در میان فیلمهای جشنواره ملی فیلم فجر، یکی از عناوینی که بیشترین نظرات مثبت را از مخاطبان جشنواره گرفته و چندین سئانس فوقالعاده هم در سینماهای مردمی داشته، « درخت گردو » به کارگردانی محمدحسین مهدویان است؛ استقبالی که برای این فیلم ساز جوان، تازه نیست و برای آثار قبلی او نیز اتفاق افتاده بود. مهدویان حالا با پنج سال حضور پیدرپی در بخش مسابقه جشنواره ملی فجر ، رکوردی قابل توجه به جا گذاشته است و پیشبینی میشود با این فیلم، حضوری موفق در گیشه سال 99 سینمای ایران نیز داشته باشد. نگاهی اجمالی به نقاط قوت و ضعف این فیلم:
نمایش دقیق مظلومیت سردشت
به گزارش خراسان مهم ترین نقطه مثبت «درخت گردو»، فضاسازی خوب این فیلم است. شیوه نورپردازی و فیلم برداری مستندگونه که در فیلمهای قبلی محمدحسین مهدویان نیز دیده میشد، این بار نیز به واقعگرایی با هدف نمایش عمق فاجعه، یاری رسانده است. دوربین بدون هیچگونه خودنمایی مدام در اختیار روایت است و برای نقل هرچه دقیقتر جنایت در سردشت، کارکرد مناسبی دارد. همه این عوامل به همراه اصل واقعیت ماجرا که به شدت تکاندهنده است، باعث شده با یک ملودرام احساساتبرانگیز و اشکآور مواجه باشیم که اوج مظلومیت مردم سردشت و روستاهای اطراف آن را به تصویر میکشد.
نقشآفرینی بهاندازه پیمان معادی
پیمان معادی که در سالهای اخیر با بازیهایی تحسینشده در «ابد و یک روز»، «بمب؛ یک عاشقانه» و «متری شیشونیم» حضوری موفق در جشنواره فجر داشته و به دو نامزدی جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد دست یافته، با نقشآفرینی خوب در «درخت گردو» نیز ستایش مخاطبان و منتقدان را برانگیخته است. مهدویان که نشان داده در بازی گرفتن از بازیگران متبحر است، در «درخت گردو» از معادی یک بازی درونی، همراه با ادای دیالوگها به گویش کُردی خواسته و معادی نیز در اجرای این خواسته موفق بوده است. از قضا جشنواره امسال حسابی مردانه است و فیلمهایی با شخصیت محوری مرد چون «خروج»، « روز صفر »، «آتابای» و « شنای پروانه » نیز از مدعیان جدی سیمرغ بازیگری نقش اول مرد هستند. بر خلاف اظهارنظرهای منتقدان در روزهای گذشته، نگارنده معتقد است مهران مدیری نیز در «درخت گردو» بازی خوبی ارائه کرده و تنها نکته منفی درباره بازی او، لکنت زبان نقش مدیری است که تصنعی جلوه کرده است. به نظر میرسد ریشه نپذیرفتن مدیری در این نقش از سوی مخاطبان، پیشینه کمدی وی و تضاد آن با فضای تلخ فیلم باشد.
عجایب یک راوی همیشه حاضر!
«درخت گردو» دو عیب بزرگ هم دارد؛ عیب اول راوی آن است. اساساً انداختن بخشی از بار داستان به دوش راوی، «روایت تصویری» فیلم را کاهش میدهد و از آن جا که سینما هنر سخن گفتن با تصاویر است، این یک نقطه ضعف محسوب میشود. به علاوه شخصیتی که به عنوان راوی فیلم انتخاب شده، گاهی به وقایعی اشاره میکند که از روایت فیلم، مشخص است اصلاً در جریان آن نیست! همچنین با توجه به ارتباطی که میان شخصیت راوی و شخصیت اصلی فیلم هست، او امکان دستیابی به احوالات درونی شخصیت محوری فیلم را ندارد، اما چنان درونیات این شخصیت را توصیف میکند که گویی درباره خودش سخن میگوید! به علاوه نکاتی از گذشته و اخلاقیات او میگوید که گاه هیچ قرینه تصویری در فیلم ندارد.
روایت ناقص
همانطور که ممکن است در نقدهای دیگر درباره «درخت گردو» هم شنیده باشید، یکی از نقاط ضعف اصلی این فیلم، روایت یکطرفه جنایت سردشت است؛ به نوعی که سمتِ جانی ماجرا، کاملاً سانسور و بلکه تبرئه شده است! اگرچه مشخص است هدف از این شکل روایت، حضور موفق در جشنوارههای خارجی بوده، اما به هر حال نمیشود ماجرا را با این جزئیات حیرتانگیز نشان داد، ولی از قاتل چیزی نگفت. حتی در اوایل فیلم، جملهای درباره خلبانهای جنگندههای رژیم بعث گفته میشود که عملاً اقدام آنها را توجیه میکند. جای اشاره به کشورهای اروپایی بهخصوص آلمان که سلاحهای شیمیایی را به صدام فروختند، نیز خالی است. اما اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم، اصل اثبات مظلومیت مردم ایران در بحث سلاحهای شیمیایی، چیزی بوده که در گذشته جز با یک فیلم (از کرخه تا راین) دیده نشده و ادامه این راه با فیلمی تازه، قطعاً اقدامی مثبت است.