جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۴ آذر ۱۳۹۸ - ۱۹:۴۴

ظریف در دوحه به کشورهای حاشیه خلیج فارس چه پیشنهاد کرد؟

وزیر امور خارجه گفت: محاصره تحمیلی بر قطر و جنگ در یمن ۲ نمونه محاسبه اشتباه به شکلی فاجعه‌بار است.
کد خبر : ۴۸۵۹۹۴

محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران روز یکشنبه در مجمع دوحه به تشریح طرح پیشنهادی ایران برای کاهش تنش در خلیج فارس پرداخت.

به گزارش فارس او افزود: محاصره تحمیلی بر قطر و جنگ در یمن ۲ نمونه محاسبه اشتباه به شکلی فاجعه‌بار است؛ ما در ایران معتقدیم رسیدن به هم‌گرایی منطقه‌ای جدید بر اساس گفت‌وگوی چندجانبه بسیار مهم است.

ظریف اظهار کرد: ما در ایران معتقدیم رسیدن به همگرایی منطقه ای جدید بر اساس گفتگوی چند جانبه بسیار مهم است. ما به دیدگاهی امنیتی نیاز داریم که آزادی کشتیرانی و امنیت انرژی را تضمین کند.

متن سخنرانی وزیر امور خارجه کشورمان بدین شرح است:

"افتخار بزرگی است امروز در مجمع دوحه حضور دارم. همچنین به دوستان قطری مان هم برای تدارک این گردهمایی جالب توجه تبریک می گویم و از انها برای مهمان نوازی سخاوتمندانه شان تشکر میکنم.

درشرایطی که ما اینجا در قلب غرب اسیا از آرامش و امنیت برخورداریم، منطقه ما از اشفتگی شدیدی رنج می برد.

من اعتقاد دارم ریشه اصلی بحران های چندگانه و مزمنی که ما با انها روبرو هستیم در نوعی اختلال شناختی نهفته است: اختلالی که نه تنها کشورهای منطقه بلکه قدرت های جهانی را نیز مبتلا کرده است. و به همین دلیل است که من فکر میکنم مجامعی همچون این نشست گرانمایه فرصتی بی همتا برای کشف فرضیات و واسازی انگاشته های ما فراهم می اورند و ما در قالب ان می توانیم راهی برای خروج از مخمصه کنونی منطقه ای پیدا کنیم.

اولین و مزمن ترین اختلال شناختی همان اتخاذ دیدگاه حاصلجمع صفر در قبال تحولات جهانی است. کم نیستند افرادی که همچنان بر این باورند که حتی در دنیای بهم تنیده ما — که همه چیز از تجارت و محیط زیست تا اطلاعات و حتی عواطف و احساسات ما جهانی شده اند—می توان با هزینه دیگران منفعت کسب کرد. این افراد می توانند امنیت را از طریق سلب امنیت همسایگان خود کسب کنند. این طریق هیچگاه به مقصد نرسیده است. و هرگز هم نخواهد رسید. امنیت —درست مانند تغییرات اقلیمی— مرز نمی‌شناسد.

نابرابری در قدرت، وسعت جغرافیایی، منابع طبیعی و انسانی و امثال آن در میان کشورهای منطقه ما به عواقب فاجعه باری انجامیده است. برخی از کنشگران جهانی به این نابرابری ها و رقابت های بی پایان در منطقه به عنوان یک فرصت و در واقع به عنوان بستری مناسب برای گسترش حضور نظامی خود و نیز فروش بیشتر سلاح به تقریبا تمامی طرفین در منطقه نگاه میکنند. اما این حضور بیگانه منجر به بهبود امنیت کنشگران خارجی و منطقه ای نشده و فی الواقع تنها به فجایعی همچون انهدام هواپیمای غیرنظامی ایران توسط ناو وینسنس در سال ۱۳۶۷ (۱۹۸۸) و ظهور افراطگرایی در نتیجه حضور امریکا در عراق و افغانستان انجامیده است—عاقبتی که ما در اوایل سال ۲۰۰۱ آنرا پیش بینی کرده بودیم.

در ارتباط با تجارت اسلحه، کشورهای حوزه خلیج فارس طی سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۸ به اندازه تقریبا یک چهارم کل فروش اسلحه در جهان سلاح وارد کردند که این میزان تقریبا دو برابر میانگین فروش اسلحه در مقایسه با پنج سال پیش از ان است. ایالات متحده، بدون تعجب، فروشنده تمامی این سلاح های کشنده بوده است. اما سوال اصلی این است: آیا این فروش هنگفت اسلحه به این منطقه عوایدی حتی نزدیک به هفت تریلیون دلاری که رییس جمهور ترامپ خودش پذیرفته که از سال 2001 در منطقه ما به هدر داده شده، به ارمغان آورده است؟ منصفانه بگویم که این فقط قدرت های جهانی نیستند که به طور انحصاری از این اختلال شناختی رنج می برند. متاسفانه همه رنج می برند.

برخی از بازیگران منطقه ای نابرابری ها را به عنوان فرصتی برای استیلای منطقه ای تلقی می کنند. حمله صدام حسین به ایران و کویت و محاصره قطر توسط سعودی ها و جنگ در یمن تنها نمونه هایی از این خطاهای فاجعه بار در استفاده از فرصت های سوءتعبیر شده برای استیلای منطقه ای است.

و اکثرا در این منطقه، با بهره گیری از انباشت ثروت دلارهای نفتی، معتقدند که همه چیز خریدنی است. یقینا اسلحه—از جمله پیچیده ترین سلاح ها—را می توان در مقادیر زیاد خریداری کرد. مع الاسف حتی بعضی از سیاست های خارجی را نیز می توان به بالاترین پیشنهاد دهنده فروخت. اما به راستی آیا امنیت قابل خرید است؟ آیا ثبات منطقه ای را می توان ابتیاع نمود؟

دوستان گرامی
هیچ یک از ما—و نه تنها جامعه جهانی در کل—از این پارادایم حاکم بهره نبرده است. ما در ایران—بسیار همانند دوستانمان در قطر—اعتقاد داریم که نیازمند یک تغییر اساسی در پارادایم حاکم بر منطقه مان از طریق اصلاح شناخت ها و توجه به لزوم ایجاد یک ترتیبات همکاری و امنیت منطقه ای تحت لوای سازمان ملل هستیم. این البته نکته جدیدی نیست زیرا ما این ترتیبات را از سال 1985 پیشنهاد داده بودیم. پیشنهاد آخر ایران که امسال توسط رییس جمهور روحانی تحت عنوان "پویش صلح هرمز"—یا اختصارا "HOPE"—ارایه شد در راستای تعهد درازمدت ما در ایجاد یک چهارچوب منطقه ای جامع و مانع برای تعامل سازنده است. "