کیهان: بعدازظهر شنبه 21 آبان ماه، يكي از پادگان هاي پشتيباني سپاه در اطراف تهران شاهد حادثه اي دردناك بود؛ حادثه اي كه اگرچه سردار حسن طهراني مقدم و يارانش را به آرزويشان -شهادت در راه خدا- رساند، اما دل هاي بسياري را در غم فراق اين بزرگمردان اندوهناك كرد. اكنون كه نزديك به چهل روز از آن حادثه مي گذرد، پايگاه اطلاع رساني رهبر معظم انقلاب اسلامي، گفت و گويي با سردار محمد طهراني مقدم، برادر شهيد حسن طهراني مقدم انجام داده است. حاج محمد طهراني مقدم كه حالا ديگر برادر دو شهيد است، با لحني آغشته به افسوس و غبطه و البته باافتخار، از خصال نيك برادرش ياد مي كند و خاطراتي از ديدارهاي برادرش با رهبر معظم انقلاب را براي ما مي گويد.
¤ بسياري از همسنگران و نزديكان حاج حسن طهراني مقدم خاطرات و ويژگي هايي را از او نقل كرده اند. شما به عنوان برادر اين شهيد بزرگوار مهم ترين ويژگي هاي اخلاقي و رفتاري شهيد طهراني مقدم را چه مي دانيد؟
- به گمان من، ويژگي هايي كه در شهادت شهيدي همچون صياد شيرازي بود كه همه ي مملكت ما را از شهادتش داغدار كرد، در شهادت حاج حسن آقا هم بود. اولاً اخلاص شهيد صياد، كه شهيد طهراني مقدم هم واقعاً همين گونه بود. نكته ي دوم هم بحث گمنامي ايشان بود. واقعاً حاج حسن آقا يك دانشمند برجسته و يك زاهد بي ادعا و گمنام بود. اگر هم در محافل و مجامع عمومي حضور مي يافت، هميشه سعي مي كرد در گمنامي باشد. اين دو ويژگي به نظر من باعث شده كه اين قدر مردم ايران و به خصوص رهبر معظم انقلاب به اين شهيد عنايت دارند.
خداوند دست گره گشايي به او داده بود. هر مستمند و هر سائلي كه به ايشان مراجعه مي كرد، دست خالي برنمي گشت. ايشان يك مركز خيريه اي داشت كه از طريق آن به صورت گمنام و پنهاني به نيازمندان كمك مي كرد. كساني مي آمدند و وام مي خواستند، مسكن مي خواستند، جهيزيه مي خواستند، به مادرم مي گفتند و حاج حسن آقا از اين طريق به آنان كمك مي كرد. افرادي پس از شهادت ايشان به من مراجعه كردند و از رسيدگي ها و دستگيري هاي حاج حسن آقا برايم گفتند.
در كارهاي خير هميشه پيش قدم بود. مبلغي پول را در يك صندوق قرض الحسنه گذاشته بود و از آن طريق به افرادي كه به وام احتياج داشتند، كمك مي كرد. بسيار اتفاق مي افتاد كه كساني وام دريافت مي كردند، اما اقساط آن را پرداخت نمي كردند. حاج حسن آقا به جاي اين كه ناراحت شود، به من مي گفت خب حتماً پول ندارند كه بدهند. آن قدر اين اتفاق مي افتاد تا آن پول تمام مي شد و ايشان جايش پول ديگري مي گذاشت و اين كار هميشگي ايشان بود. در جمع دوستان و خانواده هم به تعظيم شعائر اهل بيت عليه السلام بسيار اهتمام داشت.
يكي از عوامل موفقيت حاج حسن آقا، جديت توأم با انگيزه هاي الهي ايشان بود. در طول مسير به ثمر رساندن پروژه ها، بارها با مشكلاتي جدي روبه رو مي شد؛ مشكلات سختي كه بنده و همكارانش خيلي كم سراغ داشتيم افرادي را كه با اين قبيل مشكلات مواجه شوند. ايشان اما با توكلي كه داشت و با روحيه ا ي قوي اين مشكلات را حل مي كرد و مسيرش را ادامه مي داد.
¤به نظر شما چه مؤلفه اي در روحيه ي ايشان وجود داشت كه رهبر انقلاب در ديدار با خانواده ي شهيد گفتند عطش شهيد طهراني مقدم خيلي زياد بود و گاهي جلوي آن را مي گرفتند؟
- حاج حسن آقا افكار بلند و استراتژيكي داشت و اين ناشي از اعتقادات و باورهايي بود كه از نفس گرم حضرت امام و رهبر معظم انقلاب به او رسيده بود. فكر بلندي داشت. مي گفت ما بايد در مقابل دشمن آن چنان مجهز باشيم كه حق اين آيه را ادا كنيم: «و أع دّوا لهم ما استطعتم م ن قوّه و م ن رباط الخيل تره بون ب ه عدوّ اللّه و عدوّكم و آخر ين م ن دون ه م لا تعلمونهم اللّه يعلمهم»(1) معتقد بود كه ما بايد در مقابل دشمن آن چنان دستمان پر و آتشين و آهنين باشد كه اين ترس هميشه در دل دشمنان ما باشد تا جرأت تهديد و مقابله با ما را نداشته باشند. به همين دليل هم دنبال اين بود كه هر مقداري كه دنيا در فناوري نظامي و تجهيزات دفاعي پيشرفت مي كند، ايشان يك قدم جلوتر باشد. به همين دليل هيچ گاه آرام نبود و به وضع موجود راضي نمي شد.
¤ حضور حضرت آقا در مراسم تشييع شهداي اين حادثه و صدور پيام تسليت و سر زدن به منزل شهيد طهراني مقدم، حكايت از اهميت جايگاه اين شهيد دارد. شما در هر دو برنامه حضور داشتيد. براي ما از نحوه ي مواجهه ي ايشان با خانواده ي شهيد بگوييد؟
- حضرت آقا در مراسم تشييع شهدا، از بنده درباره ي والدينم پرسيدند كه به ايشان گفتم، پدر ما سال ها است كه از دنيا رفته و مادر ما هم حالشان مساعد نبود و نتوانستند در اين مراسم حاضر شوند. ايشان هم فرمودند «سلام مخصوص من را به مادرت برسان و من از خدا مي خواهم به ايشان صبر و سكينه عنايت كند.» اين پيغام ايشان براي مادر ما و دل خانواده ي شهيد، بسيار سكينه آور و آرام بخش بود.
حضرت آقا علاوه بر اين كه در مراسم تشييع تشريف آوردند و پيام تسليت صادر فرمودند كه غير از تسلاي خاطر بازماندگان، براي همسنگران شهيد هم راهگشا بود، محبت كردند و قدم بر چشمان ما گذاشتند و در منزل شهيد حضور پيدا كردند و اسباب دلگرمي خانواده ي ايشان را فراهم كردند. ديدار با حضرت آقا بسيار صميمانه و روحاني بود. ايشان ضمن احوال پرسي از خانواده ي شهيد، از شرايط همسر و فرزندان سؤالاتي پرسيدند كه همسر برادرم پاسخ گفتند و فرزندانشان را هم معرفي كردند و درباره ي وضعيت آنان توضيحاتي دادند. سپس حضرت آقا درباره ي حسن آقا فرمودند كه من اين شهيد را بيش از بيست و پنج سال است كه مي شناسم و از روحيه ي تعالي جو و فعاليت هاي او كاملاً اطلاع داشتم و با او مأنوس بودم و در واقع رفيق بودم.
حضرت آقا آن شب به بازديد سال گذشته شان از دستاوردهاي جهاد خودكفايي سپاه و فعاليت هاي برادرم و همكارانش در اين مركز اشاره كردند و دو نكته ي مهم را مورد توجه قرار دادند؛ اول اين كه دستاوردهاي شهيد طهراني مقدم را بسيار عالي ارزيابي كردند. دوم اين كه فرمودند: شهيد طهراني مقدم جمعي از افراد نخبه و باتقوا را فراهم كرده و وارد اين عرصه كرده بود. البته حضرت آقا در پيام تسليتشان هم به اين نكته اشاره كردند كه اين جمعي كه ايشان در مجموعه ي جهاد خودكفايي سپاه جمع آوري كرده بود، توانايي ادامه ي راه اين شهيد را دارند.
در پايان ديدار هم حضرت آقا به حرف هاي خانواده ي ايشان به دقت گوش دادند و براي خانواده ي شهيد طلب صبر و اجر كردند. البته حضرت آقا يك بار هم پيش از شهادت شهيد طهراني مقدم با خانواده ي ايشان ديدار داشتند. يكي از فرزندان خردسال حاج حسن آقا كه آن زمان حدود 4 سال داشت، يك نقاشي كشيده بود و گفته بود كه من مي خواهم اين نقاشي را به آقا هديه كنم. نقاشي را به صندوق پست انداخته بود و اتفاقاً نقاشي از طريقي به دست حضرت آقا رسيده بود. ايشان هم با ديدن نقاشي خواستند اين بچه و خانواده ي او را ببينند. حضرت آقا فهميده بودند كه نقاشي از فرزند حاج حسن آقا است. بالاخره خانواده ي شهيد و مادر ما به همراه اين بچه در جلسه اي خدمت رهبر معظم انقلاب رسيدند و حضرت آقا اين بچه را بغل گرفتند و او را مورد تفقد قرار دادند و سراغ حاج حسن آقا را هم گرفتند كه خانواده پاسخ دادند ايشان در مأموريت است.
¤ آيا خاطره ي خاصي از ارتباط رهبر معظم انقلاب و شهيد طهراني مقدم به ياد داريد؟
- يك خاطره اي كه در ذهنم مانده، راجع به بازديدي است كه رهبر معظم انقلاب از مجموعه ي تشكيلات جهاد خودكفايي سپاه داشتند كه زير نظر حاج حسن آقا اداره مي شد. يك روز جمعه اي در سال گذشته ايشان تصميم به بازديد از اين مجموعه گرفتند. در اين بازديد حضرت آقا دستي بر شانه ي اين شهيد گذاشتند و فرمودند: «تاكنون هر قولي را كه حاج حسن آقا به ما داد، وفا كرد.» من در آن جا ياد اين آيه ي شريفه افتادم كه «م ن المؤم ن ين ر جاأ صدقوا ما عاهدوا اللّه عليه فم نهم من قضي نحبه و م نهم من ينتظ ر و ما بدّلوا تبد يلاً»(2) و واقعاً اين نكته براي ما و دوستان هم رزمش خيلي جالب بود كه حاج حسن آقا پروژه هاي بزرگ دفاعي و نظامي را در زمان بندي بسيار دقيق و به نحو احسن به انجام مي رساند و به تعهد و قولش عمل مي كرد.
خاطره ي ديگر كه من از خود حاج حسن آقا شنيدم، از دوران دفاع مقدس بود. رهبر معظم انقلاب در دوره ي رياست جمهوري خود به جبهه تشريف آورده بودند و از فعاليت هاي توپخانه ي سپاه هم بازديد كردند كه تحت نظر شهيد طهراني مقدم بود. حاج حسن آقا به من مي گفت آن جا به حضرت آقا گفتم: «چون شما شيعه ي واقعي مولا اميرالمؤمنين هستي و مشتي(3) هستي، ما شما را دوستت داريم.» حاج حسن آقا مي گفت آقا فقط خنديدند و چيزي نگفتند، اما اين صحبت حاج حسن آقا در ذهن همه ي همرزمان ايشان كه در آن جا حاضر بودند، مانده است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پي نوشت ها:
1. سوره ي مباركه ي انفال، آيه ي 60: و هر چه در توان داريد از نيرو و اسب هاي آماده بسيج كنيد تا با اين ]تداركات [، دشمن خدا و دشمن خودتان و ]دشمنان [ ديگري را جز ايشان- كه شما نمي شناسيدشان و خدا آنان را مي شناسد- بترسانيد. و هر چه در راه خدا خرج كنيد، پاداشش به خود شما بازگردانده مي شود و بر شما ستم نخواهد رفت.
2. سوره ي مباركه ي احزاب، آيه ي 23: از مؤمنان مرداني هستند كه به آن چه با خدا عهد بستند، صادقانه وفا كردند، پس برخي از آنها نذر خود را ادا كردند ]به شهادت رسيدند[ و برخي از آنها در ]همين [ انتظارند و هرگز پيمان خود را تغيير ندادند.
3. مشتي: مخفف واژه ي مشهدي؛ يك اصطلاح عاميانه و قديمي مردم تهران براي اين كه بگويند كسي باوفا و دوست داشتني است.