پیمان عباسی با انتشار استوری در صفحه شخصی اش در اینستاگرام به پویا پورسرخ تبریک گفت برای او ارزوی خوشبختی کرد. هنوز مشخص نشده که دلیل این تبریک چیست، ولی اینطور برداشت میشود که پوریا پورسرخ ازدواج کرده و این تبریک برای متاهل شدن اوست. هنوز پوریا پورسرخ واکنشی به این خبر نشان نداده است.
به گزارش رکنا رضا عنایتی هم با انتشار عکسی در پست اینستاگرام خود از ازدواج پوریا پورسرخ خبر داد.
بازیکن سابق استقلال نوشت: پوریا دوست عزیز من از صمیم قلب برایت آرزوی سلامتی میکنم و امیدوارم. قطار زندگی مشترکتان همیشه بر روی ریلهای خوشبختی حرکت کند پیوندتان مبارک.
پوریا پورسرخ هنوز واکنشی نشان نداده و این موضوع را رسما تایید نکرده است.
شایعه ازدواج پوریا پور سرخ و مهراوه شریفی نیا
این روزها که سریال کیمیا با بازی پوریا پور سرخ و مهراوه شریفی نیا در حال پخش است، شایعه ازدواج پوریا پورسرخ بیشتر از قبل بر سر زبانها افتاده و هر روز اسمی را کنار اسم پوریا پور سرخ قرار میدهند… اسمهایی که خود پوریا پورسخ از آنها اظهار بی اطلاعی میکند!
فضای مجازی هم که مملو از شایعات ریز و درشت درباره هنرمندان است. کسی در وب سایت خود خبر ازدواج پوریا را میگذارد یکی در فیسبوک میگوید ازدواج کرده و تمام شده و آن یکی هم در اینستاگرام آرزو میکند مهراوه و پوریا واقعا ازدواج کنند.
پوریا پورسرخ بازیگر سریال کیمیا در گفتگو با تی وی پلاس در مورد شایعاتی که هول ازدواجش است صحبت کرد وی درپاسخ به این سوال که چرا تا الان که ۳۸ سالش است و هنوز ازدواج نکرده گفت:
ازدواج باید در شرایطش انجام شود و تا موقعیت مناسبی پیش نیاید نباید ازدواج کرد، وی ادامه داد که هر انسان نرمال و طبیعی باید ازدواج کند.
پورسرخ درادامه نسبت به شایعاتی که هول ازدواجش میگویند اظهار داشت: اگر بخواهم ازدواج کنم خبر آن را قایم نمیکنم، مگر از دیوار کسی بالا رفتم که آن را قایم کنم؟ وی درباره خود ادامه داد: نه میگویم دررابطه با ازدواجم خبری هست و نه میگویم درباره ازدواجم خبری نیست هروقت اتفاقی بیافتد به همه خبر میدهم مگر دیگران که ازدواج کرده اند قبل از ازدواج با بوق و کرنا خبر آن را پخش کرده اند؟
وی درپاسخ مجری برنامه که از او درباره مهراوه شریفی نیا و شایعه ازدواج با او پرسید با ناراحتی جواب داد: مهراوه مثل خانواده من میمونه و این حرفا قشنگ نیست…
وی میگوید همیشه از این حرفها که پشت سر من است رنج برده ام. او ادامه داد که کسی که این حرفها را پشت سر کسی میزند آیا راضی است در مورد خانواده خودش هم همچین حرفهایی گفته شود؟
پور سرخ که در سریال کیمیا با خانم آزیتا حاجیان و مهراوه شریفی نیا هم بازی است میگوید: خانم حاجیان مانند مادر من است و من نسبت به همه اعضای گروه فیلمبرداری احساس صمیمیت و دوستی میکنم. اینکه وقتی کسی با همکار خود سر یک میز مینشیند و غذا میخورد نباید منجر به ایجاد شایعه شود و شایعه سازان مطمینا خودشان گرفتار این مسئله خواهند شد.
گفتگوی صمیمانه با پوریا پورسرخ
پوریا پور سرخ بازیگری است که این روزها با سریال کیمیا در تلویزیون حضور دارد و همین مسئله باعث شده که بیشتر در کانون توجهات قرار بگیرد. بااو گفتگوی صمیمانهای انجام داده ایم که در آن از زندگی خصوصی و تجربیات کاری اش صحبتهای جالبی کرده است.
پوریا پورسرخ نمونه کامل از یک انسان موفق است. در حالی که نزدیک به ۱۰ سال از حضورش در عرصه بازیگری میگذرد و موفقیتهای زیادی را در این عرصه تجربه کرده است، اما هرگز آدمی تک بعدی نبوده و در کنار بازیگری، تحصیلات خود را تا مدارج بالا ادامه داده و از طرف دیگر هرگز حواشی و شایعات مرسوم بازیگری را وارد زندگی شخصی و حریم خصوصی خود نکرده است.
قواعد رقابت سالم را به خوبی میداند و از تجربیاتش، پلی برای رسیدن به موفقیت ساخته است. او حتی از معدود بازیگرانی است که به شدت به سلامت روحی و جسمانی خود اهمیت میدهد و حالا بعد از ۳ سال دوری از مصاحبههای مطبوعاتی، درباره ابعاد تازهای از زندگی و حرفه اش صحبت کرده است، از تجربیاتی که در این سالها به دست آورده و آرامشی که این روزها در زندگی اش جاری است.
ازدواج پوریا پورسرخ لو رفت +عکس سلفیپختهتر شدم
نزدیک به ۱۰ سال از حضورم در عرصه بازیگری میگذرد و هرکسی در هر شرایطی وقتی ۱۰ سال از عمرش سپری میشود، تغییرات زیادی میکند، بزرگتر میشود، پختهتر میشود و... من هم طبیعتا در این سالها تغییرات زیادی کرده ام. مثلا شاید نسبت به برخی مسائل که قبلا خیلی سریع ری اکشن نشان میدادم، دیگر الان واکنش خاصی نداشته باشم، شاید مسائلی بوده که در گذشته باعث آزارم میشده، ولی حالا برایم تبدیل به سوژه خنده شده است.
خیلی خاطرات از آن دوران اولیه حضورم دارم که از ذهنم پاک نمیشود، ولی آزارم نمیدهد بلکه برایم به تجربیاتی ارزشمند تبدیل شده است. ناپلئون میگوید هیچ گاه به گذشته ام نگاه نمیکنم، مگر اینکه بخواهم از آن درس بگیرم. من هم سعی میکنم از تجربیاتی که از گذشته ام کسب کرده ام به عنوان توشه راهم استفاده کنم.
درسهایی از مطبوعات
زمانی که من با سریال «وفا» معرفی شدم، تنها چند چهره جوان بودند که در رسانهها حضور داشتند و اتفاقی که برای «وفا» افتاد شاید پیش از آن فقط برای «مسافری از هند» و «خط قرمز» افتاده بود و فکر میکنم آن زمان نیاز بود که رسانهها سراغ چهرههای جدیدتر بروند.
من هم در آن زمان به عنوان یک آدم بی تجربه که وارد حرفه بازیگری شده بودم، پیش خودم فکر میکردم الان دوتا مصاحبه انجام میدهم و نهایتا چهارجا چاپ میشود، ولی میدیدم که هر مصاحبه من بیست جا چاپ میشد و این خودش یکی از تجربیاتی بود که در آن دوران کسب کردم، چون زمانی که مردم یک مصاحبه را میخوانند، راجع به شخصیت آن آدم قضاوت میکنند و بر اساس صحبتهای آن فرد میگویند چقدر این آدم توخالی است یا برعکس چقدر آدم درستی است و بعضی از مصاحبههای ساختگی یا برداشتهای اشتباه باعث میشود که قضاوت اشتباهی راجع به آن هنرمند انجام شود. البته این را هم بگویم که این مسائل جزئی از کار ماست، شما نمیتوانید بگویید که من وارد آب میشوم، ولی خیس نمیشوم! من هم در این مدت درباره رویکرد خودم نسبت به مطبوعات تجربیاتی کسب کردم که بسیار مفید بود.
آرامش حرف اول را میزند
هر انسانی اخلاق و رفتار خاص خودش را دارد و من هم در تمام این سالها سعی کرده ام زندگی شخصی و خانواده ام را وارد مسائل رسانهای مرسوم این حرفه نکنم و البته ایرادی هم به دیگران نمیگیرم که چنین کاری کرده اند، چون این موضوع کاملا شخصی است. شما خودتان بهتر این موضوع را میدانید، چون از اولین کسانی بودید که با من مصاحبه کردید، اینکه من در همان سالهای اول حضورم در این حرفه، همیشه از این فضا دور بودم و بعضا اذیت میشدم از اتفاقاتی که به زندگی شخصی ام ورود پیدا میکرد. ولی با تجربیاتی که کسب کردم و آنها را به کار گرفتم، حالا آرامش بسیار خوبی دارم و آن را با یک دنیا عوض نمیکنم. برای من آرامش امروزم از همه چیز مهمتر است و به همین دلیل همیشه سعی کردم زندگی شخصی و خانوادگی ام را از رسانهای شدن و حواشی دور نگه دارم تا این آرامش را داشته باشم.
من هم ازدواج میکنم
ازدواج یک برگ از صفحات زندگی هر آدم نرمالی است که باید یک روز اتفاق بیفتد. به نظرم این عقیده و صحبت یک آدم نرمال نیست که مثلا بیاید در مصاحبه اش بگوید که «من امسال میخواهم ازدواج کنم!»، چون به نظرم ازدواج اتفاقی است که نیاز به آن باید حس شود و سپس طرف مقابلت را پیدا کنی که این پروسه ممکن است یک ماه طول بکشد یا یک سال یا حتی بیشتر... مطمئنا من هم مثل هر آدم نرمال دیگری این اتفاق را در زندگی ام تجربه خواهم کرد، قطعا به آن فکر میکنم و ایده آلهای خودم را دارم، ولی تا زمانی که پیش نیاید، لزومی نمیبینم که راجع به آن صحبت کنم و حواشی رسانهای برای خودم ایجاد کنم، چون زمانی که این اتفاق بیفتد، همه متوجه خواهند شد. صحبت از ازدواج شد و جا دارد من بازهم به سام درخشانی عزیز و همسر محترم شان تبریک بگویم.
کمال گرایی مخصوص من
هر کسی در زندگی به دنبال کمال است و این ذات بشر است و تنها تفاوت انسان با سایر مخلوقات این است که همیشه به دنبال کمال و کمال گرایی است و این موضوع در زندگی، در شغل، در ازدواج و در تمام مسائل زندگی وجود دارد، ولی من شخصا تا جایی به دنبال کمال گرایی هستم که تبدیل به آفت برای انجام کارهایم نشود و زمانی که حس کنم این کمال گرایی به کاری که میخواهم انجام بدهم، ضربه میزند، قطعا جلوی آن را میگیرم و نمیگذارم تبدیل به وسواس شود.
ضمن اینکه کمال گرایی و ایده آل گرایی تا یک جاهایی دست خود آدم است و بخشی از آن از عهده انسان خارج است. مثلا من به عنوان یک بازیگر دوست دارم با بزرگترین فیلمسازان جهان مثل اسکورسیزی یا اسپیلبرگ کار کنم، ولی آیا واقعا این شرایط در حالت نرمال و عادی وجود دارد؟ پس همه ما دنبال رسیدن به کمال هستیم، ولی تا جایی که دست خودمان است و به زندگی مان لطمه نزند.
حتی در نقش یک سیگاری هم حاضر نمیشوم
من همیشه سعی میکنم سلامت زندگی ام را حفظ کنم که این سلامت زندگی شامل سلامت روحی و روانی و سلامت جسمانی میشود. همانطور که گفتم خودم را از حسادتها و کینهها دور کرده ام و به نظرم این سلامت روحی است که این روزها از آن لذت میبرم. سلامت جسمانی ام را هم همیشه سعی کرده ام با ورزش و تغذیه مناسب حفظ کنم و به نظرم اینها کاملا به خود شخص برمی گردد که چطور زندگی میکند.
من تا به حال در هیچ فیلم سینمایی سیگار نکشیده ام و شاید هم برای یک بازیگر این موضوع یک ضعف باشد چرا که میگویند باید بتوانی در هر نقشی بازی کنی، ولی آنقدر شهامت داشته ام که بگویم «نه، من نمیتوانم در نقش یک سیگاری بازی کنم.» حتی این را بارها شنیده ام که هستند بزرگانی در سینمای خودمان که وقتی نقشی به آنها پیشنهاد میشود و فیلمنامه را میخوانند به سازندگان آن فیلم میگویند که «فلان بازیگر برای این نقش بهتر از من است» و این اخلاق حرفهای است و همان سلامت شغلی است که به نظرم اوج اعتمادبه نفس یک انسان را نشان میدهد.
مطمئن باشید قدرت طلبی چاره کار نیست
در همان شروع کارم، خیلی از همکاران میگفتند که پوریا نهایتا ۲ سال بیشتر در سینما دوام نمیآورد و متاسفانه خیلی از ضرباتی که ما در این حرفه میخوریم، از همکاران خودمان است و خیلی از ما هنوز قواعد رقابت را بلد نیستیم و این موضوع فقط مختص سینما نیست، بلکه متاسفانه در جامعه ما رفته رفته تبدیل به یک اصل شده است. زمانی که ما بچه بودیم ضرب المثلی بود که میگفتند «بار کج به منزل نمیرسد!»، ولی حالا میبینیم که گویا بار کج خیلی هم خوب به منزل میرسد و متاسفانه کسانی که بازی جوانمردانه را بلد نیستند، اتفاقا بیشتر به موفقیت میرسند.
مثلا در فوتبال اگر بخواهم مثالی بزنم باید به وحید هاشمیان عزیز اشاره کنم که مدارک مربیگری که او دریافت کرده را بعید میدانم فرد دیگری در ایران دریافت کرده باشد و با خودم فکر میکردم اگر فلان بازیکن فوتبال که روابط پشت پرده زیادی دارد، اگر نصف این مدارک را داشت الان تمام مطبوعات ورزشی و اهالی ورزش فشار میآوردند که باید در تیم ملی باشد. هستند بازیکنانی که تا برای کلاس مربیگری ثبت نام میکنند، همه فشار میآورند که این آدم حتما باید در تیمهای بزرگ باشد و نمیشود منکر این لابیها شد. یکی از آرزوهایی که دارم این است که شرایط طوری باشد که نسلهای بعد از من به این جمع بندی برسند که لازم نیست برای رسیدن به موفقیت به افرادی که دارای نفوذ صنفی هستند چنگ بزنند، یا ناجوانمردانه بازی کنند یا به دیگران پشت پا بزنند تا خودشان پیشرفت کنند.
از حسادت و کینه بیزارم
یک اصل مهم در زندگی من وجود داشته و صادقانه با تمام وجود پای این قضیه هستم و میتوانم به شرافتم قسم بخورم که ۱۰ سال دیگر هم همین هستم و این را از همه اطرافیانم که با من در ارتباط هستند، اساتید دانشگاهم، همکلاسی هایم و... میتوانید بپرسید. هرکسی در زندگی فراز و نشیبهایی داشته و من هم داشتم، ولی من یک اصل مهم در زندگی دارم و آن هم رقابت سالم است. به شرافتم قسم میخورم که هرگز از موفقیت کسی ناراحت نشدم و به کسی حسادت نکردم. همیشه مانند دوندههای ماراتن به هدفم نگاه کرده ام و هرگز به فکر این نبودم برای پیشرفت خودم، به کسی ضربه بزنم. حتی در دلم نسبت به کسانی که به من حسادت میکردند هم حس بدی ندارم.
موفقیت به تلاش و پشتکار وابسته است
معتقد هستم که هر آدمی در کارش، جای خودش را پیدا میکند. در هر کاری برای همه جا هست و هیچ کس جای دیگری را تنگ نکرده است و دیگر به تلاش و استعداد آن آدم بستگی دارد که تا کجا پیشرفت کند. یکی از اساتید دانشگاهی ام میگفت یک نوازنده در آکروپلیس مینوازد و یک نوازنده دیگر سر چهارراه مینوازد، هر دو نوازنده هستند، ولی هر دو هنرمند نیستند!
معرفت و علم مکمل هم اند
خانواده من خانوادهای است که به شدت به تحصیل اهمیت میدهد و به همین دلیل است که اهمیت به تحصیل همیشه در وجود من بوده و هست. هرچند معتقد هستم که انسانیت و رشد فکری و اخلاقی به تحصیل و مطالعه نیست. من افرادی را میشناسم که دائم کتابهای روانشناسی در دست دارند و پُز روشنفکری میدهند و صبح تا شب درباره روانشناسی، انرژی مثبت، دوست داشتن هم نوع، محبت، عشق و علاقه صحبت میکنند، ولی در رفتار و کارهایشان دائم دنبال خراب کردن دیگران، حسادت و زیرآب زدن هستند! «چارپایی بر او کتابی چند، نه زاهد بود، نه دانشمند»، من معتقد هستم که بهتر است آدم یک کتاب بخواند، ولی آن را بفهمد و نمود و اثر آن کتاب در رفتارش نمایان شود تا اینکه دائم در صفحه اش کتابهای مختلف را معرفی کند، ولی میزان کینه اش نسبت به دیگران وحشتناک باشد و به شدت به روانکاو نیاز داشته باشد!
هرچند این موضوع نیاز به روانکاو و روانشناس در جامعه ما جا نیفتاده است و در حالی که در کشورهای دیگر این کار به یک روتین در زندگی شان تبدیل شده است و درواقع اتفاقات و ناراحتیهای شخصی و کاری خودشان را نزد پزشک تلطیف میکنند، ولی ما، چون این کار را انجام نمیدهیم، خروجی آن میشود دعواهای روزانه در ترافیک و کوچه و خیابان.
یک مقدمه قابل تامل و فراموش نشدنی
اخیرا کتابی با عنوان «اقتدارگرایی ایرانی در عهد قاجار» به قلم استاد علوم سیاسی دکتر محمود سریع القلم به بازار نشر عرضه شده است که به همه توصیه میکنم آن را مطالعه کنند. آنچه بیش از موضوع و متن کتاب، خواننده را تحت تاثیر قرار میدهد، صفحه «تقدیم» است که نویسنده در ابتدای کتاب خود آورده است که در نوع خود کم نظیر است. در متن تقدیم کتاب آمده است:تقدیم به ایرانیان زیر ۱۰ سال، که در آینده برای کسب ثروت، به نهاد دولت نزدیک نخواهند شد! برای افزایش قدرت کشور، ثروت تولید خواهند کرد. ظرفیت نقدپذیری و اصلاح تدریجی را در خود پدید خواهند آورد. از فرهنگ واکنشهای سریع به خویشتن داری، ارتقای فرهنگی پیدا خواهند کرد.
از فرهنگ شفاهی و غیردقیق به فرهنگ مسئولانه مکتوب، انتقال تمدنی پیدا خواهند نمود. از رفتارها و کارهای کوتاه مدت به گستره درازمدت، رشد فکری پیدا خواهند کرد. تضعیف، تخریب و انتقام را از فرهنگ سیاسی خود حذف خواهند نمود. به رشد فردی و استقلال فکری از طریق مطالعه حداقل ۲ ساعت در روز روی خواهند آورد. برای ایرانیان دیگر از رانندگی گرفته تا کسب قدرت، حقوق قائل خواهند شد. از رشد و موفقیت دیگران به طور واقعی خوشحال شده و درس خواهند آموخت. غرور بی جا، حسادت و ناجوانمردی را به سکوت، احترام و گذشت تبدیل خواهند کرد. دروغگویی و وارونه جلوه دادن واقعیتها را از نظام معاشرتی خود با دیگران حذف خواهند نمود. برای کسب قدرت، به اصل رقابت و فرصت برای دیگران اعتقاد خواهند داشت.
با هم مهربانتر باشیم
تمام کسانی که فضاهای مجازی من را دنبال میکنند، میدانند که من هرگز به خودم اجازه نداده ام که مثلا از کلمه فن پیج استفاده کنم یا کسانی که عضو صفحه من هستند را طرفداران خودم بنامم، بلکه همیشه مردم را به عنوان دوستان خودم میدانم. اما متاسفانه میبینم که نسبت به همدیگر در همه عرصهها بی رحم شده ایم. به نظرم نباید اسم این را فضای مجازی بگذاریم، بلکه این دقیقا فضای حقیقی است و کسانی که توهین میکنند، حرف دل خودشان را اعلام میکنند، اما شاید شیوه و فرهنگ ما دچار مشکل شده است. مثلا من رئالی دوآتشه هستم و بعد از شکست این تیم مقابل بارسلونا دوست داشتم ری اکشن طرفداران رئال را در صفحه این باشگاه ببینید، درصد توهینها آنقدر ناچیز است که اصلا باور نمیکنید، ولی اگر این اتفاق در ایران بیفتد، بدترین فحشها و توهینها انجام میشود. واقعا یک مقدار نسبت به هم بی رحم شده ایم.
ما هم مثل مردم زندگی میکنیم
متاسفانه نکته دیگری که در سالهای اخیر بین مردم رواج پیدا کرده یا بهتر است بگویم که آن را رواج داده اند این است که با لوکس جلوه دادن زندگی فوتبالیستها و هنرمندان، باعث گارد گرفتن مردم نسبت به آنها شده اند. عدهای فکر میکنند ما زندگی لوکسی داریم و پول مفت درمی آوریم. من هنوزهم بعد از این همه سال کار کردن، اجاره نشین هستم.
به یکی از دوستان بازیگر گفتم تو که دائم در مصاحبه هایت میگویی من چندصد میلیون برای این فیلم و چندصد میلیون برای آن فیلم میگیرم و میخواهی با این مصاحبهها با دیگر بازیگران رقابت کنی، به این موضوع فکر نمیکنی که همین رقمهای دروغین که میگویی میتواند باعث خشم مردم شود. آن جوانی که در پایین شهر در یک زندگی کارگری حضور دارد، چه فکری راجع به ما میکند؟! معلوم است که اگر من هم جای آن جوان باشم، عصبانی و ناراحت میشوم و گارد میگیرم. اینها همه مسائلی است که اختلاف ایجاد میکند.
گاهی بدشانسیهای سینمایی سراغم میآید
این موضوع را قبول دارم که چند کار اخیر سینمایی ام در اکران با مشکل و بدشانسی روبه رو شدند. واقعیت این است که من شخصا از فیلم «عشق و جنون» انتظار بیشتری داشتم که متاسفانه در زمان اکران با اتفاقات عجیبی روبه رو شد که بعضیها اسمش را مافیای اکران میگذارند و اینکه بعضی فیلمها را در اکران نابود میکنند، واقعا این روزها زیاد شده است. به بعضی از فیلمها اکران سانس به سانس میدهند و به شرط تعداد بیننده در آن سانس، سانسهای بعدی را میدهند!
در ۸ سانس برای فیلم بن هور هم اتفاق خاصی نمیافتد که برای فیلم من رخ بدهد؟! یا فیلم «دوربین» هم به همین مشکل دچار شد. اما از این دو فیلم که بگذریم باید راجع به «رستاخیز» صحبت کنم که چندین سال همه بچههای این فیلم، عمرمان را برای آن گذاشتیم و در شرایطی کار کردیم که هرکسی حاضر به کارکردن نبود و این فقط بخش فیزیکی کار بود چرا که به لحاظ روحی این کار، کار بسیار خاص و سختی بود چرا که همه ما تعلق خاطر خاصی به موضوع این فیلم داشتیم و داریم، ولی در نهایت آن اتفاقات در زمان اکران برایش رخ داد.
از بابت کیمیا خوشحالم
سریال «کیمیا» یکبار وارد مرحله پیش تولید شد، ولی کار به فیلمبرداری نکشید و متوقف شد و بعد از نزدیک به یک سال قرار شد دوباره کار استارت بخورد، خیلی خوشحالم من هم جزو معدود بازیگرانی بودم که سری اول که متوقف شده بود، وارد سری دوم هم شدم. خوشحالم که این کار ساخته شد و خوشحالم که مردم میبینند و از طرف دیگر خوشحالم که بعد از مدتها با این سریال به تلویزیون بازگشتم.
تجربه نشان داده کارهایی مانند «کیمیا» مورد توجه مخاطب قرار میگیرند و مسئولان نیز باید این را درک کنند که مردم با اینجور کارها که قسمتهای زیادی دارند، ارتباط بهتری برقرار میکنند. سریالهایی که در قسمتهای بیشتری پخش شده اند مثل «نرگس»، «ستایش» و «کیمیا» همگی از این دسته کارها هستندکه مردم با آنها ارتباط خوبی برقرار کرده اند.
یک بازار کاری جدید
بسیاری از بزرگان ما میگویند که در این حرفه شما مدتی انتخاب میشوید، ولی بعد از مدتی این شما هستید که انتخاب میکنید، ولی متاسفانه دوره انتخاب کردن ما مصادف با زمانی شده است که وضعیت سینما اصلا خوب نیست و تلویزیون هم آن قدرت سابق را ندارد و من از این بابت برای «کیمیا» خوشحالم که باعث شده دوباره مردم نسبت به کارهای اینچنینی عکس العمل نشان دهند. سالها پیش که آقای لطیفی شروع به ساخت سریال برای شبکه خانگی کردند از ایشان خواهش کردم که با قدرت این کار را انجام دهند چرا که همین موضوع یک بازار کار جدید برای همه ما ایجاد میکند و خوشحالم که ایشان و سایر بزرگان در شبکه خانگی کارهایی ساختند که آن را رونق دادند و حالا تبدیل به یک کار جدید و پرطرفدار شده است.
در مطبوعات هم همینطور، این روزها که رسانههای چاپی بین مردم آن رونق سالهای قبل را ندارند، خیلی از دوستانی که مشغول کار در این زمینه هستند، باید به فکر بازار جدیدی برای خود باشند چرا که معمولا جامعه ما نسبت به اینطور مسائل مسئولیتی ندارد و درواقع این خودمان هستیم که باید به فکر ایجاد بازار جدید برای خودمان باشیم. چرا مسئولان محترم ما که دائم مشغول رصد کردن بازیگران هستند، به فکر آن بازیگرانی نیستند که مثلا ۶ سال است در خانه نشسته اند و کاری به آنها داده نمیشود؟!
آیا برای مسئولان ما فقط رفتار اجتماعی ما مهم است؟! مسائل دیگر مثل آینده کاری یا بیکاری و بازنشستگی ما مهم نیست؟ متاسفانه بودجههای دولتی همیشه صرف کارهایی میشود که بازیگران آن کارها همیشه یکسری آدم خاص هستند و تکرار و تکرار. نباید حمایتی از هنرمندان صورت بگیرد؟ سینما مثل یک چرخ وفلک است و یک روز بالا هستی و روز دیگر پایین و فاصله بالا بودن تا پایین آمدن خیلی کم است و اگر حمایت دولت و مسئولان و حتی مردم نباشد، چه اتفاقی برای بازیگر رخ میدهد؟!
بیوگرافی پوریا پورسرخ
پوریا پورسرخ بایگر سینما و تلوزیون ایرانی و متولد ۴ تیر ۱۳۵۶ شهر تهران است. او ورزشکار است و در رشته رزمی تکواندو کمربند مشکی دارد. مدرک تحصیلی پوریا پورسرخ دکترای فیزیولوژی گیاهی است. او فرزند اول خانواده است و دو خواهر و یک برادر کوچکتر از خود دارد که هر سه نفر انها دانشجو هستند. مادرش معلم زبان است و پدرش بازنشسته شرکت نفت میباشد.
نخستین سریال پوریا پورسرخ
پوریا پورسرخ نخستین بار در سریال وفا به کارگردانی محمدحسین لطیفی بازی کرد و به عنوان چهرهای جدید مطرح شد و بعد از این سریال نقشهای متفاوتی را بازی کرد.
او در همین سال با حضور در فیلم روز سوم نامزد بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از بیست و پنجمین جشنواره فیلم فجر شد.
بازی در نخستین فیلم سه بعدی ایران
پوریا در نخستین فیلم سه بعدی تاریخ سینمای ایران آقای الف علی عطشانی در نقش اول آقای الف ایفای نقش کرد و همچنین در طولانیترین سریال ایرانی یعنی کیمیا هم ایفای نقش کرده است.
شیطون بودن پوریا پورسرخ و درس خواندن بودنش
پوریا پورسرخ در زمان کودکی بسیار شر و شیطان بود. او با این وجود درس هایش بسیار عالی بود. بقدری درس هایش خوب بود که خیلی راحت وارد دانشگاه شد.
او مدتی هم برای تحصیل از کشور خارج شد و مدرک کارشناسی ارشد را گرفت. او فوق لیسانس را در تهران خواند و در رشته فیزیولوژی گیاهی رتبه سوم شد.
پوریا پورسرخ با اینکه خیلی درس خوان بود، ولی تمام مدرسه از او عاصی شده بودند و به جز انضباط و جغرافیا همه درس هایش عالی بود. او از درس جغرافیا گریزان بود و مجبور شد که با تک ماده این درس را قبول شود.
ازدواج و همسر پوریا پورسرخ
پوریا پورسرخ هنوز مجرد است و با خانواده اش در محله جردن زندگی میکند. او هنوز برای ازدواج تصمیم نگرفته است و دلیل اصلی را شرایط فعلی بین جوانان اعلام کرده است. او میگوید در دورهای که مد شده است میگویند اتومبیل شما چیست؟ منزل شما کچاست؟ کجا مسافرت میروید و این سوالها بین دختر و پسرها مد شده و آدم خیلی راحت نمیتواند کیس مورد نظر خود را پیدا کند. پوریا پورسرخ میگوید:
به محض این که کیس مناسبم را پیدا کنم و از همه جهات ببینم که با هم هماهنگی و تفاهم داریم مطمین باشید که معطل نخواهم کرد. به نظر پوریا پورسرخ که در محله جردن تهران مینشیند اصلا مرزبندیهای شمال شهرو پایین شهر بی معنی است.
تحصیل و بازیگر همزمان
پوریا پورسرخ قبل از اینکه در سریال وفا بازی کند، همزمان با ورودش به مقطع دکترا پیشنهاد بازی در سریال تلوزیونی فرار بزرگ را پذیرفت و با این کار وارد حرفه بازیگری شد. پوریا پورسرخ به دلیل اینکه هم درس میخواند و هم کارش را که به رشته تحصیلی اش مربوط بوده را انجام میداد از سوی دیگر وارد عرصه بازیگری شده بود شبانه روز وقت گذاشت تا بتواند به خوبی از عهده کارهایش بر آید. به قول خودش حتی در ۲۴ ساعت وقت کم میآورد، ولی پیشتکار پوریا پورسرخ واقعا و مثال زدنی بود.
بزرگترین شانس زندگی پوریا پورسرخ
پوریا پورسرخ میگوید که نقش ژوبین در سریال وفا بزرگترین شانس زندگی او بوده است. پوریا پورسرخ دو ماه در لبنان سپری کرد. با بازی در سریال وفا خیلی زود عکسها و پوسترهایش در همه جا پخش شد و اسم او یک شبه روی زبانها افتاد و به اوج رسید.
پوریا پورسرخ در اواخر سال ۱۳۸۴ پیشنهاد بازی در سریال وفا را به سفارش آقای لطیفی پذیرفت. شخصیت ژوبین پناهی انقدر برای او جذاب بود که نتواند نه بگوید. به نظر پوریا پورسرخ سپردن نقش ژوبین به او یکی از شانسهای بزرگ زندگی اش بود. به خاطر بازی در سریال وفا چندین ماه درگیر این پروژه بود. حتی پوریا پورسرخ دو ماه را در لبنان سپری کرد. با پخش سریال وفا زندگی پوریا پورسرخ وارد مرحله تازهای شد. خیلی زود عکسها و پوسترهای پوریا پورسرخ در همه جا پخش شد. اسم او یک شبه بر سر زبانها افتاد و به اوج رسید. البته این اتفاق فرخنده باعث شد تمام فعالیتهای قبل از عید پوریا پورسرخ مثل تحصیل و کارش مختل شود. البته باید گفت هر که طاووس خواهد جور هندوستان کشد.