تضييع حقوق ملت ايران توسط آمريكا و غرب سابقه چند ده ساله دارد ولي اين مسأله با پيروزي انقلاب اسلامي ابعاد خصومتآميز ويژهاي پيدا كرد كه تا امروز ادامه دارد.
حمايت از رژيم ديكتاتور و مستبد پهلوي، حمايت از گروهكهاي ضدانقلاب و غائلههاي گنبد، خلق عرب، حزب خلق مسلمان و كردستان، طراحي و حمايت از كودتاي نوژه، حمايت از صدام در جنگ 8 ساله عليه ايران، حمله به كشتيها و سكوهاي نفتي ايران، تجاوز نظامي به طبس، حمله به هواپيماي مسافربري، اعمال و تشديد تحريمها، تلاش براي محروم كردن ملت ايران از فناوري صلحآميز هستهاي و... فهرستي كوتاه از اقدامات طولاني مدت آمريكا عليه منافع ملت ايران است.
در عين حال نظام اسلامي بيش از 3 دهه است كه آمريكا را ناكام گذاشته و به نظر ميرسد نظام استكبار به 3 دليل مهم، مترصد فرصتي براي جبران ناكاميهاي خود در ايران بوده و به زعم آنها مقطع انتخابات همان فرصتي است كه آنها ميخواهند.
دليل اول اينكه، نظام سلطه آشكارا شاهد اين واقعيت است كه هر روزي كه از عمر انقلاب اسلامي ميگذرد، توانمنديهاي كشور براي مقابله با تهديدات گوناگون افزايش مييابد. دشمن ميبيند كشوري كه كمي بيش از دو دهه قبل، نيازمند واردات سيمخاردار بوده است، امروز صاحب فناوريهاي پيشرفته و پيچيده در حوزههايي چون هستهاي، موشكي، هوا فضا سايبر شده است. چرخه سوخت هستهاياش را تكميل كرده، موشكهاي بالستيك ميسازد، ماهواره به فضا ميفرستد و پهپاد فوق پيشرفته آمريكايي را به زمين مينشاند. آنها ميبينند كشوري كه پزشكانش را از پاكستان و هند تأمين ميكرد امروز رتبه اول توليد علم در منطقه را احراز كرده و هدف خودش را در حوزه علم، رسيدن به مرجعيت علمي تعيين كرده است و با تلاش و برنامه مسير تحقق اين هدف را ميپيمايد.
دليل دوم را در تحولات منطقه و جريان بيسابقه بيداري اسلامي بايد جستجو كرد. رژيمهاي وابسته به استكبار يا فرو ريختهاند يا در حال فرو ريختن هستند. اسلامگرايان با اقبال مردم روبه رو شدهاند و نظامهاي سياسي منطقه به سمت شكلگيري نظامهايي پيش ميروند كه خواهان اجراي ارزشها و احكام اسلامي هستند، البته هر كدام به فراخور شرايط خودشان.
جمعبندي هستههاي تفكر در غرب اين است كه شرايط پيشآمده از سويي موجب كاهش ضريب نفوذ آمريكا در منطقه و افزايش ضريب نفوذ ايران از سوي ديگر شده است. در نتيجه ادامه اين روند براي آمريكا قابل تحمل نيست؛ چرا كه الگوي ايران را نهادينه ميكند و اين خطر بزرگي براي آنهاست.
سومين دليل، شرايط داخلي غرب به طورعام و آمريكا به طور خاص است. آمريكا شاهد اين واقعيت است كه چالشهاي دروني او ـ كه جنبش وال استريت نمونه آن است ـ رو به تزايد ميباشد و اگرچه با اهرمهاي مختلف بخصوص رسانهها ميكوشد مشكلات خود را مديريت كند، اما نيك ميداند روند اوضاع به سمت بحرانهاي مختلف اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي است.تحولات منطقه و تداوم اقتدار جمهوري اسلامي ايران ميتواند روند مورد اشاره را تسريع كند؛ لذا غرب و خصوصاً آمريكا گريز از بحرانهاي داخلي خود را در متوقف كردن كانون الهامبخش تحولات يعني ايران ميبيند.
اين 3 دليل به علاوه آنچه در فتنه سال 88 رخ داد، دشمنان انقلاب اسلامي را به اين جمعبندي رسانده است كه اگر قرار باشد نتيجهاي براي آنها حاصل شود بايد چشم اميد به انتخابات پيش روي ايران داشته باشند.
افزايش فشارهاي خارجي از سناريو پردازي سه گانه تروريسم، حقوق بشر و هستهاي گرفته تا تشديد تحريمهاي اقتصادي و تكرار مجدد تهديدهاي نظامي بعلاوه برنامهريزي براي بهرهبرداري از دشمنان آگاه و دوستان غافل داخلي و تداوم عمليات رواني گسترده، راهكارهايي است كه دشمن در پيش گرفته است.
به نظر ميرسد دشمن زخم خورده تلاش ميكند مقدماتي را در مقطع قبل و حين برگزاري انتخابات، فراهم سازد و پس از انتخابات با اقداماتي محصول آن را درو كند. زخم خوردگي از سويي رفتار دشمن را مخاطرهآميز ميكند و از سوي ديگر اشتباهات او را در محاسبات افزايش ميدهد. بايد مراقب مخاطرات بود و از اشتباهات دشمن حداكثر استفاده را برد.
مقابله هوشمندانه با ترفندهاي دشمن، مراقبت نهادها، دستگاهها، نامزدها و حاميان آنها از ندادن بهانه به دست دشمن، قانونمندي و ايستادگي در برابر قانونگريزي، حضور گسترده مردم در انتخابات و وحدت آحاد مردم و جريانهاي سياسي حول محور اركان نظام و قانون اساسي، راهكارهاي برون رفت از اين برهه حساس كشور است كه انشاءا... تحقق خواهد يافت و انتخابات يكبار ديگر فرصتي خواهد شد براي ناكام گذاشتن دشمن.
1 - نداریم
2 - کم
3- زیاد
4 - خیلی
5- خیلی خیلی
لطفا پاسخ دهید