شاید اولین اردوکشی سیاسی کف خیابان علیه نظام، حوادث مربوط به ۱۸ تیر ۷۸ بود که بعدها به واقعه کوی دانشگاه مشهور شد. این نقطه عطف از آن جهت حائز اهمیت بسیار بود که تا پیش از این رخداد، جامعه ایرانی در منظر بیگانگان، جامعهای متحد و یکدست با گرایشهای ضدامپریالیستی بود که حتی تحمل سختیهای انقلاب و جنگ و تحریم هم نتوانسته بود عزم استوار ایشان را ذرهای سست کند؛ اما از اواسط دهه هفتاد و با روی کار آمدن جریانات غربگرا و حتی نفوذی بر مصادر مدیریتی کشور، رویه پیشین دچار تغییر شد و امید دشمنان برای رسوخ در اذهان ایرانیان اندک اندک پُررنگتر از قبل گردید.
پس از وقوع قتلهای به اصطلاح زنجیرهای توسط عوامل نفوذی سرویسهای جاسوسی بیگانه در وزارت اطلاعات، تیم رسانهای اجیر در مطبوعات فلهای تجدیدنظرطلب به همین بهانه و با قدرت تمام مشغول لجن پراکنی علیه ارکان نظام شدند که حتی بعدها این توهینها به مقدسات دینی نیز تعمیم پیدا کرد!
تیترهای موجود در این جراید زنجیرهای، خود به وضوح نمایشگر انگیزههای ضددین و تجدیدنظرطلبانه ایشان بود:
«اگر مجوز راهپیمایی به هر گروه بر اساس قانون داده شود، اشکال ندارد حتی علیه خدا»! / آفتاب امروز- شهریور ۷۸
«مظاهر دینی، چون حجاب و حیای زنان، نماد عقبافتادگی است.»! / جامعه سالم- تیر ۷۷
«پیامبر رفت و هیچ فردی را به جانشینی خود انتخاب نکرد. امام حسین جانشین پدر خود نبود.»! / صبح امروز- آبان ۷۸
در سایه بی عملی محض وزارت ارشاد وقت که تحت امر عطاالله مهاجرانی (وزیر فراری لندننشین خاتمی) اداره میشد، مجلس پنجم با ارائه لایحه اصلاح قانون مطبوعات سعی کرد تا در مقابل هتاکیهای مداوم روزنامههای زنجیرهای بایستد. چندی بعد روزنامه سلام به مدیریت مسئولی موسوی خوئینیها در تیتری محرمانه و جنجالی نوشت: «سعید اسلامی [عامل قتلهای زنجیره ای]پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است.»! وزارت اطلاعات با شکایت از همین تیتر موجبات توقیف روزنامه سلام را فراهم آورد و با همین اقدام نخستین جرقه فتنه انگیزی با سوء استفاده از احساسات پاک دانشجویان ساده دل و از همه جا بی خبر زده شد!
دفتر تحکیم وحدت بیانیه داد، وزارتین علوم و کشور اصلاحات نیز که گویی فرصتی جهت عقده گشایی یافته بودند نیز با ایشان همراهی کردند و نهایتاً شد آنچه نباید میشد. جالب آنکه اگرچه ظاهراً این اعتراضات دانشجویی تنها در قبال توقیف برخی مطبوعات ترتیب داده شده بود، اما تنها ساعاتی بعد شعارهای دانشجونمایان حاضر به سمت و سوی ضدیت با کلیت نظام تغییر پیدا کرد و با ازیاد جمعیت معترضین، اردوکشی خیابانی در نقاط مختلف تهران آغاز شد!
فارغ از جاروجنجالهای پس از وقایع کوی دانشگاه که طومار آن با هوشیاری مردم ولایتمدار در ۲۳ تیر ۷۸ پیچیده شد، اما این حادثه را میتوان اولین بدعت گذاری تجدیدنظرطلبان در حرمت شکنی از جایگاه ولایت و عمود خیمه نظام دانست که اثرات آن بعدها در بهار ۱۳۸۸، فتنه عظیم دیگری را رقم زد! اکنون نیز با گذشت بیش از دو دهه از حوادث کوی دانشگاه، انتشار نامه اخیر موسوی خوئینیها (بعنوان یکی از اصلیترین رقم زنندگان فتنه ۱۸ تیر) خطاب به رهبر انقلاب، خود گویای این حقیقت است که مسببان فتنههای پیشین در کشور، کماکان مترصد فرصتی برای عرض اندام دوباره اند غافل از اینکه در آینده نیز همچون ناکامیهای گذشته شان، راه به جایی نخواهند برد.
پس از وقوع قتلهای به اصطلاح زنجیرهای توسط عوامل نفوذی سرویسهای جاسوسی بیگانه در وزارت اطلاعات، تیم رسانهای اجیر در مطبوعات فلهای تجدیدنظرطلب به همین بهانه و با قدرت تمام مشغول لجن پراکنی علیه ارکان نظام شدند که حتی بعدها این توهینها به مقدسات دینی نیز تعمیم پیدا کرد!
تیترهای موجود در این جراید زنجیرهای، خود به وضوح نمایشگر انگیزههای ضددین و تجدیدنظرطلبانه ایشان بود:
«اگر مجوز راهپیمایی به هر گروه بر اساس قانون داده شود، اشکال ندارد حتی علیه خدا»! / آفتاب امروز- شهریور ۷۸
«مظاهر دینی، چون حجاب و حیای زنان، نماد عقبافتادگی است.»! / جامعه سالم- تیر ۷۷
«پیامبر رفت و هیچ فردی را به جانشینی خود انتخاب نکرد. امام حسین جانشین پدر خود نبود.»! / صبح امروز- آبان ۷۸
در سایه بی عملی محض وزارت ارشاد وقت که تحت امر عطاالله مهاجرانی (وزیر فراری لندننشین خاتمی) اداره میشد، مجلس پنجم با ارائه لایحه اصلاح قانون مطبوعات سعی کرد تا در مقابل هتاکیهای مداوم روزنامههای زنجیرهای بایستد. چندی بعد روزنامه سلام به مدیریت مسئولی موسوی خوئینیها در تیتری محرمانه و جنجالی نوشت: «سعید اسلامی [عامل قتلهای زنجیره ای]پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است.»! وزارت اطلاعات با شکایت از همین تیتر موجبات توقیف روزنامه سلام را فراهم آورد و با همین اقدام نخستین جرقه فتنه انگیزی با سوء استفاده از احساسات پاک دانشجویان ساده دل و از همه جا بی خبر زده شد!
دفتر تحکیم وحدت بیانیه داد، وزارتین علوم و کشور اصلاحات نیز که گویی فرصتی جهت عقده گشایی یافته بودند نیز با ایشان همراهی کردند و نهایتاً شد آنچه نباید میشد. جالب آنکه اگرچه ظاهراً این اعتراضات دانشجویی تنها در قبال توقیف برخی مطبوعات ترتیب داده شده بود، اما تنها ساعاتی بعد شعارهای دانشجونمایان حاضر به سمت و سوی ضدیت با کلیت نظام تغییر پیدا کرد و با ازیاد جمعیت معترضین، اردوکشی خیابانی در نقاط مختلف تهران آغاز شد!
فارغ از جاروجنجالهای پس از وقایع کوی دانشگاه که طومار آن با هوشیاری مردم ولایتمدار در ۲۳ تیر ۷۸ پیچیده شد، اما این حادثه را میتوان اولین بدعت گذاری تجدیدنظرطلبان در حرمت شکنی از جایگاه ولایت و عمود خیمه نظام دانست که اثرات آن بعدها در بهار ۱۳۸۸، فتنه عظیم دیگری را رقم زد! اکنون نیز با گذشت بیش از دو دهه از حوادث کوی دانشگاه، انتشار نامه اخیر موسوی خوئینیها (بعنوان یکی از اصلیترین رقم زنندگان فتنه ۱۸ تیر) خطاب به رهبر انقلاب، خود گویای این حقیقت است که مسببان فتنههای پیشین در کشور، کماکان مترصد فرصتی برای عرض اندام دوباره اند غافل از اینکه در آینده نیز همچون ناکامیهای گذشته شان، راه به جایی نخواهند برد.