یک ساعتی هست در این نیمه شب روبروی این صفحه ورد نشسته ام. چند باری نوشتم و پاک کردم. موضوعات مختلفی به ذهنم رسید. یک ماهی هست سرکار نه اینترنت دارم و نه روزنامه ای میآید!!. بله گاهی مسوول نانوشته هایت هستی ولی گاهی هم مسوول نخواندن هایت هستی. از مبحث برنامه سالروز ورود رهبری به ابرکوه اعصابم خرد بود و آخرش دست به قلم یه عقده گشائی حسابی خواهم کرد.
مطلبی نوشتم در باب آمدن احمدزاده به وزارت کشور و بی اخلاقی این 15گروه یا همان چند + چند!! آنرا هم پاک کردم.
فردا گفته اند تعیین رئیس دانشگاه آزاد!! مکانی با 250هزار میلیارد تومان دارائی ، دهها سینه چاک در بهارستان و چشم های نگران صدها سیاسی سردرآخور. گرچه میگویند فرهاد دانشجو رئیس خواهد شد ولی 2چیز را امیدوارم: الف) فارغ التحصیلی دانشجو در این کرسی فرهادوار نشود و ب) با چشمانی باز تحرکات تیم هاشمی را در این قضیه رصد کنیم
اگر 21 دی پایان حکومت جاسبی بر دانشگاه آزاد شود دی ماه پر از حادثه مان تکمیل میشود: 26دی شاه رفت... 26 دی بن علی از تونس رفت...
جناب باهنر افاضه فرموده اند که ما در فتنه صبر کردیم نه سکوت، لذا جزء ساکتین نیستیم!! بمیرم به این دل صبورت که برای سردر چاه بردن و اشک ریختن روزهای اوج فتنه با خاتمی جبهه مشارکت و .... نشست و برخواست داشتی!!
دوستان حلال کنند اگر ارتباط کمتر شده است و دیدار اندک.
و کلام آخر: اگر به تعبیر دیروز امام امت این انتخابات خون تازه ای در رگ انقلاب خواهد آورد بدن را و شریانها را آماده این خون کنیم. اگر در شرایط بدر و خیبریم، که هستیم با چشمانی باز مواظب یهودیان منافق زخم خورده باشیم که کنار قلعه فروریخته اینجا و آنجا کمین کرده اند. نکند کار خیبر با ندانم کاریها و بی بصیرتی به صفین متصل شود. این کار نسل جدید دانشجو و دانش آموزست که البته مطمئنم خیبر کنونی ما به خون خواهی حسین ختم خواهد شد.
............................................................................................................
بهم پیامک زد ونوشته بود: بالای تخته وایت بورد آزمایشگاه فیزیکمان این جمله رهبری رو نوشتم: بروید سراغ کارهای نشدنی تا بشود..... . تازه رفته تو 25سال، دانشجوی ترم یک دکترای فیزیک
.....................................................................................
ریگ هشتم : امروز كشور ما محتاج اين است؛ امروز انتظار كشور ما از دانشگاه اين است. دانشگاه بايد بتواند يك جنبش نرمافزارىِ همهجانبه و عميق در اختيار اين كشور و اين ملت بگذارد تا كسانى كه اهل كار و تلاش هستند، با پيشنهادها و با قالبها و نوآوريهاى علمىِ خودى بتوانند بناى حقيقى يك جامعه آباد و عادلانه مبتنى بر تفكّرات و ارزشهاى اسلامى را بالا ببرند. امروز كشور ما از دانشگاه اين را مىخواهد. دانشگاه را مشغول چه كارى كنند كه دانشجو و استاد را از اين راه باز بدارند؟ يقين بدانيد يكى از چيزهايى كه امروز مورد توجّه سرويسهاى اطّلاعاتى است، اين نكته است كه ببينند چگونه مىتوانند دانشجوى بيدار و دانشگاه آگاه ايرانى را از آن راهى كه مىتواند به اعتلاى كشور بينجامد، منصرف كنند و مانعش بشوند.......
ما از اوّلِ انقلاب دوگونه انقلابى داشتيم و انقلابيّون ما دو گونه نقش ايفا كردند. بعضى از انقلابيّون، انقلابيّونِ مثبت بودند؛ بعضى از انقلابيّون هم انقلابيّون منفى بودند. در اوايل انقلاب، انقلابىِ منفى به آن انقلابىاى مىگفتيم كه از ميدان كار و تلاش و حركت، آنجايى كه دردسرى داشت، عقب مىكشيد. انقلابى بود، اما انقلابىِ وجاهتطلب و راحتخواه؛ انقلابىاى كه مىگفت من مبارزهام را قبل از انقلاب كردهام، اكنون ديگر مىخواهم احترام شوم. بنابراين، چنين كسانى به ميدان خطر و دردسر و آنجايى كه چهار نفر آدم از انسان گلهمند مىشوند، وارد نمىشدند.
يك عدّه هم انقلابىِ مثبت بودند. حاضر بودند آبرويشان را هم خرج كنند. آنجايى كه فكر مىكردند وجودشان مىتواند كمكى بكند، با همه وجود حاضر بودند. اگر جبهه بود، يكطور؛ اگر دانشگاه بود، يكطور؛ اگر ميدان فرهنگى يا سياسى بود، وارد ميدان مىشدند. انقلابىِ منفى، خودش را از كار كنار مىگيرد؛ اما اگر يك وقت كارى هم به دستش افتاد، مثل آدمهايى كه هيچ كارى در دستشان نيست، حالت منفىبافى و شكل اپوزيسيون به خودش مىگيرد؛ كأنّه در هيچ كارى مسؤوليت ندارد! انقلابىِ مثبت حتّى اگر هيچكاره هم باشد، خودش را مسؤولترين افراد مىداند و وارد ميدان مىشود.
من مىخواهم به شما عرض كنم: عزيزان من! جوانان! انقلابىِ مثبت باشيد. دانشگاه بايد انقلابيّون مثبت پرورش دهد؛ اين ملت و اين تاريخ به شما نياز دارد؛ بايد خودتان را آماده كنيد. اگر شما در ميدان باشيد، آينده بسيار درخشانى در انتظار اين كشور است. ( امام امت 9/12/1379دانشگاه امیر کبیر)