جهانبخش به شوخی رو به کیروش گفت دوران مربیگریات را باید در تیم ملی ایران تمام کنی. کارلوس هم با شنیدن این جمله لبخندی زد و رو به او گفت: «دوست دارم که این اتفاق بیفتد.»
خبرورزشی نوشت: نزدیکان تیم ملی روایت میکنند روز آخر کارلوس کیروش در فرودگاه امام خمینی (ره) با گریه تهران را ترک کرد. او لحظه رفتن میگفت نیمی از قلب خود را در ایران خواهد گذاشت.
کیروش ۸ سال در تیم ملی بود. ۸ سالی که انگار وابستگی او را به ایران بیش از حد زیاد کرده بود. کارلوس عاشقانه بازیکنانش و تیم ملی را دوست داشت، به همین دلیل بازیکنان هم با تمام وجود او را دوست داشتند. کیروش نمیخواست از تیم ملی برود. تا لحظه آخر منتظر بود شاید پیشنهادی دریافت کند. به خاطر همین بود که دم رفتن گفت هر نمایشی پرده آخری دارد و این پرده آخر او در فوتبال ایران بود. کارلوس با بغض میگفت پیشنهادی دریافت نکرد. ساعات آخر حضور این مربی در تهران طوری گذشت که یکی از چهرههای معروف فوتبال با بغض آن را روایت میکند. اینکه کارلوس دوست داشت در خانه اش بماند ولی به او گفته بودند باید برود.
در این یک سالی که کیروش رفته، حالا همه فهمیدهاند چه گوهری را از دست دادهاند. حضور ویلموتس با آن سر و صدا و بعد پولی که از تیم ملی گرفت و شکستهایی که برجا گذاشت، حتی مخالفان کیروش را هم دلتنگ او کرد. امروز اگر پای حرفهای سرسختترین مخالف کارلوس هم بنشینید، میگوید کاش او را داشتیم. با کیروش ایران در عرش بود. حداقل همه میدانستند با او تیم ملی نهایت تلاشش را میکند. حالا کارلوس هزاران هزار کیلومتر آنطرفتر است، در آمریکای جنوبی و خیلیها در ایران با حسرت از او یاد میکنند.
اخیراً، اما این فرصت دست داد تا کیروش با یکی از بازیکنانش در تیم ملی دیدار داشته باشد؛ علیرضا جهانبخش. اصلاً تصویر همین دیدار شد بهانهای برای آنکه کارلوس از همه ایرانیها و کلمبیاییها به خاطر تبریک تولدش تشکر کند.
روایت یک دیدار جالب
اما چه شد که علیرضا جهانبخش و کارلوس کیروش همدیگر را ملاقات کردند؟ سرمربی کلمبیا اخیراً برای تماشای بازی مارو آلزاته بازیکن برایتون راهی جنوب لندن شد. او رفت تا هم بازی او را ببیند و هم از حال و احوالش با خبر شود. این بهترین فرصت بود تا کارلوس و علیرضا با هم دیدار داشته باشند، چون جهانبخش ما هم در برایتون بازی میکند. قبل از شروع بازی کیروش پیامکی به علیرضا داد با این محتوا که «برای تو در زمین مسابقه آرزوی موفقیت میکنم.» علیرضا هم پیامی محبتآمیز برای مربی سابقش منتشر کرد. بعد از بازی و در ادامه پیامکها، کیروش برای جهانبخش نوشت دوست دارد او را ببیند. جهانبخش لبخندی میزند و میگوید: «جواب من هم این بود که دوست دارم شما را ببینم.» آنها بعد از بازی با هم دیدار داشتند. مارو آلزاته هم بود و بعد از آن ایستادند و عکسی هم به یادگار گرفتند؛ تصویری که کارلوس آن را روی اینستاگرام خود قرار داد.
کیروش و علیرضا در این دیدار دقایقی با هم حرف زدند. از خاطرات قدیمی گفتند، از حال و روزشان و از اینکه چقدر دلشان برای یکدیگر تنگ شده است. کارلوس کیروش رو به جهانبخش گفت: «برای همه دلم تنگ شده. از بازیکنان بگیرید تا ایران و مردمش.» او ادامه داد: «همیشه به ایران و همه بازیکنان تیم ملی فکر میکنم. شما بخشی از وجود من هستید.»
پیشنهاد جالب علیرضا
اما مهمترین بخش حرفهای علیرضا جهانبخش و کارلوس کیروش درباره آینده بود، اینکه روزی دوباره او به ایران برگردد و روی نیمکتی بنشیند که دوری از آن برایش سخت بود. جهانبخش به شوخی رو به کیروش گفت دوران مربیگریات را باید در تیم ملی ایران تمام کنی. کارلوس هم با شنیدن این جمله لبخندی زد و رو به او گفت: «دوست دارم که این اتفاق بیفتد.» همین جمله نشان میدهد کیروش چقدر نسبت به ایران دلبستگی دارد. او هر چند به کلمبیایی رفته که سالانه ۳ میلیون یورو به حسابش واریز میکند و تمام امکانات را در اختیارش قرار میدهد، اما دلش با ایران بود. همین حالا هم مسئولان فدراسیون فوتبال میگویند بزرگترین اشتباهشان این بود که اجازه دادند کارلوس از تیم ملی جدا شود. یک سال بعد از رفتن او، حال و روز تیم ملی را میبینید. با ویلموتس به هیچ جا نرسیدهایم و دست به دامن اسکوچیچ کروات شدهایم.