زمانی که در هر دو گوشه دنیا دو نحله فکری بیچون و چرا حکومت میکردند و کشورها چارهای نمیدیدند جز اینکه در یک اردو حضور به هم رسانند و هیچ ایدهای نداشتند جز پیروی محض از کمونیست یا کاپیتالیسم، صدایی بلند شد که اعلام کرد زیر هیچ یک از این پرچمها نخواهد رفت.
این دو نحله فکری با تمام تفاوتهایی که به مسائل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و هنری داشتند در یک موضوع اختلافی نداشتند، هر دو از دین فراری بودند و برای آن ارزش و جایگاهی قائل نبودند و در بهترین شرایط آن را محصور چهاردیواری خانه میدانستند. آنها هرگز حاضر نبودند برای دین جایگاه اجتماعی قائل شوند و تصور نمیکردند روزی یک عالم دینی بتواند سردمدار یک حرکت سیاسی و رهبر یک کشور باشد.
گروهی نگران توسعه تفکرات سوسیالیستی بود به گزارش فارس و دیگری نگران کاپیتالیسم(سرمایهداری) و کار دین را تمام شده میدانستند و گمان میکردند هرگز مانع از رسیدن به اهداف آنان نخواهد شد. در همین زمان ملتی به پا خاست و به دنبال رهبری به حرکت درآمد که سخنی متفاوت از این دو فکر غالب در جهان میزد. او برخلاف سردمداران شرق و غرب «حکومت» را امری الهی خواند و شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» را در واقعیت جاری و ساری کرد.
انقلاب اسلامی که در ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ به پیروزی رسید، باید هرچه سریعتر کار را قبل از آنکه دشمنان از شوک خارج میشدند به سرانجام میرساند و جلوه بیرونی حرکت مردم را به خوبی نشان میداد بنابراین در کمترین زمان ممکن نظرخواهی از مردم انجام شد و در ۱۰ و ۱۱ فروردینماه رفراندوم بزرگ برای تعیین نوع حکومت پس از ۲۵۰۰ سال شاهنشاهی صورت گرفت.
دولت موقت تعرفهها را تهیه کرد و همه به پای صندوقهای رأی آمدند تا نظر خود را اعلام کنند که در نهایت در روز ۱۲ فروردینماه ۹۸.۲ درصد مردم با اقتدار به «جمهوری اسلامی» نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر رأی مثبت دادند و این روز برای همیشه در تاریخ ایران زمین ماندگار شد و سیر حرکتی جهان را تغییر داد. حالا دنیا فهمید که میتوان بر خلاف جریان آب نیز حرکت کرد و حکومت را در مسیر اصلی آن برقرار ساخت و سازوکاری ترسیم کرد که به سعادت دنیایی و اخروی انسان منجر شود.
صدای آری به جمهوری اسلامی در سراسر جهان پیچید و همه خبرگزاریهای دنیا اعلام کردند که در ایران حرفشنو و گوش به فرمان غرب، تغییری شگرف رخ داده و شکافی بزرگ در اردوی غرب ایجاد شده است. صدایی که تنها به جدایی یک کشور مهم و استراتژیک از اردوی سرمایهداری ختم نخواهد شد بلکه موجب میشود سایر کشورها نیز ترغیب شوند و به این درک برسند که میشود از زیر یوغ استکبار خارج شد.
در کنار این روز ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ از جهتی دیگر نیز حائز اهمیت است که نظامی را در هم ریخت که ۲ هزار و ۵۰۰ سال ریشه داشت و در آن یک نفر به عنوان شاه بر مال و جان مردم حاکم بود و بدون اراده او هیچ کس نمیتوانست کاری انجام دهد. در طول تاریخ ایران تنها حکومتی خودکامه و مستبد جای خود را به حکومت خودکامه دیگری داده بود اما این بار رأی مردم به ایجاد حکومتی بود مردمسالار در چارچوب دین تا در آن تعداد محدودی در عرش نباشند و و بسیاری در فرش.
از همین رو ۱۲ فروردینماه روز انتخاب بزرگ ملت ایران است که زحمات بسیاری از آزادیخواهان و شهیدان راه وطن به ثمر نشست و تعیین سرنوشت به دست مردم افتاد اتفاقی که در ۲۵۰۰ سال بیسابقه بود، همین اتفاق است که ارزش این روز را از دیگر رویدادهای تاریخی متمایز و حتی والاتر قرار دهد.
به همین منظور باید بیشتر در این روز تعمق کرد و ابعاد و تأثیری که نه تنها در تاریخ ایران که در سیر حرکتی جهان برجای گذاشت بیشتر پرداخت. پس از انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی بود که جبهه شرق و کمونیست فروریخت و غرب نیز راه زوال را در پیش گرفت و هر روز بیش از گذشته تحلیل رفت، این روزها هم آخرین دست و پا زدنهای مادیگراییهای صرف را میبینیم.