال و توسعه اقتصادی و همچنین افزایش استخراج نفت است. بر اساس برنامه های اعلام شده عراق قصد دارد تا سال 2015 میزان استخراج نفت خام خود را به 6 میلیون بشکه در روز برساند و این میزان را تا سال 2018 به 12 میلیون بشکه در روز افزایش بدهد.
مسلم است که این میزان تولید نفت درعراق به کشوری که هم اکنون بیشترین تولید نفت را دارد لطمه می زند و آن را به جایگاه درجه دوم می آورد. این برنامه عراق موجب می شود که بزرگترین کشور تولید کننده نفت از جایگاه اختصاصی خود پائین بیاید. بنابراین پروژه توسعه دموکراسی و توسعه اقتصادی درعراق بیش از همه به این کشوری که شما نام بردید لطمه می زند. علاوه بر این موراد درآمد عراق از راه زیارت و زائرینی که به این کشور می روند نیز موجب نگرانی برخی از کشورهاست. به عقیده من این کشورها این عوامل عراق را به کشوری قدرتمند در منطقه تبدل می کند که این کشور قدرتمند در دست اکثریت مردم بوده و اکثریت مردم نیز متعلق به یک مذهب خاص هستند. به نظر من دلایلی دیگری برای ایجاد بی ثباتی در عراق وجود ندارد. و به همین دلیل هم هست که عربستان هنوز در عراق سفارتخانه ندارد و امسال نیز شاهد بودیم که حجاج عراقی برای تشرف به مکه و مدینه مجبور شدند که از طریق سفارت عربستان در کویت اقدام کنند.
 
بر اساس گفته های شما برخی کشورها نگران آن هستند که عراق تبدیل به رقیبی قدرتمند برای آنها شود و به همین دلیل دست به بی ثباتی در این کشور می زنند؟
عراق برای دیگر کشورهای همسایه خود به غیر از آن کشوری که شما نام بردید (عربستان) رقیب نیست. ایران و عراق به طور کامل مکمل هستند دو کشور ایران و عراق با این حجم گسترده منابع انسانی و ذخایر زیرزمینی و همچنین مشترکات دینی، مذهبی و قومی به واقع مکمل یکدیگر هستند. امروز عراق بیشترین پیوندهای سببی و نسبی را با ایران دارد و همین طور بالعکس. یعنی علیرغم اینکه دو کشور با زبانهای مختلف هستند اما وقتی نگاه می کنیم می بینیم که بیشترین پیوندها را با یکدیگر دارند. برای مثال سال گذشته یک میلیون و 200 هزار زائر ایرانی وارد عراق شده اند و 604 هزار عراقی نیز به ایران مسافرت کردند یعنی بیشترین حجم سفرهای خارجی مردم عراق به ایران است.
 
آقای دانایی فر گزارش هایی در رسانه های آمریکایی منتشر شده با این مضمون که "با جدی شدن خروج آمریکا از عراق، واشنگتن به دنبال اجرای یک استراتژی جدید در منطقه خاورمیانه است" ارزیابی شما از این برنامه آمریکائیها چیست ؟
به عقیده من این یک برنامه قدیمی است و منطقه نیز از این موضوع عبور کرده است. هم اکنون آمریکا به اندازه کافی نیرو و پایگاه در خاورمیانه دارد. هم اکنون آمریکا یک پایگاه مهم در بحرین دارد و چرا مردم بحرین به رغم تلاش های خود هنوز نتوانسته اند به خواسته خود که البته خواسته به حقی بوده و چندان هم زیاد نیست برسند؟ دلیل آن وجود همین پایگاه آمریکا در کشور بحرین است. در عربستان سعودی و کویت هم آمریکا پایگاه هایی دارد و به انداه کافی هم به پروژه ایران هراسی و فروش سلاح به کشورهای منطقه پرداخته و به اندازه کافی موجوداتی از قبیل القاعده را که دست پروده خود آمریکا بوده را بزرگ کرده اند و به اندازه کافی پول از کشورهای عرب حوزه خلیج فارس دریافت کرده اند و به نظر من آمریکا همین مسیر را به صورت "سو سو" ادامه می دهد و گوش منطقه هم از این حرفها پر است و می دانند که این موضوع مطلبی نیست که منافع مردم منطقه را تامین کند و در اصل راهی است برای تامین منافع خود آمریکا، بنابراین این پروژه راه به جایی نمی برد.
 
عراق اعلام کرده که تا پایان سال 2011 گروهک منافقین باید خاک این کشور را ترک کند، با توجه به خروج آمریکا از عراق بدون شک منافقین یکی از حامیان اصلی خود را در این کشور از دست می دهد بر همین اساس شما وضعیت منافقین را با خروج آمریکا از عراق به چه صورت ارزیابی می کنید؟
این موضوع که این گروهک به مدت بیش از دو دهه است به عنوان کارگزار و عامل دشمنان ملت ایران فعالیت کرده و به عنوان جاسوس از داخل کشور برای کشورهای دیگر کار می کند مشخص است. بسیاری از آنهایی که از کمپ اشرف گریخته و به نزد ما می آیند دلیل اصلی فرار خود را اینگونه بیان کمی کنند که اقدامات گروهک منافقین خیانت به کشور و ملت است حتی اگر ما با حکومت مخالف باشیم جاسوسی از ملت خود در هیچ نهاد و هیچ آیینی قابل قبول نیست. این گروهک اقدامات زیادی چه در دوران صدام و چه در زمان حاکم شدن آمریکائیها درعراق علیه ایران انجام دادند و برای ما هم عجیب بود که آمریکائیهایی که منافقین را در لیست گروه های تروریستی قرارداده اند چگونه با آنها همکاری می کنند.
همانطور که می دانید این گروهک اخیرا تلاش زیادی کرد تا آمریکا آنها را از لیست گروه های تروریستی خارج کند اما موفقیتی حاصل نکردند. آمریکا در مدت حضور درعراق حمایت های زیادی از گروهک منافقین انجام دادند و اکنون که از عراق خارج می شوند منافقین دچار سرخوردگی شده اند. گروهک منافقین تلاش زیادی کرد تا آمریکائیها را متقاعد کند که همچنان در عراق باقی بمانند که البته موفق نشدند. دولت عراق هم رسما اعلام کرده و تمام مقامات آن هم اصرار دارند که این پایگاه نظامی باید تاپایان سال 2011 برچیده شود و هر یک از کشورهای اروپایی که این گروهک را قبول دارد آنها را در خاک خود جای دهد اما هیچ کشوری حاضر به پذیرفتن منافقین نشده و جالب است که خود آمریکائیها هم مذاکراتی را با کشورهای اروپایی در این رابطه انجام دادند و مسئول پرونده منافقین در وزارت خارجه آمریکا در ماه های اخیر سه بار به کشورهای اروپایی مختلف سفر کرد تا آنها را متقاعد کند که منافقین را بپذیرند اما نتوانستد کشورهای اروپایی را قانع کنند. در روزهای اخیر نیز تلاشی از سوی سازمان ملل آغاز شده تا منافقین بصورت آرام و بدون آنکه تنشی ایجاد کنند از عراق خارج شوند عده ای که خواهان مراجعت به ایران هستند به کشور بازگردند و عده ای که دارای پاسپورت های اروپایی هستند نیز به کشورهای اروپایی بروند..
 
آقای دانائی فر به عنوان آخرین سوال تعدادی از شهروندان ایرانی در عراق اسیر هستند وضعیت این افراد در عراق به چه صورت است؟
در حال حاضر 228 زندانی ایرانی در عراق وجود دارد که البته این رقم سیال است و کم وزیاد می شود. به هر صورت زندانی زندانی است ولو اینکه در شرایط مناسب نگهداری شوند. زندانیان ایرانی حاضر در عراق سه دسته اند : گروه اول افرادی هستند که برای زیارت عتبات عالیات در موسم های خاص بطور غیرقانونی وارد عراق شده اند. باید عرض کنم که دولت عراق مجازات های سنگینی برای این گونه تخلفها صادر می کند و افرادی که بصورت غیرقانونی وارد این کشور شوند به سه تا شش سال زندان محکوم می شوند بنابراین ما از هموطنان عزیز خواهش می کنیم که به هیچ وجه بدون مجوز و بصورت غیر قانونی وارد عراق نشوند. روزانه چهار تا پنج هزار زائر ایرانی وارد عراق می شوند و این کار آسانی است و ضرورتی ندارد که مردم احساسی شده و به صورت غیرقانونی وارد عراق شوند.
دسته دوم زندانیان افرادی هستند که برای مصارف شخصی اقدام به قاچاق مواد مخدر به داخل عراق می کنند. دولت عراق با قاچاق مواد مخدر به شدت برخورد می کند ولو این مواد در حد گرم باشد و جریمه آن هم زندان های شش تا 19 سال است. بنابراین تقاضا داریم کسی برای مصارف شخصی اقدام به وارد کردن مواد مخدر به عراق نکند چون حکومت عراق قوانین سختی در این رابطه دارد.
دسته سوم که عمدتا در زندان های کردستان هستند افرادی هستند که قاچاقچی بوده و به صورت کلان اقدام به قاچاق مواد مخدر می کنند.
ما برای همه زندانیان ایرانی تقاضای عفو کرده ایم و در سال گذشته توانستیم 94 یا 95 نفر از این افراد را آزاد کنیم که عمده آن افرادی بودند که بصورت غیر قانونی وارد عراق شده بودند و اخیرا نیز من نامه ای برای آقای مالکی ( نخست وزیر عراق ) نوشته و درخواست آزادی همه زندانیان ایرانی را دادم که البته انجام این کار روند خاص خود را دارد و اینطور هم نیست که به زودی انجام ود.
ما اقدام دیگری هم انجام داده ایم و در اردیبهشت ماه سال جاری توافقنامه انتقال محکومین، استرداد مجرمین و معاضدت قضایی را به عنوان موافقتنامه با دولت عراق امضا کردیم که به تائید دولت های دو کشور رسیده و اکنون باید مجالسی دو کشور آن را تصویب کنند و ما منتظر تصویب آن هستیم که البته در عراق به دلیل آنکه دستورهای کار در مجلس زیاد هست ما فشار می آوریم که این موافقتنامه به سرعت تصویب شود تا در ایران نیز این کار انجام گیرد البته در ایران تمایل برای انجام این کار بیشتر است.
 
آقای دانائی فر آیا ایران زندانی امنیتی هم در عراق دارد؟
خیر. خوشبختانه ازافتخارات جمهوری اسلامی این است که علیرغم آنکه ایران در مسیر ترانزیت مواد مخدر و تروریست از مرزهای شرقی خود است، ایران توانسته مانع ورود تروریست ها به خاک عراق شود و هم اینکه حتی یک نفر از عوامل حوادث ترویستی و انفجارهای انتحاری در عراق ایرانی نبوده است و متاسفانه اغلب این افراد اکثرا از مرزهای غربی عراق وارد این کشور شده اند و همانطور که گفتم این یک افتخار برای جمهوری اسلامی است که توانسته در این مورد کمک زیادی به عراق بکند.