تصویرسازی درباره اولیای دین در سیمای جمهوری اسلامی، از توازن و تعادل منطقی به دور مانده است و بروز چنین موضوعی در 40 سال و اندی از استقرار نظام اسلامی در این سرزمین، پسندیده نیست و نیازمند بازنگری جدی در ابعاد مختلف است. موضوع داستان سریال «ولایت عشق» درباره زندگی امام علی بن موسی الرضا(ع) و آوردن ایشان به مرو و دوران سخت نیابت ایشان و شهادتش است. فرخ نعمتی، محمد صادقی، اکبر زنجانپور، داوود رشیدی، فتحعلی اویسی، بیتا فرهی، مریلا زارعی، دانیال حکیمی، بیژن امکانیان، رامبد جوان، لادن طباطبایی، عنایت بخشی، مهدی فخیم زاده و ... از بازیگران اصلی این سریال بودند.
در کنار همه لحظات روحانی و نورانی سریال حتی موسیقی و نوای دلنشین محمد اصفهانی باید به نقش "فرخ نعمتی" اشاره کرد که مخاطب او را ندید و صدایش را شنید؛ حتی هیچ عکس گریم و مصاحبهای از او منتشر شد؛ در زمان پخش هم بسیاری به دنبالش بودند تا اینکه متوجه شدند او "فرخ نعمتی" است. بازیگری که میگوید بعدها در نوشتههای مهدی فخیمزاده و تهیهکننده «ولایتعشق» متوجه شدم که نمیدانستند چطوری باید به بازیگر نقش امام رضا(ع) بگویند معلوم نیست حتی بدنش هم در کادر قرار بگیرد؛ من این شرایط را میدانستم ولی در پذیرش چنین نقشی تردید نکردم.
فرخ نعمتی میدانست یکی از مهمترین دلایل ماندگاری نقش به قهرمانسازی یک شخصیت برمیگردد؛ حالا اگر این شخصیت قهرمان یکی از معصومین یعنی امام رضا(ع) هم باشد ماندگاری آن نقش چندین برابر خواهد شد. در آن زمان وقتی به گوش اطرافیان میرسید که من قرار است نقش امام رضا(ع) را ایفا کنم، همه میگفتند مگر میشود نشان داده شود، مگر میشود چهره امام رضا(ع) دیده شود؛ این یک سؤال برای همه بود و امروزه برای بسیاری هنوز این سوال مطرح است که مگر امکان نداشت چهره امام رضا(ع) نشان داده شود؟ اما به اعتقاد من همینقدر هم به ما نشان میدهد که ما چقدر موفق بودیم.
"ولایت عشق" و "تنهاترینسردار"، یکی درباره امام رضا(ع) و دیگری درباره امام حسن مجتبی(ع). این دو سریال را مهدی فخیمزاده کارگردانی کرده است. کارگردانی که در زمان ساخت این دو سریال شاید در حوزه آثار دینی از تازه واردان به شمار میرفت و حتی در این باره که هنوز کیفیت سریال "ولایتعشق" ارزیابی نشده است، چرا سریال "تنهاترینسردار" را به او سپردند، بعضاً نکاتی مطرح شد.
فارغ از تخصص حرفهای کارگردانی که فخیمزاده از آن بهره برد، شاید اصلیترین نکته درباره این دو سریال، نگارش متنی نمایشی برمبنای متون دینی بود؛ درست است که در تیتراژ انتهایی هر دو سریال، انبوهی از مکتوبات نام برده شد که بهعنوان مبنای نگارش روایت معرفی شد، تصاویر تهیهشده برمبنای این متون و متن نهایی، جذابیت موردنظر سریال امام علی(ع) را در آن زمان به دنبال نداشت و در سالهای اخیر، پخش چندباره آن از شبکههای مختلف کمتر به چشم آمده است، برخلاف سریال "مختارنامه" که پخش متعدد آن جدا از مزاح! همچنان مخاطب جدی دارد.
در سریال "ولایتعشق"، طبیعی است که عشق سرزمین ایران که میزبان قدوم پُرمهر و محبت امام رضا(ع) بوده است، به عینه و در شمار بسیار، به نمایش درآید؛ نکتهای که در داستان چنین نبود و ما در زندگی خود آن امام همام فرو رفتیم و از اینکه این سرزمین و این ولایت خواستنی، آکنده از عشق باشد، کمتر تصویری را دیدیم. حتی میطلبید که بعد از شهادت امام رضا(ع) در سریال "ولایت عشق"، واکنش مردم نسبت به شهادت ایشان و پیامدهای اقدام دربار عباسی را به تصویر بکشیم یا نکاتی از گسترش خاندان ائمه هدی در سرزمین ایران و همراهی مردم با آنان را بیان میداشتیم تا لحظات حضور امام رضا(ع) در سرزمین ایران، صرفاً به دربار عباسی و چند مجلس آن، منحصر نمیشد و ما عشق این سرزمین به ایشان و خانوادهاش را بیشتر میدیدیم و "ولایتعشق" را تجربه عینی میکردیم .
برای سریال "تنهاترینسردار" هم این خردهگیری مطرح است که چرا به مقطع نبرد و جنگ و صلح امام حسن(ع) بدین ترتیب پرداخته شد و واژههایی چون کریم اهل بیت(ع) درباره ایشان، به رخ کشیده نشد و سریال را به نوعی غم و اندوه برای شیعیان تبدیل کردیم با نامی چون «تنهاترین سردار.» موضوعی که در دو مجموعه "ولایت عشق" و "تنهاترین سردار" با شدت بسیار کمتری بهدست آمده است. این بحث انتخاب مقطع مورد نظر برای پردازش روایتی تصویری از زندگی اولیای دین، بیش از این قابل توسعه و جزئینگاری است که به موعدی دیگر باید وانهاد.
توجه خوانندگان مطلب را به گفتوگوی چند صباحِ قبل با "فرخ نعمتی" بازیگر نقش امام رضا(ع) جلب مینمایم؛ زمانی که او درباره معجزه آن پلانِ معروف "ولایت عشق" گفت (ماجرای پلانی که فخیمزاده میگفت نباید نور برود)؛ ماجرا از این قرار است: آن روز باید با اسب بهطرف این جمعیت میرفتم؛ موقعیت حساسی بود و این نور نباید میرفت؛ از طرفی در همچنین کاری که دویست نفر سرازیر میشوند باید در یک برداشت، فیلمبرداری انجام میشد، آن هم کارگردانی مثل فخیمزاده که از این نوع صحنهها نمیگذرد. با اسب بهسمت تپه رفتم، اسب که جمعیت را دید ناگهان مرا به جای دیگری برد اما برای فخیمزاده این اتفاق قابل قبول نبود. من هم به او گفتم: "تقصیر من نبوده و اسب از جمعیت ترسیده و این کار را انجام داده است". بهیکباره وسط بیابان به من گفت "لباست را تن مأمور سوارکارها بکن!"، برای بازیگری مثل من که به ظرافتهای هنری اهمیت میدهم سخت بود لباسم را تن شخص دیگری کنم و این پلان را از دست بدهم. اما لباس را به نمازی مأمور سوارکارها واگذار کردم و پتو روی دوشم انداختم.
بازیگر نقش امام رضا(ع) با اشاره به اینکه دستانم را بازکردم برای استقبال از مردم دیدم اسب کنارم راه میرفت، تصریح کرد: از عنایاتی که حضرت به من داشتند در این پلان به منصه ظهور رسید؛ جایی که نمازی مأمور سوارکارها بهسمت تپه رفت اما اسب هنوز با جمعیت مواجه نشده بود راهش را کج کرد و نمازی هم موفق نشد. اینجا به فخیمزاده گفتم "دیدید این اتفاق دوباره تکرار شد". او به من گفت "لباس را دوباره بپوش و این بار در آستانه نزدیک شدن به جمعیت، اسب را نگهدار و بقیه راه را پیاده برو". سعی کردم اسب را نگه دارم و پیاده بهسمت تپه رفتم. در راه با خودم فکر میکردم کاری انجام بدهم، از جایی که جمعیت نزدیکتر شد دستانم را باز کردم از پشت دیدم اسب همراه من میآید. بعد از اینکه پلان به پایان رسید دیدم تمام گروه دارند گریه میکنند. برخی اوقات چنین اتفاقاتی میافتد که فکر نمیکنم جز عنایت و معجزه چیز دیگری باشد.
او سختترین صحنه سریال را نماز عید فطر دانست و گفت: همه صحنهها سخت است مخصوصاً بخشهایی که با اسب سروکار داشتیم و باید تاخت میکردیم. ما یک فصل مهمی در این فیلم داشتیم؛ همانجایی که مأمون به امام(ع) میگویند نماز عید فطر را بخوانند. امام(ع) پابرهنه به بیابان میروند؛ یادم میآید زمستان بود و کاشیها آنقدر سرد بودند که پاهایمان بیحس میشدند. یا وقتی جلوی دروازه شهر امام(ع) میرود که در تابستان گرفتند سنگهای مسیر مثل آنقدر داغ بودند که پاهایمان تاول میزدند. این صحنه در تداوم آن پلان سرد بود، چرا که باید یک تداوم حسی به وجود میآمد. این اتفاق شاید برای مردم ما خیلی ملموس نباشد. اینکه آنجا پا میسوزد و آنجا از زور یخ کردن بیحس میشود و این دو صحنه و اتفاق در توالی هم قرار میگیرند.
بازیگر نقش امام رضا(ع) در پاسخ به این سؤال که چرا دیگر تلویزیون رویکرد تولید سریالهای فاخری مثل «ولایت عشق» و «مختارنامه» را در دستور کار خودش ندارد، خاطرنشان کرد: قطعاً به مسائل مدیریتی برمیگردد. چرا که روال کار در تلویزیون احتیاج به بودجه دارد. اما این بودجه گاهی با سیاستهای خاصی در اختیار مدیران تلویزیونی قرار میگیرد تا برای برنامهها خرج شود. هرچه دلشان میخواهد میسازند و خودشان، نتیجه کار خود را مثبت ارزیابی میکنند. این نوع ساخت سریال و فیلم در تلویزیون هم مطمئنا مخاطب را دلزده میکند و شخصا با این نوع فیلمسازی یا سریالسازی در تلویزیون موافق نیستم. متاسفانه روال کار تلویزیون به نفع سینما هم نیست. دست اندرکاران تلویزیون از نظر کمی خیلی به خودشان میبالند اما به لحاظ کیفی، وضعیت خوبی را مشاهده نمیکنیم. سینما و تلویزیون بر روی هم تاثیر میگذارند.
مأمونعباسی سریال، "محمد صادقی" بازیگر با سابقه و کاربلد سینما و تلویزیون است. او هنوز هم این نقش را ماندگار و دوستداشتنی میداند؛ وقتی به خبرنگار خبرگزاری تسنیم میگوید: نقش «مأمون عباسی» که در سریال «ولایت عشق» بازی کردم در خاطرم ماندگار و تثبیت شده است؛ مدت زمان زیادی سر این کار بودیم و نقش دوستداشتنی بود. مهدی فخیمزاده کارگردان سریال هم در برنامهای تلویزیونی بارها از معجزات و اتفاقات مختلف سریال "ولایت عشق" صحبت کرده است اما آسیب پایش شاید کمتر شنیده شده باشد. جایی که گفت: موضوع آسیبدیدن پایم در "ولایت عشق" به صحنه فیلمبرداری مراسم نماز باران با 3000 هنرور میرسد.
سریال"ولایت عشق" در 30 قسمت تولید شد که ساخت آن دو سال و نیم به طول انجامید و در سال 1379 به روی آنتن رفت. 12 قسمت ابتدایی این مجموعه، درباره مرگ هارون، جنگ دو برادر و خلافت مأمون، 15 قسمت میانی سریال درباره چگونگی تحمیل ولایتعهدی مأمون به امام رضا(ع) و 3 قسمت پایانی درباره حرکت مأمون به سوی بغداد و شهادت امامرضا(ع) است. سریال "ولایت عشق" در محلی فیلمبرداری شده است که پیش از آن برای تهیه سریال "امام علی(ع) " در سال 1371 ساخته شده بود؛ زمینی به مساحت 62 هزار متر مربع و با معماری عربی دوران بعد از اسلام. مجموعههای تلویزیونی مانند "تنهاترین سردار"، " طفلان مسلم"، و "آخرین دعوت" نیز در همین محل فیلمبرداری شده است.
* تلویزیون این روزها سریال "سلمان فارسی" را جلوی دوربین دارد که چند روز آینده بعد از توقف دوران کرونا، گروه به شاهرود میروند تا کار از سرگرفته شود. انتظار میرود صداوسیماییها بیش از اینها فیلمنامهها و کارهای دینی و مذهبی را جدی بگیرند که نسل جدید باید از تاریخ مذهبی و تمدن ایرانی خبردار شود. به جای توجه به کمیّتها و تعدد سریالهای آپارتمانی و زودبازدهِ بدون تأثیر، نویسندگان فاخرنویس و کارگردانان کاربلد را بیاورید و بگذارید آنها بنویسند و تولید کنند. مدیران تلویزیون اجازه ندهند تلویزیون را بازیگران یکبار مصرف و تهیهکنندگان صرفاً اسپانسری فرا بگیرد و قدیمیهای کاربلد این عرصه در خانه بمانند و هنوز کارهای گذشته دیدنی باشند.
در کنار همه لحظات روحانی و نورانی سریال حتی موسیقی و نوای دلنشین محمد اصفهانی باید به نقش "فرخ نعمتی" اشاره کرد که مخاطب او را ندید و صدایش را شنید؛ حتی هیچ عکس گریم و مصاحبهای از او منتشر شد؛ در زمان پخش هم بسیاری به دنبالش بودند تا اینکه متوجه شدند او "فرخ نعمتی" است. بازیگری که میگوید بعدها در نوشتههای مهدی فخیمزاده و تهیهکننده «ولایتعشق» متوجه شدم که نمیدانستند چطوری باید به بازیگر نقش امام رضا(ع) بگویند معلوم نیست حتی بدنش هم در کادر قرار بگیرد؛ من این شرایط را میدانستم ولی در پذیرش چنین نقشی تردید نکردم.
فرخ نعمتی میدانست یکی از مهمترین دلایل ماندگاری نقش به قهرمانسازی یک شخصیت برمیگردد؛ حالا اگر این شخصیت قهرمان یکی از معصومین یعنی امام رضا(ع) هم باشد ماندگاری آن نقش چندین برابر خواهد شد. در آن زمان وقتی به گوش اطرافیان میرسید که من قرار است نقش امام رضا(ع) را ایفا کنم، همه میگفتند مگر میشود نشان داده شود، مگر میشود چهره امام رضا(ع) دیده شود؛ این یک سؤال برای همه بود و امروزه برای بسیاری هنوز این سوال مطرح است که مگر امکان نداشت چهره امام رضا(ع) نشان داده شود؟ اما به اعتقاد من همینقدر هم به ما نشان میدهد که ما چقدر موفق بودیم.
"ولایت عشق" و "تنهاترینسردار"، یکی درباره امام رضا(ع) و دیگری درباره امام حسن مجتبی(ع). این دو سریال را مهدی فخیمزاده کارگردانی کرده است. کارگردانی که در زمان ساخت این دو سریال شاید در حوزه آثار دینی از تازه واردان به شمار میرفت و حتی در این باره که هنوز کیفیت سریال "ولایتعشق" ارزیابی نشده است، چرا سریال "تنهاترینسردار" را به او سپردند، بعضاً نکاتی مطرح شد.
فارغ از تخصص حرفهای کارگردانی که فخیمزاده از آن بهره برد، شاید اصلیترین نکته درباره این دو سریال، نگارش متنی نمایشی برمبنای متون دینی بود؛ درست است که در تیتراژ انتهایی هر دو سریال، انبوهی از مکتوبات نام برده شد که بهعنوان مبنای نگارش روایت معرفی شد، تصاویر تهیهشده برمبنای این متون و متن نهایی، جذابیت موردنظر سریال امام علی(ع) را در آن زمان به دنبال نداشت و در سالهای اخیر، پخش چندباره آن از شبکههای مختلف کمتر به چشم آمده است، برخلاف سریال "مختارنامه" که پخش متعدد آن جدا از مزاح! همچنان مخاطب جدی دارد.
در سریال "ولایتعشق"، طبیعی است که عشق سرزمین ایران که میزبان قدوم پُرمهر و محبت امام رضا(ع) بوده است، به عینه و در شمار بسیار، به نمایش درآید؛ نکتهای که در داستان چنین نبود و ما در زندگی خود آن امام همام فرو رفتیم و از اینکه این سرزمین و این ولایت خواستنی، آکنده از عشق باشد، کمتر تصویری را دیدیم. حتی میطلبید که بعد از شهادت امام رضا(ع) در سریال "ولایت عشق"، واکنش مردم نسبت به شهادت ایشان و پیامدهای اقدام دربار عباسی را به تصویر بکشیم یا نکاتی از گسترش خاندان ائمه هدی در سرزمین ایران و همراهی مردم با آنان را بیان میداشتیم تا لحظات حضور امام رضا(ع) در سرزمین ایران، صرفاً به دربار عباسی و چند مجلس آن، منحصر نمیشد و ما عشق این سرزمین به ایشان و خانوادهاش را بیشتر میدیدیم و "ولایتعشق" را تجربه عینی میکردیم .
برای سریال "تنهاترینسردار" هم این خردهگیری مطرح است که چرا به مقطع نبرد و جنگ و صلح امام حسن(ع) بدین ترتیب پرداخته شد و واژههایی چون کریم اهل بیت(ع) درباره ایشان، به رخ کشیده نشد و سریال را به نوعی غم و اندوه برای شیعیان تبدیل کردیم با نامی چون «تنهاترین سردار.» موضوعی که در دو مجموعه "ولایت عشق" و "تنهاترین سردار" با شدت بسیار کمتری بهدست آمده است. این بحث انتخاب مقطع مورد نظر برای پردازش روایتی تصویری از زندگی اولیای دین، بیش از این قابل توسعه و جزئینگاری است که به موعدی دیگر باید وانهاد.
توجه خوانندگان مطلب را به گفتوگوی چند صباحِ قبل با "فرخ نعمتی" بازیگر نقش امام رضا(ع) جلب مینمایم؛ زمانی که او درباره معجزه آن پلانِ معروف "ولایت عشق" گفت (ماجرای پلانی که فخیمزاده میگفت نباید نور برود)؛ ماجرا از این قرار است: آن روز باید با اسب بهطرف این جمعیت میرفتم؛ موقعیت حساسی بود و این نور نباید میرفت؛ از طرفی در همچنین کاری که دویست نفر سرازیر میشوند باید در یک برداشت، فیلمبرداری انجام میشد، آن هم کارگردانی مثل فخیمزاده که از این نوع صحنهها نمیگذرد. با اسب بهسمت تپه رفتم، اسب که جمعیت را دید ناگهان مرا به جای دیگری برد اما برای فخیمزاده این اتفاق قابل قبول نبود. من هم به او گفتم: "تقصیر من نبوده و اسب از جمعیت ترسیده و این کار را انجام داده است". بهیکباره وسط بیابان به من گفت "لباست را تن مأمور سوارکارها بکن!"، برای بازیگری مثل من که به ظرافتهای هنری اهمیت میدهم سخت بود لباسم را تن شخص دیگری کنم و این پلان را از دست بدهم. اما لباس را به نمازی مأمور سوارکارها واگذار کردم و پتو روی دوشم انداختم.
بازیگر نقش امام رضا(ع) با اشاره به اینکه دستانم را بازکردم برای استقبال از مردم دیدم اسب کنارم راه میرفت، تصریح کرد: از عنایاتی که حضرت به من داشتند در این پلان به منصه ظهور رسید؛ جایی که نمازی مأمور سوارکارها بهسمت تپه رفت اما اسب هنوز با جمعیت مواجه نشده بود راهش را کج کرد و نمازی هم موفق نشد. اینجا به فخیمزاده گفتم "دیدید این اتفاق دوباره تکرار شد". او به من گفت "لباس را دوباره بپوش و این بار در آستانه نزدیک شدن به جمعیت، اسب را نگهدار و بقیه راه را پیاده برو". سعی کردم اسب را نگه دارم و پیاده بهسمت تپه رفتم. در راه با خودم فکر میکردم کاری انجام بدهم، از جایی که جمعیت نزدیکتر شد دستانم را باز کردم از پشت دیدم اسب همراه من میآید. بعد از اینکه پلان به پایان رسید دیدم تمام گروه دارند گریه میکنند. برخی اوقات چنین اتفاقاتی میافتد که فکر نمیکنم جز عنایت و معجزه چیز دیگری باشد.
او سختترین صحنه سریال را نماز عید فطر دانست و گفت: همه صحنهها سخت است مخصوصاً بخشهایی که با اسب سروکار داشتیم و باید تاخت میکردیم. ما یک فصل مهمی در این فیلم داشتیم؛ همانجایی که مأمون به امام(ع) میگویند نماز عید فطر را بخوانند. امام(ع) پابرهنه به بیابان میروند؛ یادم میآید زمستان بود و کاشیها آنقدر سرد بودند که پاهایمان بیحس میشدند. یا وقتی جلوی دروازه شهر امام(ع) میرود که در تابستان گرفتند سنگهای مسیر مثل آنقدر داغ بودند که پاهایمان تاول میزدند. این صحنه در تداوم آن پلان سرد بود، چرا که باید یک تداوم حسی به وجود میآمد. این اتفاق شاید برای مردم ما خیلی ملموس نباشد. اینکه آنجا پا میسوزد و آنجا از زور یخ کردن بیحس میشود و این دو صحنه و اتفاق در توالی هم قرار میگیرند.
بازیگر نقش امام رضا(ع) در پاسخ به این سؤال که چرا دیگر تلویزیون رویکرد تولید سریالهای فاخری مثل «ولایت عشق» و «مختارنامه» را در دستور کار خودش ندارد، خاطرنشان کرد: قطعاً به مسائل مدیریتی برمیگردد. چرا که روال کار در تلویزیون احتیاج به بودجه دارد. اما این بودجه گاهی با سیاستهای خاصی در اختیار مدیران تلویزیونی قرار میگیرد تا برای برنامهها خرج شود. هرچه دلشان میخواهد میسازند و خودشان، نتیجه کار خود را مثبت ارزیابی میکنند. این نوع ساخت سریال و فیلم در تلویزیون هم مطمئنا مخاطب را دلزده میکند و شخصا با این نوع فیلمسازی یا سریالسازی در تلویزیون موافق نیستم. متاسفانه روال کار تلویزیون به نفع سینما هم نیست. دست اندرکاران تلویزیون از نظر کمی خیلی به خودشان میبالند اما به لحاظ کیفی، وضعیت خوبی را مشاهده نمیکنیم. سینما و تلویزیون بر روی هم تاثیر میگذارند.
مأمونعباسی سریال، "محمد صادقی" بازیگر با سابقه و کاربلد سینما و تلویزیون است. او هنوز هم این نقش را ماندگار و دوستداشتنی میداند؛ وقتی به خبرنگار خبرگزاری تسنیم میگوید: نقش «مأمون عباسی» که در سریال «ولایت عشق» بازی کردم در خاطرم ماندگار و تثبیت شده است؛ مدت زمان زیادی سر این کار بودیم و نقش دوستداشتنی بود. مهدی فخیمزاده کارگردان سریال هم در برنامهای تلویزیونی بارها از معجزات و اتفاقات مختلف سریال "ولایت عشق" صحبت کرده است اما آسیب پایش شاید کمتر شنیده شده باشد. جایی که گفت: موضوع آسیبدیدن پایم در "ولایت عشق" به صحنه فیلمبرداری مراسم نماز باران با 3000 هنرور میرسد.
سریال"ولایت عشق" در 30 قسمت تولید شد که ساخت آن دو سال و نیم به طول انجامید و در سال 1379 به روی آنتن رفت. 12 قسمت ابتدایی این مجموعه، درباره مرگ هارون، جنگ دو برادر و خلافت مأمون، 15 قسمت میانی سریال درباره چگونگی تحمیل ولایتعهدی مأمون به امام رضا(ع) و 3 قسمت پایانی درباره حرکت مأمون به سوی بغداد و شهادت امامرضا(ع) است. سریال "ولایت عشق" در محلی فیلمبرداری شده است که پیش از آن برای تهیه سریال "امام علی(ع) " در سال 1371 ساخته شده بود؛ زمینی به مساحت 62 هزار متر مربع و با معماری عربی دوران بعد از اسلام. مجموعههای تلویزیونی مانند "تنهاترین سردار"، " طفلان مسلم"، و "آخرین دعوت" نیز در همین محل فیلمبرداری شده است.
* تلویزیون این روزها سریال "سلمان فارسی" را جلوی دوربین دارد که چند روز آینده بعد از توقف دوران کرونا، گروه به شاهرود میروند تا کار از سرگرفته شود. انتظار میرود صداوسیماییها بیش از اینها فیلمنامهها و کارهای دینی و مذهبی را جدی بگیرند که نسل جدید باید از تاریخ مذهبی و تمدن ایرانی خبردار شود. به جای توجه به کمیّتها و تعدد سریالهای آپارتمانی و زودبازدهِ بدون تأثیر، نویسندگان فاخرنویس و کارگردانان کاربلد را بیاورید و بگذارید آنها بنویسند و تولید کنند. مدیران تلویزیون اجازه ندهند تلویزیون را بازیگران یکبار مصرف و تهیهکنندگان صرفاً اسپانسری فرا بگیرد و قدیمیهای کاربلد این عرصه در خانه بمانند و هنوز کارهای گذشته دیدنی باشند.