از سال ۲۰۰۹ و آغاز جنگ سوریه، تا همین چند روز پیش و انفجار بندر بیروت، مخالفان محور مقاومت به هر بهانهای درصددند تا با زدن بازوان قدرت جمهوری اسلامی در منطقه، از نفوذ روزافزون ایران در خاورمیانه بکاهند. عراق را هم باید به سوریه و لبنان افزود که سال گذشته با وقوع ناآرامیها در بغداد، کنسولگری ایران به آتش کشیده شد.
در این بین، تنها هدف دامن زدن به آتش اختلافات در سه کشور عراق، سوریه و لبنان، از سوی کانونهای عبری/سعودی/غربی ایجاد مصنوعی بحران برای وخیم نشان دادن اوضاع است که در مرحله بعد میباید مسبب تمام این اتفاقات «ایران» معرفی شود! این سناریوی تکراری، اما از جنگ سوریه آغاز شد و تا به امروز نیز با شدت و ضعف ادامه داشته است.
انفجار اخیر لبنان، اما جدیدترین ورژن این سیاست نخ نما شده است که با میانداری رسانههای مزدور عربی زبان، اولین انگشت اتهام در این فاجعه به سمت حزب الله نشانه رفت! این درحالی بود که بنابر شواهد و اسناد، نه تنها حزب الله لبنان هیچ نقشی در این انفجار نداشته است بلکه پیگیریها نشان داده است که اداره این بندر بر عهده یکی از نزدیکان سعد حریری نخست وزیر پیشین لبنان و از مخالفان اصلی حزب الله بوده است. از سوی دیگر، حضور ناگهانی امانوئل ماکرون رئیس جمهور فرانسه در محل حادثه انفجار بندر بیروت و اعلام تصمیم به دخالت آشکار در فرآیند سیاسی در لبنان، خود نشان از اجرای قدم به قدم سناریوی کثیف کشورهای غربی برای به حاشیه بردن حزب الله لبنان در روند سیاسی تصمیم گیریهای لبنان دارد.
اگرچه تاریخ لبنان، دوران زجرآور تحت استعمار فراسویها و حتی فقدان ارتش ملی در برههای طولانی را به یاد دارد، اما با اعلام موجودیت حزب الله و ایستادگی نیروهای تحت زعامت سیدحسن نصرالله در جریان جنگ ۳۳ روزه ضد سربازان متجاوز صهیونیستی، برای نخستین بار لبنانیها با هر سلیقه سیاسی و طرز تفکری طعم شیرین استقلال و وحدت را تجربه کردند و یکپارچگی ملی خویش را حفظ نمودند.
پس از پیروزی حزب الله بر صهیونیستها و حمایت تمام قد اکثریت قریب به اتفاق لبنانیها فارغ از هر دین و مسلک و نژاد از سیدحسن نصرالله، برنامه ریزیها برای زمین زدن و منفور کردن حزب الله در بین آحاد لبنانیون آغاز شد و با روی کار آمدن نفرات وابسته به جریان سیاسی ۱۴ مارس در لبنان، انتقادات از حزب الله با هدف خلع سلاح کردن آن شدت گرفت.
اکنون و پس از انفجار به شدت مشکوک بندر بیروت، تمام تلاش رسانههای وابسته بر این استوار است که مسبب تمام ناکامیها و مشکلات لبنان را حزب الله و جمهوری اسلامی ایران نشان دهند تا با جهت دادن اعتراضات مردمی ناشی از بی کفایتی دولتمردان غربگرا در بهبود مشکلات اقتصادی لبنانی ها، زمینه را برای کاهش نفوذ منطقهای محور مقاومت فراهم آورند.
در این بین، تنها هدف دامن زدن به آتش اختلافات در سه کشور عراق، سوریه و لبنان، از سوی کانونهای عبری/سعودی/غربی ایجاد مصنوعی بحران برای وخیم نشان دادن اوضاع است که در مرحله بعد میباید مسبب تمام این اتفاقات «ایران» معرفی شود! این سناریوی تکراری، اما از جنگ سوریه آغاز شد و تا به امروز نیز با شدت و ضعف ادامه داشته است.
انفجار اخیر لبنان، اما جدیدترین ورژن این سیاست نخ نما شده است که با میانداری رسانههای مزدور عربی زبان، اولین انگشت اتهام در این فاجعه به سمت حزب الله نشانه رفت! این درحالی بود که بنابر شواهد و اسناد، نه تنها حزب الله لبنان هیچ نقشی در این انفجار نداشته است بلکه پیگیریها نشان داده است که اداره این بندر بر عهده یکی از نزدیکان سعد حریری نخست وزیر پیشین لبنان و از مخالفان اصلی حزب الله بوده است. از سوی دیگر، حضور ناگهانی امانوئل ماکرون رئیس جمهور فرانسه در محل حادثه انفجار بندر بیروت و اعلام تصمیم به دخالت آشکار در فرآیند سیاسی در لبنان، خود نشان از اجرای قدم به قدم سناریوی کثیف کشورهای غربی برای به حاشیه بردن حزب الله لبنان در روند سیاسی تصمیم گیریهای لبنان دارد.
اگرچه تاریخ لبنان، دوران زجرآور تحت استعمار فراسویها و حتی فقدان ارتش ملی در برههای طولانی را به یاد دارد، اما با اعلام موجودیت حزب الله و ایستادگی نیروهای تحت زعامت سیدحسن نصرالله در جریان جنگ ۳۳ روزه ضد سربازان متجاوز صهیونیستی، برای نخستین بار لبنانیها با هر سلیقه سیاسی و طرز تفکری طعم شیرین استقلال و وحدت را تجربه کردند و یکپارچگی ملی خویش را حفظ نمودند.
پس از پیروزی حزب الله بر صهیونیستها و حمایت تمام قد اکثریت قریب به اتفاق لبنانیها فارغ از هر دین و مسلک و نژاد از سیدحسن نصرالله، برنامه ریزیها برای زمین زدن و منفور کردن حزب الله در بین آحاد لبنانیون آغاز شد و با روی کار آمدن نفرات وابسته به جریان سیاسی ۱۴ مارس در لبنان، انتقادات از حزب الله با هدف خلع سلاح کردن آن شدت گرفت.
اکنون و پس از انفجار به شدت مشکوک بندر بیروت، تمام تلاش رسانههای وابسته بر این استوار است که مسبب تمام ناکامیها و مشکلات لبنان را حزب الله و جمهوری اسلامی ایران نشان دهند تا با جهت دادن اعتراضات مردمی ناشی از بی کفایتی دولتمردان غربگرا در بهبود مشکلات اقتصادی لبنانی ها، زمینه را برای کاهش نفوذ منطقهای محور مقاومت فراهم آورند.