مدتی قبل اعلام یک خبر از سوی بهمن حبشی - مدیرکل دفتر نظارت بر تولید سازمان سینمایی - درباره توقف صدور مجوز ساخت برای سریالهای شبکه نمایش خانگی تا اطلاع ثانوی، تصور واگذاری این امر به صدا و سیما یا سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی - ساترا - (وابسته به صدا و سیما) را مطرح کرد؛ اما واقعیت این است که این تصور اصلا جدید نبود و مدتی طولانی است که بحث درباره نظارت بر رسانههای صوت و تصویر فراگیر و احتمالا ورود به عرصه تولید، به چالشی بزرگ میان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان صدا و سیما یا بهتر بگوییم ساترا تبدیل شده است.
به گزارش ایسنا آنطور که محمد مهدی طباطبایینژاد - معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی - سال قبل به ایسنا گفته بود، اختلاف میان این دو مجموعه بر سر تعریف و مصداق صوت و تصویر فراگیر است تا مشخص شود VODها در چه تعریفی میگنجند، چرا که ساترا VODها را زیرمجموعه خود میداند ولی در وزارت ارشاد به تعریف مقدماتی مرکز ملی فضای مجازی استناد میشود که گفته: صوت و تصویر فراگیر باید دارای دو ویژگی باشد؛ نخست اینکه کنداکتور روزانه داشته باشد و دیگر اینکه کاربر آن غیرقابل شناسایی باشد. برهمین اساس این وزارتخانه که طبق قانون مسئول نظارت بر تولید محتوا و نمایش در شبکه نمایش خانگی است تاکید دارد که VODها، نه تنها کنداکتور روزانه ندارند بلکه کاربَرهای آنها نیز قابل شناسایی است.
اما در همین کشمکشها و به دنبال پیگیریهای حقوقی صورت گرفته، بخشنامهای به سود سازمان صدا و سیما صادر شد. در حالی که پیگیری ایسنا حاکی از این است که گویا در بخشی از این رسیدگیها، تعریف دقیق صوت و تصویر فراگیر با تصویب شورای عالی فضای مجازی تعیین نشده و در همان مراحل حقوقی و صدور نتیجه نهایی، واژه "اینترنت" برای تعریف صوت و تصویر فراگیر اضافه میشود. حل و فصل این موضوع اگرچه در سازمان سینمایی و حتی گویا در سطح مقام وزارت دنبال شده، اما به نظر بینتیجه بوده و در بررسی چرایی این نوع واگذاری، یک عبارت مشترک از چند مقام مسئول شنیده شده که میگویند اراده کلی در شرایط فعلی بر این تصمیم است، چون اعتراضهایی نسبت به محتوا یا نوع تصاویر به نمایش درآمده در سریالهای شبکه نمایش خانگی وجود داشته و احتمالا هنوز هم دارد.
اینکه این موضوع چقدر صحت دارد، شاید چندان در این گزارش قابل بحث یا حتی اهمیت نباشد چون نمونه آثار تولید و عرضه شده توسط صدا و سیما در شبکه نمایش خانگی، بهترین سند برای مقایسه عملکرد دو مجموعه است؛ جایی که « موچین » به کارگردانی حسین تبریزی اولین سریال تولیدی خارج از قاب تلویزیونِ صدا و سیما و بعد هم سریال «خوابزده» سیروس مقدم که اولین سریال عرضه شده این سازمان در یکی از پلتفرمهای اینترنتی بودند، اما هیچ کدام در جذب مخاطب مانند دیگر سریالهای شبکه نمایش خانگی موفقیت کسب نکردند و حتی بسیاری از هنرمندان و علاقهمندانِ پیگیر این نوع آثار، از انتشار سریال سیروس مقدم خبر نداشتند.
با تمام این تفاسیر در سازمان سینمایی عدهای از مدیران معتقدند حتی اگر مسئولیت تولید محتوا در شبکه نمایش خانگی هم به صدا و سیما سپرده شود نهایتا دو یا سه سال بیشتر دوام نمیآورد و سازمان سینمایی با 27 سریالی که هماکنون در مراحل مختلف تولید دارد به اندازه سه سال، سریال اندوخته کرده است و تا چند ماه آینده هم قصد صدور مجوز تازه برای ساخت سریال ندارد.
در ادامه نظر یکی از کارگردانهایی که در سینما فعالیت داشت و از اعضای هیات مدیره کانون کارگردانان سینمای ایران است و این روزها یکی از سریالهای پرمخاطب شبکه نمایش خانگی را عرضه میکند، جویا شدیم.
مصطفی کیایی که پس از ساخت فیلمهای «ضدگلوله»، «خط ویژه»، «عصر یخبندان»، «بارکد»، «چهارراه استانبول» و «مطرب» سراغ ساخت سریالی برای شبکه نمایش خانگی رفت، با « همگناه » یکی از آثار پربیینده این شبکه را تولید کرده است. او درباره پیشبینیاش از وضعیت آینده شبکه نمایش خانگی با توجه به جدلهایی که بر سر نظارت و مدیریت آن بویژه در بخش تولید به وجود آمده، نگاهی خوشبینانه به بعضی تصمیمگیریها دارد، اما تاکید میکند که وزارت ارشاد نسبت به آنچه رخ داده یا قرار است رخ دهد کمکاریهایی داشته است.
دلیل همکاری نکردن با تلویزیون
او ابتدا درباره رونق شبکه نمایش خانگی گفت: به نظرم یکی از دلایل موفقیت شبکه نمایش خانگی با تمام کم و کاستیهایش - از جمله اینکه به هر حال ممکن است آثاری با کیفیت نه چندان مطلوب هم در آن تولید شده باشند - این است که در این فضای نسبتا باز، امکان پرداختن به موضوعهای متفاوتی فراهم شد. خود من پیشنهادهای بسیار متفاوتی از تلویزیون برای همکاری داشتم، اما به دلیل وجود سلایق و مراکز متعدد برای تایید و تصمیمگیری درباره یک قصه هیچگاه چنین همکاری را نپذیرفتم چرا که همین تعدد سلیقهها باعث میشد یک اثر هویت خود را از دست بدهد و آنقدر روی آن اعمال نظر میشد که دیگر متعلق به تو نبود. این مسئله انگیزه خیلی از فیلمسازان را برای کار در تلویزیون از بین برد، در حالی که اصولاً کسانی که سالها نمیتوانستند در سینما کار کنند یا موقعیت مناسبی نداشتند، معمولا به سمت تلویزیون میرفتند. اما شبکه نمایش خانگی به پتانسیلی تبدیل شد که با توجه به قوانین حاکم در آن که زیر نظر وزارت ارشاد است، میتوانستید دست روی موضوعهایی بگذارید که قابل طرح در تلویزیون به دلیل گستردگی مخاطب آن نبود.
وی ادامه داد: به این ترتیب مخاطبی جذب شبکه نمایش خانگی شد که پیشتر پای ماهواره مینشست. این مخاطب متوجه شد در این شبکه آثاری را با موضوعهایی میبیند که در تلویزیون بخاطر حساسیتهایی که وجود دارد نمیتواند ببیند، به همین دلیل اگر حالا به سمتی برویم که شبکه نمایش خانگی یا بخشی از آن بخواهد با معیارهای صدا و سیما اداره شود طبیعتاً از همین الان آن را شکست خورده میدانم و مطمئن هستم خیلیها دیگر برای تولید به سمت آن نخواهند رفت، چون عملکرد تلویزیون و خروجیاش کاملاً مشخص است. تلویزیون دچار ریزش مخاطب شده و سریالهایش آن میزان مخاطبی را که باید درگیر کارهای داخلی باشد جذب نکرده است.
رسانهای که در این سالها بدترین عملکرد فرهنگی را داشته است
کیایی اظهار کرد: با این حال شخصا اعتقاد دارم این هوشمندی در خیلی از مراکز تصمیمگیری کشور وجود دارد و مدیران مربوط شرایط را متوجه میشوند و این تحلیل را هم دارند که مخاطبی جذب شبکه نمایش خانگی شده که لزوماً مخاطب صدا و سیما نیست. پس دو راه بیشتر نمیماند؛ یا دوباره این مخاطب را از دست بدهند تا آنها به سمت شبکههای ماهوارهای بروند یا اینکه سعی نکنند از نظر اسمی و قواعدی دوباره کارها را درگیر قواعد تلویزیون کنند که همین منجر به از دست دادن مخاطب میشود.
این فیلمساز گفت: فراموش نکنیم وقتی جریانی در کشور به راه میافتد برای آن هزینه شده است. الان پلتفرمها شکل گرفته و در حال جذب مخاطب هستند. باید تلاش شود فضای رقابت بیشتر شود نه اینکه همه چیز دوباره به نقطه قبل برگردد. سیستم اداره شبکه نمایش خانگی باید متفاوت از سیستم تلویزیون باشد و به نظرم اگر آن طور که گفته میشود یک اراده بالادستی براین ماجرا حاکم است تا مدیریت این شبکه یا دستکم تولیداتش دیگر در وزارت ارشاد نباشد باید در یک مرکزی با قواعدی میان این دو مجموعه قرار گیرد، چون سپردن اداره شبکه نمایش خانگی یا هر آنچه مربوط به آن است به تلویزیون، یک بیتدبیری بزرگ خواهد بود. البته باز هم تاکید میکنم بعید میدانم تولید، زیر نظر صدا و سیما قرار گیرد و فکر میکنم کسانی که بسیار هوشمندانه و دقیق این فضا را رصد و تحلیل میکنند، این را هم در نظر دارند که نباید چنین امکانی از دست برود چرا که سیما در این سالها بدترین عملکرد را در زمینه فرهنگی داشته و جای سوال است که چطور میتواند با نگاه خود، شبکه نمایش خانگی را سر و سامان دهد؟
انتقاد از تفکر انحصار طلبی تلویزیون و شانه خالی کردن وزارت ارشاد
او در پاسخ به اینکه اصلا چرا باید چنین اتفاقی بیفتد وقتی طبق قانون شبکه نمایش خانگی و صدور مجوز ساخت و نمایش در آن برعهده وزارت ارشاد است؟ بیان کرد: این کار ایراد حقوقی دارد و در این چند وقت اخیر چند تحلیل حقوقی که نسبت به این موضوع ایراد وارد کرده بودند هم مطرح شده است. شما نمیتوانید برای خود رقیب درست کنید و بعد تصمیم گیری برای آن را هم در اختیار بگیرید. این قطعاً یک مسئله مشکلدار است چه از نظر حقوقی و چه از نظر فرهنگی. کل ماجرا عجیب است. مگر می شود صدا و سیما مجوز آثار رقیب خود را صادر کند؟ معلوم است که این ناشی از یک تفکر انحصارطلبی است.
کیایی در پاسخ به اینکه آیا وزارت ارشاد نباید از آنچه در اختیار دارد بیشتر و جدیتر صیانت کند؟ هم گفت: به نظرم اتفاقی که در این مورد افتاده دقیقا همین است که وزارت ارشاد شانه خالی کرده است. ارشاد به خاطر مسائلی که برای یکی دو مورد از کارها پیش آمد و فشار و انتقاد از بیرون مجموعه به آثار زیاد شد، به جای اصلاح بیشتر سیستم، افزایش کیفیت و تلاش برای به سلامت رساندن کارها به مرحله بعد، از این قضیه شانه خالی کرده است.
او به نکتهای دیگر در زمینه تولید در شبکه نمایش خانگی اشاره کرد و افزود: تولید هم به لحاظ فرهنگی و هم به لحاظ اقتصادی بسیار مهم است. شبکه نمایش خانگی فضایی ایجاد کرده که بسیاری از بچههای سینما بخصوص در این ایامی که شرایط سختتر شده امکان بیشتری برای کار پیدا کردند. در همین سریال «همگناه» بیشتر از ۶۰ نفر از بچههای صنفهای مختلف سینمایی ارتزاق کردند و کوتاهی وزارت ارشاد در پیگیری جدی این موضوع لطمه اقتصادی بزرگی به کسب و کار اهالی سینما هم میزند.
مصطفی کیایی در پایان درباره اینکه گفته میشود اتفاقا برخی از سینماییها و به طور مشخص بعضی تهیهکنندهها پیگیر بودند تا تولید سریالهای شبکه نمایش خانگی از ارشاد خارج و به صدا و سیما سپرده شود، گفت: فکر نمیکنم چنین چیزی صحت داشته باشد که اگر درست باشد به نظرم غیر کارشناسانه و حتی از سر کمدانشی و تحقیق نکردن است، چون مخاطب شبکه نمایش خانگی نه لطمهای به صدا و سیما زده و نه به سینما. من به واسطه سریال «همگناه» و در مشغولیت بیشتر با پلتفرمها، متوجه شدم که ما در این شبکه مخاطبی را جذب میکنیم که اصلاً سینمارو نیست. برای من به عنوان فیلمساز بسیار جذاب است کسانی سریال مرا تماشا میکنند که اصلا به سینما نمیروند و حتی اهل تلویزیون هم نیستند. ما کلا جمعیت سینماروی زیادی نداریم و برای فیلمهای سینمایی پرفروش نهایتاً سه یا چهار میلیون نفر به سینما میروند. پس این سوال پیش میآید که 70 یا 80 میلیون نفر دیگر کجا فیلم تماشا می کنند؟ بخشی از اینها همان کسانی هستند که الان درگیر شبکه نمایش خانگی شدهاند، بخشی دیگر تلویزیون نگاه میکنند و این تنوع وجود محصولات فرهنگی باعث جذب یکسری مخاطب شده که در نهایت به نفع این حرفه و فضا است، پس در این شرایط باید گسترش بازار بیشتر مدنظر قرار گیرد نه ایجاد محدودیت.