یکی از سنتهای خاص و عجیب از منظر غربیان در دوره قاجار که تقریباً میان تمامی اقشار جامعه ایرانی رواج داشت، سنت قرض دادن بود؛ آن هم به صورت قرضالحسنه. قرض دادن، بدون هیچگونه قرارداد یا تعهد کتبی صورت میگرفت؛ اما معمولاً بیشتر افراد، به رغم عدم تعهد کتبی، خود را ملزم به پس دادن وام میدانستند. نگرفتن سود، رویکردی دینی و اخلاقی داشت که چندان برای اروپاییها تعریف نشده بود.
به گزارش خراسان آرتور گوبینو، دیپلمات فرانسوی در کتاب «سه سال در آسیا» به این نکته اشاره میکند و مینویسد: «هر کسی آماده پول قرض دادن و پول قرض گرفتن است. شاه به دولت قرض میدهد، شخصیتهای بزرگ به افراد پایین، تجار به شخصیتهای بزرگ، نوکر به ارباب، ارباب به نوکر، سرباز به افسر و افسر به سرباز پول قرض میدهد. بازاریان با یک دست قرض میدهند و با دست دیگر قرض میگیرند. این وضع در نظر اول غیرقابل توجیه به نظر میرسد؛ چون قاعدتاً بدهکار دوست ندارد بدهی خود را سر موعد پرداخت کند، اما ایرانیها به این مسئله اهمیت نمیدهند. امضا که در کشور ما معمول است و مُهر که در ایران رایج است به حد وفور و هرقدر بخواهید رد و بدل میشود، ولی پس گرفتن آن در ازای پرداخت دین مرسوم نیست. بدون شک این وضع موجب بینظمی زیادی میشود، ولی مصیبت بار نیست. طلبکاری که اثاثه بدهکارش را بفروشد، در نظر مردم مثل یک هیولا جلوه میکند. همه اهل محل بر ضد او متحد میشوند و آرامش را از او سلب میکنند. پس بهتر است به بدهکار مهلت بدهد تا پول را بازپرداخت کند. البته در این بین افرادی هم هستند که از این وضعیت سوء استفاده میکنند، اما معمولاً ایرانیها روی قولی که میدهند، میمانند و کمتر خیانت میکنند.»