فیلمهای سینمایی «خون شد» ساخته مسعود کیمیایی، «روزبلوا» کار بهروز شعیبی و «پسرکشی» به کارگردانی محمدهادی کریمی از جمله آثار به نمایش درآمده در سیوهشتمین دوره جشنواره فیلم فجر هستند.
به گزارش خبرآنلاین لیلا زارع، که بسیاری او را با نقش سارا در «ارمغان تاریکی» و بسیاری دیگر او را با نقش رها در سریال «ممنوعه» به خاطر میآورند، در این سه فیلم حضور دارد و به ایفای نقش پرداخته است. از یک زن معتاد فراری گرفته تا یک زن محجبه، همه روایتهای زندگی زارع در این نقشها است. او که در سال ۸۳ و برای اولین بار در فیلم «ما همه خوبیم» بیژن میرباقری فعالیت خودش در عرصه سینما را آغاز کرد، تا امروز سعی کرده نقشهای بسیار متفاوتی را ایفا کند و به نوعی خودش را محک بزند.
لیلا زارع درباره نقش آفرینیهایش در این سه فیلم و بهویژه ایفای نقش یک زن معتاد در «خون شد» با ما به گفتگو نشسته است که میخوانید.
از خون شد شروع کنیم؟ نقش معتاد بازی کردن، آن هم در فیلمهای مسعود کیمیایی خیلی سخت است!
این نقش یکی از سختترین نقشهایی بوده است که در عمرم بازی کردم. من اساسا عادت و جسارت آن را ندارم تا بدون اینکه شناسنامه یک نقش را بدانم آن را بازی کنم و جلوی دوربین ببرم به همین دلیل اولین موضوعی که درباره این نقش مطرح میشد این بود که فاطمه به چه چیز اعتیاد دارد و قصد داریم چه برشی از این اعتیاد را در او نشان دهیم.
طبیعتا بهترین روش تحقیق برای ما مشاهده و پرسش و پاسخ از کسانی است که در این حیطه فعالیت میکنند، چون میتوانند بهترین راهنمایی را انجام دهند. به علاوه اینکه خود آقای کیمیایی خیلی به من کمک کردند تا بدانم چی کجا و کِی باید نقشم را بازی کنم و کمک بگیرم.
حسابی هم لاغر شده بودید؟
واقعا چیزی که نقش را سخت میکرد این است که من باید از لحاظ فیزیکی بدنم را به یک وضعیت دیگر میرساندم تا شبیه یک معتاد شوم. ضمن اینکه برای این نقش بسیار وزن کم کردم. من در حداقلِ وزن، دو کیلو و نیم کردم. ضمن اینکه حداقل خواب و حداقل خوراک را داشتم تا بتوانم از لحاظ فیزیکی به آن چیزی که شما در فیلم دیدید تبدیل شوم. هر چند گریم در بخشهای مختلف مخصوصا دندان بسیار کمک کرد.
یک چیزی که هیچگونه نمیتوانستم در آن زمینه کاری انجام دهم و من قبل از اینکه جلوی دوربین بروم نمیتوانستم آن را پیدا کنم چشمی بود که بیمار باشد. چون اعتیاد یک نوع بیماری است و چشم من سالم بود. تنها چیزی که توانست در این زمینهها به من کمک کند کم خوابی و کم غذایی بود که به من یاری رساند.
نگفتید از بازی نقش یک معتاد در فیلمی که کارگردانش مسعود کیمیایی است؟
روز اول که در مورد نقش با آقای کیمیایی صحبت میکردیم به من گفتند که من دوتا نقش معتاد در سینمای ایران داشتم یکی فریماه فرجامی بود که خیلی عالی بازی کردند. حواست باشد اگر قرار باشد نقشت مانند آنها باشد یا ضعیفتر از آنها باشد، هر دو ما باختهایم. این جمله در واقع آن کوک اولیه بود که من تا انتها آن را ادامه دادم.
تجربه کار کردن با مسعود کیمیایی چطور بود؟
من خیلی خوشحالم که کار کردن با ایشان را تجربه کردم و فکر میکنم چیزهای که یاد گرفتهام، یکی از مغتنمترین آموزههایی است که اگر در آینده یک روز بخواهم کارگردانی کنم، بسیار به من کمک خواهد کرد و میتوانم بگویم که من برای اجرای این نقش، چون کمخوابی و ضعف جسمانی زیادی را متحمل میشدم تمرکز بسیار پایینی داشتم و آقای کیمیایی در این زمینه بسیار به من کمک کردند. من در طراحی و اجرای نقشم بسیار وسواسی هستم، اما در این کار برای اولین بار تجربه کردم که به جای اتکا به خودم به کارگردان اتکا کنم و قشنگ احساس وجود تکیه گاه را میکردم.
«خون شد» بدون کیمیایی در جشنواره اکران شد، جای شان حسابی خالی بود...
متاسفانه آقای کیمیایی را در جشنواره نداریم البته میتوانستیم داشته باشیم. یعنی اتفاقاتی که در هفتمین روز جشنواره و حواشی یک نشست رخ داد در گرفتن این تصمیم بی تاثیر نبود.
آقای کیمیایی قانع شده بود که به جشنواره بیاید؟
من در جریان نیستم که تصمیم نهایی ایشان چه بود! آقای جواد نوروز بیگی، فیلمبردار همراهشان بودند و وقتی با ایشان صحبت کردم از من خواستند در جشنواره حضور پیدا کنم و نوع صحبت کردنشان بسیار امیدوارکننده بود که ممکن است امسال ایشان را در جشنواره داشته باشیم چرا که ایشان پیشکسوت هستند و اگر تصمیمی میگیرند که جایی باشند یا نباشند بسیار قابل احترام است و فکر میکنم نقد کردن شخصیت ایشان در حد و اندازه من نیست.
امسال سال شلوغی هم در جشنواره داری.
یک خوش شانسی که من داشتم و در شروع کار یعنی بعد از فیلم «ما همه خوبیم» که سال ۸۳ بازی کردم و نقش موفقی بود، خیلیها آن جنس نقش را به من پیشنهاد دادند، اما من رد کردم و کاری که استارت آن را زدم این بود که نقشهای متفاوتی را بپذیرم و خدا رو شکر امسال من در جشنواره سه کار داشتم که هر سه متفاوت بود.
تجربه سریال در تلویزیون را هم داشتید. فقط همان بازی در ارمغان تاریکی را تجربه کردید؟
نه من بعد از سریال «ارمغان تاریکی» با سریال «سرزمین کهن» همکاری کردم که در دو فاز جوانی و میانسالی نقش حضور داشتم که متاسفانه خود سریال پخش نشد. یک کار دیگر هم داشتم با عنوان «محکومین» که قسمت اول آن را با آقای جمال حاتمی کار کردم.
برای مان از آن نقش ارمغان تاریکی میگویید. نقش جذابی بود و در یاد ماندنی!
یک چیز زیبایی که در این نقش وجود داشت و بیار مرا تحت تاثیر قرار داد عشق آن دو زوج جوان بود. من ادعا میکنم که درک عمیقی از عشق دارم و البته هر کداممان یعنی آقای مجیدی و سام هم این درک را داشتیم. به نظرم همین موضوع یک دلیلی بود تا سریال مورد استقبال قرار بگیرد.
این روزها دل را هم در شبکه نمایش خانگی دارید. از این تجربه میگویید؟
هر سریالی مدیوم خودش را دارد و من میتوانم بگویم وقتی شما نقش مکمل بازی میکنید با نقش اصلی متفاوت است، چون زمان کمتری را در اختیار دارید تا آن کارکتر را به مخاطب برسانی، مخصوصا اگر شخصیت پردازی در داستان مهم باشد و قطعا یک نوشته خوب این ویژگی را دارد. وقتی طول کار و ایفای نقش بیشتر است یعنی تایم بیشتری را داری تا با مخاطبت ارتباط برقرار کنی به همین دلیل فکر میکنم تلویزیون، سینما و شبکه نمایش خانگی هر کدام مدیوم خودش را دارد.
از «دل» انتقاد میکنند که خیلی تجملاتی است.
این سوالاتی است که باید از منوچهر هادی (کارگردان) پرسیده شود، چون ایشان یک فکری داشته و آن را ساخته و به هر حال مخاطبان خودش را دارد.
همبازی شدن با سعید راد و بیژن امکانیان و چند بازیگر معروف دهههای ۵۰ و ۶۰ چطور بود؟
من برای تمام پیشکسوتها احترام قائلم و تمام لحظاتی را که با آنها میگذرانم برای من مغتنم است، از آنها یاد میگیرم و از حضورشان لذت میبرم.