شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۶ دی ۱۳۹۰ - ۱۷:۴۹
بی حرمتی های فراموش نشدنی:

یادمان نرود!

یک وقتی با یک مشت آب می شود طرف خواب آلوده را هوشیار کرد. گاهی هزینه بیدار شدن جامعه خونهای پاکی است که باید بر زمین ریخته شود. این ماجرا از عاشورای 61 شروع شده و تا ظهور منتقم ادامه دارد.
کد خبر : ۵۰۶۰۵
به گزارش سرویس وبلاگ صراط؛ دوست شهید احمدی روشن در وبلاگ ناآرام  نوشت:
 
فشار زیاد جمعیت  از زیر جنازه مصطفی بیرونم کرد. نشد با مصطفی تا کنار قبر برم. تکیه دادم به دیوار امامزاده علی اکبر و از دور رفتن مصطفی عزیز نظاره گر شدم و چشم گریان رفقا را رصد کردم که بعضی از رشکی که به مصطفی میبردند گریه میکردند و برخی از هجرانی که به چشم خود میدیدند.
ناخودآگاه چشمم به خانه های اطراف امامزاده علی اکبر افتاد که فاصله اشان با مزار مصطفی کمتر از فاصله مزار مصطفی تا قبه امامزاده شده بود.
ذهنم رفت به گذشته های نه چندان دور. گذشته ای که خباثت طینت برخی بیرون ریخته بود و هیچ حیایی نمانده بود. راستی که چه کردند با دل خانواده های شهدا.   با دل پدران و مادرانی که بیست و اندی سال به انتظار برگشت فرزند نشسته بودند چه کردند وقتی که با رذالت و خباثت بی حدشان گفتند که به لحاظ بهداشتی دفن پیکر مطهر شهدای گمنام در داخل شهر مضر است. همینطور ناخودآگاه مرور می شد داستانهایی که گذراندیم. آنروزها مصطفی هم گلوله خشم بود وقتی میدید بی حیایی مستان قدرت را. بعضی مواقع بد نیست مرور کنیم خاطراتمان را تا یادمان نرود دعوای دیروزمان بر سر چه بود.

* * *

بعد از  تشییع پر شور مصطفی، تلقین خواندند، نوحه خواندند و خاک سرد بین ما و بدن مصطفی فاصله انداخت. آرام آرام جمعیت پراکنده شد و فرصتی دست داد تا دوستان بر خاک مصطفی بوسه زنند. نزدیک رفتیم تا در جوار مصطفی به ارباب بی کفن سلام کنیم و زیارت عاشورا بخوانیم.  اولین چیزی که به چشم من آمد دوباره داغ هوچیگری و خیانتی دیگر از جماعتی سبک مغز را تازه کرد. روزهایی که متوهمین دروغگو در هر جنایت آشکار خارجی هم با پروپاگاندا اتهامی برای نظام مقدس میساختند و صاحب عزا را متهم حادثه میکردند و روح جوان آزرده از حوادث سال هشتاد و هشت نیز با شک و تردید به صاحب عزا نگاه میکرد.
مصطفی دیوار به دیوار شهید علی محمدی آرام گرفت. یادتان هست که آنروزها این جماعت متوهم چه جنجالی راه انداخت.
هزینه هوشیار شدن، برخی وقتها خیلی زیاد است. یک وقتی با یک مشت آب می شود طرف خواب آلوده را هوشیار کرد. گاهی هزینه بیدار شدن جامعه خونهای پاکی است که باید بر زمین ریخته شود. این ماجرا از عاشورای 61 شروع شده و تا ظهور منتقم ادامه دارد.
بی شک خونهای پاکی مثل شهیدان علی محمدی، شهریاری و مصطفای عزیز مایه حیات و بالندگی بیشتر جامعه ما خواهد شد.