جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۰۳:۴۸

عزرائیل را چگونه می‌بینیم؟

در گزارش زیر به بررسی شکل و شمایل عزرائیل از زبان معصومین (ع) پرداخته‌ایم.
کد خبر : ۵۰۴۱۳۱

هیبت ملک الموت نسبت به محتضر فرق مى کند. براى خوبان و صالحان طبیب حاذق و براى مشرکان و کسانى که در عمرشان عمل خیرى انجام نداده اند، بدترین شکل و هیبت مى باشد. براى کسانى که عمل نیک و شایسته انجام مى دهند، عمل صالح او واسطه خیر مى گردد تا جسم معذّب مریض مؤمن را در مقابل امراض جسمى نجات دهد؛ و به آن درجه و مکانى که خداوند در قرآن اش بشارت داده هدایت کند.

طبق احادیث و روایات معصومین (علیهم السلام) هیبت ملک الموت نسبت به محتضر فرق مى کند؛ و بعضى از افراد در حال جان کندن، داد و فریاد مى زنند، زن و بچه‌ها را صدا مى کنند، مرتب دست و پا را به شدّت تکان مى دهند و چنگ مى انداختند، تا خلاصى یابند. ولى افسوس! که راه فرارى نیست؛ و بعضى‌ها نیز بدون هیچ مشکل و عذابى در بهترین وجه و با توصیه هاى قبلى که کرده اند تسلیم قدرت لایزال حق مى شوند و این مسائل خود نشان دهنده حالات ملک الموت بر بالین محتضر است.

حضرت ابراهیم (علیه السلام) از حضرت عزرائیل تقاضا کرد که شکل و هیبت اش را هنگام قبض روح کافر ببیند. عزرائیل عرض کرد: طاقت ندارى! فرمود: میل دارم ببینم. عزرائیل خودش را به آن هیبت نشان داد؛ و ابراهیم (علیه السلام) دید صورت مردى است سیاه که موهاى بدن اش ایستاده، بدبو، با لباس سیاه پوشیده و از دهان و بین او شراره آتش و دود خارج مى شود و... ابراهیم (علیه السلام) غش کرد. پس از به حال آمدن فرمود: اگر کافر هیچ عذابى نداشته باشد، بس است عذاب اش در دیدن تو و بالعکس.

در تفسیرالمیزان در ذیل آیه: «یا أَیَّتُها النَّفْسُ المُطْمَئِنَّةُ...»

آمده که در اصول کافى صدیر صیرفى مى گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرضه داشتم: فدایت شوم، یابن رسول اللّه! آیا مؤمن مرگ را و قبض روح خود را کراهت مى دارد؟ فرمود: نه، به خدا سوگند! وقتى فرشته مرگ نزدش مى آید تا روح اش را قبض کند، مؤمن به جزع در مى آید و ملک الموت به او مى گوید: جزع مکن، اى ولى خدا! به آن خدایى که محمد (صلى الله علیه وآله وسلم) را به نبوّت مبعوث کرد، من نسبت به تو دل سوزتر و مهربان‌تر از پدرى مهربان هستم، اگر پدرت این جا بود پیش از من به تو مهر نمى ورزید، چشم خودت را بازکن و ببین.

آن گاه فرمود: در آن هنگام رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) و امیر مؤمنان و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام) و امامان ذریّه او در برابرش ممثل مى شوند؛ و به وى گفته مى شود:

اگر این شخص دوست خدا باشد عمل اش به صورت خوش بوترین و زیباترین مردم با بهترین لباس‌ها نزد او مى آید و مى گوید: بشارت باد بر تو، به روح و ریحان و بهشت نعیم خدا خوش آمدى.

این رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) و این امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین و اینان امامان از ذریّه اویند، که همه رفقاى تو هستند. فرمود: پس مؤمن چشم خود باز نموده حضرات را تماشا مى کند، در این هنگام ندا کننده اى از طرف رب العزّة روح او را ندا مى کند و مى گوید:

«یا أَیَّتُها النَّفْسُ المُطْمئِنَّةُ...»؛ اى نفس که با دیدن محمد و اهل بیت اش (علیهم السلام) اطمینان یافتى، به سوى پروردگارت برگرد، در حالى که به ولایت راضى و به ثواب مرضى هستى، پس داخل در بندگان من شو، یعنى در زمره محمد و اهل بیت اش که آن‌ها محبوب‌تر از مرگ ات مى باشند، و ملحق شدن به منادى حقّ ات که از هر چیزى برایت عزیزتر است.

«وَالنّازِعاتِ غَرْقـاً * وَالنّاشِطاتِ نَشْـطا»؛ قسم به فرشتگانى که جان کافران را به سختى مى گیرند. سوگند به فرشتگانى که جان مؤمنان را به آرامى باز گیرند

على بن ابراهیم قمى در تفسیرش از حضرت على (علیه السلام) روایت کرده، که آن حضرت فرمود: هنگامى که فرزند آدم در آخرین روز دنیا و نخستین روز آخرت قرار مى گیرد، مال و فرزندان و عمل او برابرش مجسم مى شوند. رو به مال اش مى کند، به وى مى گوید: به خدا قسم من نسبت به تو حریص و بخیل بودم. حال سهم من نزد تو چیست؟ مال جواب مى دهد و مى گوید: به اندازه کفن ات از من بردار.

پس رو مى کند به فرزندان خود مى گوید: به خدا قسم شما را دوست مى داشتم و حامى شما بودم سهم من نزد شما چیست؟ آن‌ها مى گویند: تو را به قبرت مى رسانیم و در آن دفن مى کنیم. پس از آن روى مى کند به طرف عمل اش و مى گوید: به خدا قسم، من نسبت به تو بى اعتنا بودم و تو بر من گران بودى بهره من از تو چیست؟ مى گوید: من در قبر و قیامت هم نشین تو خواهم بود تا من و تو به پیشگاه پروردگارت عرضه شویم.

اگر این شخص دوست خدا باشد عمل اش به صورت خوش بوترین و زیباترین مردم با بهترین لباس‌ها نزد او مى آید و مى گوید: بشارت باد بر تو، به روح و ریحان و بهشت نعیم خدا خوش آمدى، و مى پرسد تو کیستى؟ مى گوید عمل صالح تو هستم از دنیا به بهشت حرکت کن.

قیس بن عاصم روایت کرد: با جمعى از قبیله بنى تمیم، خدمت رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) مشرف مى شدیم و [ کسى]عرض مى کند یا رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم)! ما را موعظه اى فرما که از آن بهره‌مند شویم، زیرا ما بیابان گردیم (کمتر به زیارت حضرت ات موفق مى شویم) پس آن حضرت ایشان را به کلمات خویش مؤعظه فرمود، از آن جمله فرمود: اى قیس! براى تو چاره اى نیست، از قرینى که با تو دفن شود و او زنده است و تو با او دفن مى شوى در حالى که مرده اى. اگر یک قرین کریمى باشد تو را گرامى خواهد داشت؛ و اگر لئیم باشد، تو را وا خواهد گذاشت و محشور نمى شوى مگر با او و پرسیده نمى شوى مگر از او، پس آن را قرار مده مگر صالح (نیک)، زیرا اگر صالح باشد با او انس خواهى گرفت و اگر فاسد باشد وحشت نخواهى کرد، مگر از او؛ و آن قرین عمل تو است.


منبع: کتاب از ازل تا قیامت