بیست خانواده از جانباختگان حادثه تشییع کرمان صبح دیروز به تهران آمدند تا پرونده بلاتکلیف بستگان از دسترفتهشان را پیگیری کنند. آنها در تلاش برای شهید اعلامشدن فرزندان، همسران و پدر و مادرانشان هستند و میخواهند بدانند چرا تا به حال کسی مسئولیت این حادثه را نپذیرفته است.
به گزارش روزنامه شهروند گروهی از این افراد صبح دیروز به بیت رهبری مراجعه کردند و عدهای هم به قوه قضائیه. سه نفر از آنها بهعنوان نماینده دربیت رهبری پذیرفته شدند. در سوی دیگر هم در قوه قضائیه از اولیای دم خواستند تا به صورت جداگانه اعلام شکایت کنند. رضا تیرگر یکی از این خانوادههاست که دیروز همراه با برادر همسرش، علیرضا پی پر، به تهران آمد. همسرش الهام پی پر و زهرا دختر ۶ سالهاش را در مراسم تشییع از دست داده است.
او یکی از سه نفری بود که برای پیگیری ماجرا در بیت رهبری با کارشناسان صحبت کرد: «آنجا چهار کارشناس هستند که پاسخگوی مردماند، ما سه نفر بودیم، موضوع را مطرح کردیم، نامهای با امضای نزدیک به ۶١ نفر از خانوادهها را به آنها دادیم، آنها هم برایمان پروندهای تشکیل دادند و اعلام کردند این موضوع را خارج از نوبت بررسی میکنند و تا ۵، ۶ روز نتیجه را میگویند.» تیرگر به «شهروند» میگوید که همزمان برادر همسرم هم برای اعلام شکایت به قوه قضائیه رفته، اما آنها اعلام کردند که باید اولیای دم، شخصا مراجعه کرده و به صورت جداگانه شکایتشان را ثبت کنند. آنها دیروز به دلیل تمامشدن ساعت کاری ادارهها، موفق به ثبت شکایت نشدند.
به گفته تیرگر، آنها میخواهند از افراد و مسئولانی که بهطور مستقیم در حادثه مراسم تشییع شهید قاسم سلیمانی نقش داشتند شکایت کنند: «نزدیک چهلم جانباختگان است، اما مسئولان معطل میکنند، نه اطلاعیهای دادند و نه باعث و بانی این ماجرا را معرفی کردند، ۶١ نفر براساس کوتاهی آنها قربانی شدند، یک نفر هم نیامد رسما عذرخواهی کند، حتی آنها را شهید اعلام نکردند، در حالی که در حادثه مشابه، مثل ماجرای هواپیما به دلیل فشارهای سیاسی و بینالمللی بهسرعت قربانیان را شهید اعلام کردند، در حق قربانیان تشییع ظلم شد.» بعد از حادثه، تعدادی از مسئولان مثل فرماندار کرمان، رئیس دادگستری و برخی از مسئولان سپاه به خانه قربانیان رفتند و بین ١٠ تا ٢٠میلیون تومان به خانوادهها بابت هزینه کفن و دفن پرداخت کردند اما خانوادهها میگویند که این پولها عزیزانشان را زنده نمیکند.»
در گواهی فوت چیز دیگری نوشته شد
اتفاق در ابتدای کوچه شرکت ٣٨ یا بهشتی دو در نزدیکی میدان آزادی کرمان رخ داد. هفدهم دی، روز تشییع پیکر شهید قاسم سلیمانی در کرمان، افراد زیادی از شهرهای مختلف کرمان و شهرهای اطراف استان، مثل شیراز و اصفهان و بندرعباس و بندرلنگه و… در مراسم شرکت کرده بودند. ساعت ١٠ صبح در شرایطی که مسیر آغاز مراسم تشییع از میدان آزادی کرمان به سمت گلزار شهدا پر از جمعیت بود، موجی در میان جمیعت افتاد و درست در ورودی کوچه شرکت ٣٨، افرادی که در انتظار خودروی حامل پیکر شهید قاسم سلیمانی و شهید حسین پورجعفری بودند، دچار حادثه شدند، روی همدیگر افتادند و نزدیک به ۶١ نفر براساس اعلام سازمانهای رسمی جانشان را از دست دادند.
آنها در شلوغی جمعیت دچار خفگی شدند و جان باختند و تعدادی زیادی هم مصدوم شدند. آنها را به بیمارستانهای دور و نزدیک، مثل شفا و سیدالشهدا (ع)و فاطمه زهرا(س) و افضلی و… منتقل کردند. در شرایطی که قریب به اتفاق قربانیان بر اثر خفگی جانشان را از دست دادند، در گواهی فوت صادرشده از سوی اداره ثبت احوال کرمان در روزهای اول علت را مرگ بر اثر واکنشهای حیوانی و غیرعمدی انسانی اعلام کردند. وقتی خانوادهها به «واکنشهای حیوانی» اعتراض کردند، مسئولان ثبت احوال به در خیلی از خانهها رفته، گواهیهای قبلی را گرفته و گواهی فوت جدید صادر کردند، در گواهی جدید علت را خفگی یا ازدحام جمعیت و … اعلام کردند. پیش از این هم در گزارش سالنامه آماری سازمان ثبت احوال کشور در سال ٩٧ این دلیل به عنوان علت مرگ ١٩ نفر اعلام شده است.
سلطانی، همسر مهناز رضایی حقیقی، یکی از افرادی است که روی گواهی فوت همسرش که ۴٠ سال داشت، هنوز دلیل فوت، واکنشهای حیوانی و… نوشته شده است: «متوجه منظورشان از واکنشهای حیوانی نمیشوم. هر کس در روزهای اول گواهی فوت گرفت، همین را بهعنوان دلیل فوت اعلام کردند، اما روی گواهی فوت متین مشارقی چنین چیزی عنوان نشده، درحالی که همه آنها در یک مکان و به یک دلیل جانشان را از دست دادهاند.» پدر متین مشارقی هم این موضوع را تأیید میکند. برای الهام پیپر و دخترش زهرا تیرگر علت فوت را فشار به قفسه سینه و خفگی اعلام کردهاند.
مشارقی میگوید: «علت مرگ پسرم را ازدحام جمعیت نوشتهاند، متین هفت روز پس از حادثه در بخش آیسییو بیمارستان شفا به دلیل مرگ مغزی جانش را از دست داد، نزدیک به ٢۵ دقیقه اکسیژن به مغزش نرسیده بود، در حالی که کل ماجرایی که برایش اتفاق افتاد کمتر از هفت دقیقه بود، حتی زنی که به کارهای کمکهای اولیه آشنا بود، او را احیا کرد، نبضش ضعیف بود، وقتی او را داخل آمبولانس بردیم و دنبال اکسیژن میگشتیم، تکنیسین اورژانس به ما گفت آقا نگرد، ما برای مانور آمده بودیم، اینجا اکسیژن نداریم، وقتی به بیمارستان شفا رفتیم، پزشک باورش نمیشد آمبولانس کپسول اکسیژن نداشته است.»
مشارقی میگوید حتی موضوع را به استاندار هم گفته، او هم از رئیس اورژانس پیگیر شده، اما رئیس اورژانس گفته که حتما آمبولانس هلال بوده است، نه اورژانس. در حالی که در فیلمهای ضبطشده از جلوی در بیمارستان، ماشین اورژانس ١١۵ مشخص است. با این حال کسی زیر بار نرفت. متین مشارقی، دوازده سال داشت و کلاس ششم درس میخواند. او در گلزار شهدا، در کنار مهناز رضایی حقیقی و کرمعلی قریه میرزایی و ابوالفضل پورمحمدی به خاک سپرده شده است، همان قطعهای که با فاصله از قطعه جانبازان گلزار شهدای کرمان، برای این افراد در نظر گرفته شده. آخرین تصویر از این قبرستان کوچک، پارچههای سیاه و نایلونهای بیرنگ روی سنگهای بتنی است.
بچههایمان هنوز سنگ قبر ندارند
خانوادهها بیستوهفتم و بیستوهشتم بهمن مراسم چهلم قربانیان این حادثه را برگزار میکنند، بدون اینکه سنگ قبری داشته باشند؛ مثل قبر ادریس میدانی، طلبه بیستویک سالهای که از سوی حوزه علمیه در رفسنجان برای شرکت در مراسم تشییع رفته و جان باخته بود. پدر او از بم به تهران آمده و میگوید که پسرش را در یک جای معمولی خاکسپاری کرده است: «به ما گفتند بروید دفن کنید اما سنگ قبر نگذارید، ما هم نگذاشتیم، اول باید تکلیف بچههایمان مشخص شود بعد سنگ قبر میگذاریم. نمیدانیم رویش چه بنویسیم، اینها را شهید حساب میکنند یا خیر.» پدر متین مشارقی، ادریس میدانی را سر خیابان شرکت ٣٨ دیده و صدایش را هم شنیده بود که در لحظه حادثه اشهدش را بلند میخوانده: «آن روز دو هلیشات بالای سر مردم پرواز و همه چیز را فیلمبرداری میکردند، میتوان تمام اتفاقات آن روز را در این فیلمها دید، اما هیچ فیلمی نشان ندادند.
میمانیم تا جوابمان را بگیریم
مشارقی در کنار همسر مهناز رضایی حقیقی و پدر ادریس میدانی و برادر الهام پیپر، در انتظار نمایندههایشان که وارد بیت رهبری شدهاند، ایستادهاند: «اگر به ما جواب ندهند، با خانواده قربانیان به تهران میآییم.» در میان آنها دختر کرمعلی قریه میرزایی و مادر ابوالفضل پورمحمدی هم دیده میشوند، آنها ساعت ٧ شب جمعه به سمت تهران سوار اتوبوس شدهاند و صبح شنبه به خیابان دوازده فروردین رسیدند و در پارک در انتظار نمایندگان نشستهاند. کرمعلی قریه میرزایی، شصتویک ساله و کارگر ساده از شهر کرمان بود و ابوالفضل شانزدهساله عضو بسیج.
آمنه سلطانی مادرش است، میگوید: «علت فوت پسرم را اول همان واکنشهای حیوانی زده بودند، ما رفتیم ثبت احوال برای پیگیری ماجرا به ما گفتند سیستم بد نوشته، واکنشهای حیوانی را حذف کردند.» مزار این دو نفر در گلزار شهدا در کنار هم است: «محل خاکسپاری اصلا مکان مناسبی نیست، پر از خاک است، در قطعه جانبازان دفن شدهاند اما جانباز هم حسابشان نمیکنند.» آنها میگویند از همه مقصران این حادثه شکایت میکنند. میگویند در استان هر چه پیگیری کردهاند به نتیجه نرسیده و میخواهند با مقامات بالاتر صحبت کنند.
آنها پنجشنبه گذشته وقتی بر سر مزار عزیزانشان حاضر شده بودند، چنین تصمیمی گرفتند: «میگویند ۶١ نفر کشته شدهاند، اما برخی از شهرهای دیگر آمده بودند، از بندر لنگه و شیراز و اصفهان و… از آنها خبری نیست.» فاطمه کرمانی یکسالونیمه، هم جزو قربانیان این حادثه است. او همراه پدر و مادرش از بندر لنگه به کرمان رفته بود. مادر در روز تشییع و پس از حادثه، تا بعد از ظهر بیهوش بود، وقتی به هوش آمد، متوجه مرگ دخترش شد. برادر سکینه و فاطمه مقصودی هم برای پیگیری ماجرا به تهران آمده است. آنها در انتظار پیگیریهای بعدیاند. امروز (یکشنبه) قصد دارند به قوه قضائیه بروند و از مقصران شکایت کنند.