جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۳ مرداد ۱۳۹۹ - ۰۸:۵۵

راز سربه‌مهرِ قتل مرد افسرده

مرد عاشق که بعد از فوت همسرش دچار افسردگی شده و خانه‌اش را ترک کرده بود، پس از شکنجه از سوی افرادی به قتل رسید، اما با گذشت ۱۳ سال از جنایت این راز همچنان سربه‌مهر مانده است.
کد خبر : ۵۱۶۵۶۲
مرد عاشق که بعد از فوت همسرش دچار افسردگی شده و خانه‌اش را ترک کرده بود، پس از شکنجه از سوی افرادی به قتل رسید، اما با گذشت ۱۳ سال از جنایت این راز همچنان سربه‌مهر مانده است.

روزنامه شرق نوشت: ۱۳ سال قبل زنی مسن با مأموران پلیس تماس گرفت و گفت: من در اطراف محله مولوی خانه‌ای دارم که بسیار بزرگ است و اتاق‌های زیادی دارد. هر یک از اتاق‌ها را به یک نفر اجاره داده‌ام و از این راه زندگی‌ام را می‌گذرانم تا اینکه مدتی قبل مردی حدودا ۵۰ ساله برای اجاره اتاق سراغم آمد و من هم قبول کردم. او ژولیده بود؛ معلوم بود حال روحی درستی ندارد.

من به او گفتم دنبال دردسر نیستم و آن مرد هم گفت فقط می‌خواهد تنها باشد و دردسری برای کسی ندارد. این زن ادامه داد: اتاق را به او اجاره دادم و ماه‌ها بود که در خانه من زندگی می‌کرد و هیچ مشکلی هم وجود نداشت تا اینکه مدتی قبل ناپدید شد. بعد از آن هم از اتاقی که به او اجاره داده بودم بوی تعفن می‌آید. در اتاق قفل است و من وارد آن نشده‌ام و درخواست دارم پلیس وارد شود. مأموران با توجه به گزارش این زن به محل رفتند و بعد از اینکه در خانه را باز کردند، متوجه شدند مرد میانسال که فرهاد نام داشت، کشته شده است.

وضعیت اتاق نشان می‌داد او مورد شکنجه قرار گرفته است. فرد یا افرادی دست و پای او را بسته و وی را به کپسول گاز وصل کرده بودند. با انتقال جسد به پزشکی قانونی تحقیقات در این زمینه آغاز شد و مأموران متوجه شدند علاوه بر اینکه کپسول گاز به پای مقتول بسته شده است، آثار جراحت‌های عمیق نیز روی بدن او وجود دارد که نشان می‌دهد مورد شکنجه قرار گرفته و ساعت‌ها در همان حال رها شده است. پزشکی قانونی همچنین گزارش داد مقتول به دلیل خفگی فوت شده است. مأموران با توجه به مدارک شناسایی مرد میانسال، خانواده او را شناسایی کردند و از آن‌ها خواستند برای تشخیص هویت جسد به پزشکی قانونی بروند. بعد از اینکه پسران مقتول جسد را شناسایی کردند، تحقیقات درخصوص علت قتل و یافتن عاملان جنایت ادامه یافت.

پسر این مرد به مأموران گفت: مدتی قبل مادرمان فوت شد. پدرمان خیلی مادرمان را دوست داشت و آن‌ها زندگی عاشقانه‌ای با هم داشتند، بعد از مرگ مادرم انگار پدرم یک آدم دیگر شده بود. با همه بداخلاقی می‌کرد و عصبانی و ناراحت بود و درگیری ایجاد می‌کرد. او با ما حرف نمی‌زد؛ با داد و فریاد و عصبانیت صحبت می‌کرد. می‌خواستیم کمکش کنیم، اجازه نمی‌داد. ما را از خانه طرد کرده بود تا اینکه یک روز متوجه شدیم خانه را ترک کرده است. چون یکی از ما هنوز مجرد بود و در خانه بود، می‌توانستیم بفهمیم پدرمان به خانه آمده یا نه. وقتی پدرمان خانه را ترک کرد، بار‌ها با او تماس گرفتیم و خواهش کردیم که برگردد. باز بداخلاقی کرد و گفت می‌خواهم با دوستانم باشم و اصلا نمی‌خواهم شما را ببینم. با اینکه می‌دانستیم دوستان زیادی ندارد، اما مقاومتی نکردیم و فکر کردیم اگر مدتی تنها باشد، همه چیز خوب می‌شود.

این مرد ادامه داد: می‌دانستیم پدرمان اتاقی اجاره کرده است، اما هیچ آدرسی به ما نداد و هیچ کاری هم با ما نداشت تا اینکه با ما تماس گرفتند و متوجه شدیم او کشته شده است. ما به هیچ‌کس مشکوک نیستیم و نمی‌دانیم پدرمان با چه کسانی ارتباط داشته و چه اتفاقی برای او افتاده است. بعد از این گفته‌ها بود که تحقیقاتی درباره روابط شخصی مقتول انجام شد. مأموران فهمیدند این مرد با چند دوستش ارتباط داشته است، اما وقتی آن‌ها مورد تحقیق قرار گرفتند، هرکدام مدارکی ارائه دادند که نشان می‌داد در زمان قتل جایی دیگر بودند. ضمن اینکه هیچ‌کدام از همسایه‌های مقتول نیز آن‌ها را در محل ندیده بودند.

این در حالی بود که زن صاحبخانه به مأموران گفته بود متوجه رفتار‌ها و رفت‌و‌آمد‌های مشکوک مقتول شده بود. ۱۳ سال تحقیق مأموران برای پیدا‌کردن ردی از عامل جنایت به جایی نرسید تا اینکه اولیای دم درخواست صدور حکم برای دریافت دیه از بیت‌المال کردند. فرزندان مقتول گفتند: مرگ مادرمان مثل خراب‌شدن آوار روی زندگی ما بود.

پدرمان دچار غم سنگینی شد و دیگر نتوانستیم او را مثل سابق ببینیم و بعد هم کشته شد بدون اینکه ما بدانیم چه اتفاقی افتاده و چه کسی این جنایت را انجام داده است. به همین دلیل درخواست داریم با توجه به پیدا‌نشدن عامل جنایت از بیت‌المال دیه پرداخت شود. آن‌ها گفتند: ما همچنان درخواست داریم پرونده پیگیری شود و خواهان مجازات متهم نیز هستیم. بعد از گفته‌های اولیای دم و با توجه به شرایط پرونده، قضات شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران برای تصمیم‌گیری در این خصوص وارد شور شدند.