جلسه دیروز مجلس با حضور محمدجواد ظریف با حواشی زیادی همراه بود. جدای از فریادهای «دروغگو ... دروغگو» نمایندگان در واکنش به سند افتخار نامیدن برجام از سوی وزیر خارجه روحانی، اما شاهبیت افاضات ظریف را در واگویه این مدعای شاذ بود: «مقام معظم رهبری فرمودند اگر شما هم گزارش ملاقاتهای ظریف را خوانده بودید و برخوردهای او را با طرف مقابل دیده بودید، شما هم مثل من او را شجاع، انقلابی و صادق میدانستید. من هیچگاه مسائل داخلی را به خارج نبردم. من هرچه گفتم مقام معظم رهبری شنیدند. اگر دروغ گفتم، شنیدند و فرمودند که ظریف صادق است. اگر چیزی گفتم، شنیدند و فرمودند که ظریف شجاع است.»
درباره اظهارات مذکور باید گفت که متاسفانه این برای چندمین بار است که وقتی هریک از دولتمردان اعتدالی دسته گلی تازه به آب میدهند، بی درنگ با هزینهکرد از اعتبار رهبر انقلاب، پشت نام معظم له سنگر میگیرند تا از برخورد هرگونه تیر و ترکش و انتقاد احتمالی به خود، مصون بماند!
بیاد آورید برهه تصویب برجام در مجلس نهم را که اگر هریک از منتقدین، کوچکترین تردیدی را درباره آن مطرح میکردند با چماق «تصمیم کلیت نظام» و «تایید مقام رهبری» مواجه میشدند؛ حال آنکه رهبر فرزانه انقلاب از همان ابتدا با بیان اینکه «به مذاکرات خوشبین نیستم»، بی اعتمادی محض خود را به طرف غربی نشان دادند. ایشان حتی پس از تهیه اولین پیش نویس توافق هستهای و در پاسخ به نامه حسن روحانی بمناسبت انعقاد آن، با کتابت عبارت مشهور «آنچه مرقوم داشته اید»، با تشکیک در دستاوردهای بشمرده شده، مخالفت تلویحی خود را به اطلاع همگان رسانده بودند. بکار بردن توصیفاتی همچون «سم مهلک» و «خسارت محض» از سوی رهبر انقلاب درباره برجام خود فصل الخطابی دیگر برای مدعیانی است که ایشان را به حمایت از این معاهده فاجعه بار منتسب میکنند!
در سوی دیگر، اگر بخواهیم از گزک و گافهای پُرشمار جواد ظریف همچون «مصافحه با اوباما» و «قدم زنی با کری» و «تایید تلویحی افسانه هولوکاست صهیونیسم» و «استعفای همزمان با سفر بشار اسد به تهران» و «ستایشگری قدرت نظامی آمریکا» و...، بگذریم، اما از ادعای اخیر او در مجلس که گفت «من هیچگاه مسائل داخلی را به خارج نبردم»، نمیتوان به سادگی عبور کرد. تاریخ گواهی میدهد که بعد از شکست فاحش اصلاح طلبان در مجلس هفتم و در آستانه برگزاری نهمین انتخابات ریاست جمهوری، ظریف که در آن هنگام در تیم حسن روحانی (دبیر وقت شورای امنیت ملی) فعال بود، اینگونه با لحنی ملتمسانه، سفره دلش را برای یک خارجی به نام «محمد البرادعی» رئیس وقت سازمان بینالمللی انرژی اتمی گشود: «خیلی از کاندیداها [در داخل ایران]از شکست مذاکرات ما سود میبرند. آنها موفقیت چشمگیری در این گفتگوها نمیبینند و از طرفی آنها تقریباً آدمهای پرنفوذی هم هستند. اعتبار اروپاییها و همچنین مذاکرهکنندگان [ایرانی]در کشور ما از بین رفته است.»!
با این همه، جای تعجب و حیرت است که رقم زنندگان فاجعهای همچون برجام که اکنون ایرانیان به چشم ورشکستگان سیاسی به ایشان مینگرند، از گذشته ذلتبارشان عبرت نگرفته و کماکان به چنته خالیتر از همیشه خود میبالند!
درباره اظهارات مذکور باید گفت که متاسفانه این برای چندمین بار است که وقتی هریک از دولتمردان اعتدالی دسته گلی تازه به آب میدهند، بی درنگ با هزینهکرد از اعتبار رهبر انقلاب، پشت نام معظم له سنگر میگیرند تا از برخورد هرگونه تیر و ترکش و انتقاد احتمالی به خود، مصون بماند!
بیاد آورید برهه تصویب برجام در مجلس نهم را که اگر هریک از منتقدین، کوچکترین تردیدی را درباره آن مطرح میکردند با چماق «تصمیم کلیت نظام» و «تایید مقام رهبری» مواجه میشدند؛ حال آنکه رهبر فرزانه انقلاب از همان ابتدا با بیان اینکه «به مذاکرات خوشبین نیستم»، بی اعتمادی محض خود را به طرف غربی نشان دادند. ایشان حتی پس از تهیه اولین پیش نویس توافق هستهای و در پاسخ به نامه حسن روحانی بمناسبت انعقاد آن، با کتابت عبارت مشهور «آنچه مرقوم داشته اید»، با تشکیک در دستاوردهای بشمرده شده، مخالفت تلویحی خود را به اطلاع همگان رسانده بودند. بکار بردن توصیفاتی همچون «سم مهلک» و «خسارت محض» از سوی رهبر انقلاب درباره برجام خود فصل الخطابی دیگر برای مدعیانی است که ایشان را به حمایت از این معاهده فاجعه بار منتسب میکنند!
در سوی دیگر، اگر بخواهیم از گزک و گافهای پُرشمار جواد ظریف همچون «مصافحه با اوباما» و «قدم زنی با کری» و «تایید تلویحی افسانه هولوکاست صهیونیسم» و «استعفای همزمان با سفر بشار اسد به تهران» و «ستایشگری قدرت نظامی آمریکا» و...، بگذریم، اما از ادعای اخیر او در مجلس که گفت «من هیچگاه مسائل داخلی را به خارج نبردم»، نمیتوان به سادگی عبور کرد. تاریخ گواهی میدهد که بعد از شکست فاحش اصلاح طلبان در مجلس هفتم و در آستانه برگزاری نهمین انتخابات ریاست جمهوری، ظریف که در آن هنگام در تیم حسن روحانی (دبیر وقت شورای امنیت ملی) فعال بود، اینگونه با لحنی ملتمسانه، سفره دلش را برای یک خارجی به نام «محمد البرادعی» رئیس وقت سازمان بینالمللی انرژی اتمی گشود: «خیلی از کاندیداها [در داخل ایران]از شکست مذاکرات ما سود میبرند. آنها موفقیت چشمگیری در این گفتگوها نمیبینند و از طرفی آنها تقریباً آدمهای پرنفوذی هم هستند. اعتبار اروپاییها و همچنین مذاکرهکنندگان [ایرانی]در کشور ما از بین رفته است.»!
با این همه، جای تعجب و حیرت است که رقم زنندگان فاجعهای همچون برجام که اکنون ایرانیان به چشم ورشکستگان سیاسی به ایشان مینگرند، از گذشته ذلتبارشان عبرت نگرفته و کماکان به چنته خالیتر از همیشه خود میبالند!