فضه سادات حسینی با انتشار این عکس نوشت:
یادم نیست کی، کجا و چطور عاشقت شدم
فقط از وقتی یادم میآید، تو بوده ای! جاری در تمام ثانیههای زندگیم ...
انگار من هنوز نبوده ام که تو در دلم نشسته بودی
انگار من کنار تو و با تو، من هستم
اصلا همه هستی من، هویت من و زندگی من، تو هستی
سایه سرم، اگر نبود آغوش مهربانت، اگر نبود حریم امنت، اگر نبود صحن و سرای ملکوتی ات ... من کی و کجا آرام میشدم؟!
آری یادم نیست کی و کجا عاشقت شدم! اما یادم هست همه زندگیم به برکت توست! یادم هست کنار تو عهد کرده ام، تصمیم گرفته ام، اشک ریخته ام، خندیده ام، شکسته ام، معجزهها دیده ام و بزرگ شده ام!
اگر تو در اعماق قلبم نبودی، اگر قوت قلبم نبودی، اگر نبودی ... من نبودم، من مرده بودم!
همین گوشههای دنج حرمت، همین کاشیها و سنگها و فرشها که قطرات اشکم بر آن چکیده و حرفهایم را شنیده ... همینها همه زندگی من است محرم اسرار و گوش شنوای همه حرفها و دردها
تو منتهای همه امیدهای من هستی #مهربانترین_امام ... همه #آرامش دنیا همین آستان آسمانی توست همه زندگیم.
یادم نیست کی، کجا و چطور عاشقت شدم
فقط از وقتی یادم میآید، تو بوده ای! جاری در تمام ثانیههای زندگیم ...
انگار من هنوز نبوده ام که تو در دلم نشسته بودی
انگار من کنار تو و با تو، من هستم
اصلا همه هستی من، هویت من و زندگی من، تو هستی
سایه سرم، اگر نبود آغوش مهربانت، اگر نبود حریم امنت، اگر نبود صحن و سرای ملکوتی ات ... من کی و کجا آرام میشدم؟!
آری یادم نیست کی و کجا عاشقت شدم! اما یادم هست همه زندگیم به برکت توست! یادم هست کنار تو عهد کرده ام، تصمیم گرفته ام، اشک ریخته ام، خندیده ام، شکسته ام، معجزهها دیده ام و بزرگ شده ام!
اگر تو در اعماق قلبم نبودی، اگر قوت قلبم نبودی، اگر نبودی ... من نبودم، من مرده بودم!
همین گوشههای دنج حرمت، همین کاشیها و سنگها و فرشها که قطرات اشکم بر آن چکیده و حرفهایم را شنیده ... همینها همه زندگی من است محرم اسرار و گوش شنوای همه حرفها و دردها
تو منتهای همه امیدهای من هستی #مهربانترین_امام ... همه #آرامش دنیا همین آستان آسمانی توست همه زندگیم.