پس از آنکه افاغنه (پشتونها) بر اصفهان مسلط شدند، چون خود قائل به چنین اسباب و تشریفاتی نبودند حرمسرای بزرگان صفوی را ویران و از میان بُردند که در راس آن حرمسرای افسانهای شاه سلطان حسین با بیش از هزار زنِ صیغهای و کنیز و خدمتکار بود که به دستور محمود افغان منحل گردید.
پس از نادر و در عصر زندیه نیز حرمسرایی به وجود نیامد و کریم خان زند که با لقب وکیلالرعایا حکم میراند به جز همسر قانونی و تعدادی خدمتکار و محبوبه، سودای دیگری در سر نداشت.
اما با طلوع دولت قاجارها توسط آغامحمدخان، حرمسراها دوباره تشکیل شد و از شاه گرفته تا درباریان هرآنکه دستی به دهان میرساند برای خود مجمعی از زیبارویان فراهم ساخت.
آغامحمدخان که در نوجوانی از مردی ساقط، خواجه و مقطوعالنسل شده بود، در این عرصه تشنهتر از سایرین بود و در زمان خود گوی سبقت را از همگان ربود.
آغامحمدخان که حتی توانایی مجامعت با مرغی هم نداشت برای خود حرمسرایی بزرگ از زنان زیبا و ماهرو ترتیب داده بود.
او چون قادر به کامگیری از زنان نبود با روشهایی که به اعمال سادیستی شباهت داشت این بیچارگان را عذاب و شکنجه مینمود.
آغامحمدخان با مضروب و خونی ساختن باسن زنان بوسیله شلاق، گاز گرفتن و زخمی نمودن پستان زنان، ضربه زدن و فرو کردن اشیا مختلف به اندامهای جنسی زنان و دیگر اعمال خشونتآمیز اقدام به ارضای تمایلات بیمارگونهی خود مینمود. پیداست که زندگی در چنین حرمسرایی بیشباهت به دوزخ نبوده و زنان بختبرگشته در حرمسرای وی متحمل چه درد و رنج و عذابی شدهاند.
منابع
عصراسلام
تاریخ عضدی، شاهزاده عضدالدوله احمد میرزا
انقراض صفویه، لارنس لاکهارت